۲۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۵
کد خبر: 519995

«راویِ دریاست/ گوشماهیِ بیرون افتاده/ از آب»*

تصویر نمایه‌ای از جهان یا تکه‌ای از آن است که اگر بخواهد هنری باشد، نمی‌تواند به‌طور کامل قابل انطباق بر جهان یا آن تکة خاص از جهان باشد.

عکاسی که از ما عکسی پرسنلی می‌اندازد یا در عکسی خانوادگی در یک میهمانی ثبتمان می‌کند، تلاش می‌نماید به واقعیتی که هست، نزدیک شود. او در واقع می‌کوشد یک گزارشگر صادق و امانتدار باشد. موضوع عکس او می‌تواند یک گوشماهی باشد که بر ساحل دریا افتاده است! یک گوشماهیِ دیگر، درست عین گوشماهی اصلی یا تا حد ممکن نزدیک و شبیه به آن.

«گوشماهی» شعر اشکان ملک‌پور چه تفاوتی با گوشماهیِ افتاده بر ساحل و منعکس‌شده در عکس مذکور دارد؟

ملک‌پور و هر هنرمند و شاعر دیگری گزارشگر صادق وقایع جهان نیست. به تعبیری باید گفت او در امانتی به نام «واقعیت» خیانت می‌کند. هنر حاصل همین خیانت است. شعر حاصل همین دروغ است. حالا می‌خواهیم برخلاف توصیه حضرت نظامی، در دروغ شعر و فن آن بپیچیم. **

تصویر شعر از آنجا هنری و شاعرانه است که هویتی تازه را برای گوشماهی تدارک دیده است. این هویت تازه از واقعیتی علمی سرچشمه گرفته و آن این است که پیچیدن هوا در صدف موجب تولید صدا می‌شود. این صدا واقعی است پس باید تغییر ماهیت بدهد تا شاعرانه باشد... و کار شاعر شروع می‌شود.

چرا این صدا داستان دریا نباشد؟ و در همین راستا، چرا گوشماهی قصه‌گوی دریا نباشد!؟ اما این چطور ممکن است؟ اینجاست که تخیل به کار می‌آید. مکانیسم تخیل، این بار از طریق صنعت تشخیص عمل می‌کند.

هنر و شعر علی‌رغم خیانتی که به واقعیت می‌کنند، همواره باورپذیرند. این باورپذیری و راست‌نمایی حاصل نسبت‌های درستی است که متن با واقعیت برقرار می‌کند یا قطع می‌نماید.

شعر ملک‌پور به‌درستی به موازات واقعیت حرکت می‌کند اما به‌خوبی تفاوت خود را با آن به رخ می‌کشد و در انتها با تقطیعی درست، جداافتادگی صدف از دریا را اجرا می‌کند و به یک پایان‌بندی درخشان می‌رسد.

* «گوشواره تنهایی» / اشکان ملک‌پور/ انتشارات کشمر/ ۱۳۹۵/ صفحه ۱۰.

** در شعر مپیچ و در فن او/ چون اکذب اوست احسن او (نظامی). 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.