۱ـ «نتوانستن» های «نجاتغریق»!
آدمهایی که بلدند شنا کنند؛ هرگز از دریا نمیترسند... آدمهایی که شنا را بلد نیستند، ممکن است با تماشای دریای ناملایم هم وحشت کنند. آدمهایی که دست موجها را خوانده باشند، از دریا نمیترسند. اگر دریا بیش از همیشه توفانی و ترسناک شود؛ حتی کسانی که برای نجاتِ غریق هم ایستادهاند؛ جرئت نزدیکشدن به دریا را نخواهند داشت.
۲ـ دریا شوخی ندارد
«کرجی» سواران... «قایق» سواران... و «کشتی» سواران، مانند هم نیستند. کرجیسواران جرئت نمیکنند به اندازة قایقسواران و کشتیسواران از ساحل دریا دور شوند. میدانند که اگر گرفتار آشوب دریا شوند، حریف موجهای ترسناک دریا نخواهند شد. کشتیسواران هم به اندازة پیشبینیهای هواشناسی، شجاع میشوند نه بیشتر!
۳ـ مصیبتدیدههای شاکی
پیش موجهای بلند «سونامی»، ترس کرجیسواران و قایقسواران و کشتیسواران، یکسان است... دریانشینان و ساحلنشینان، از سونامی، یکسان میترسند... برای آدمهایی که در مسیر «سیل» ایستادهاند؛ «حیاتبخشی آب»، بیمعناست... آنان، اَجَلی را میبینند که برای غارت همهچیزشان هجوم آورده است. برای همین است که پیشوایان ما سفارش کردهاند ـ به جای نصیحت ـ با آدمهای مصیبتدیده، «همدردی» کنیم... علم امروز هم بر همین تأکید کرده است.
۴ـ امواج دلتکانی!
توفان و سیل و سونامی، «برای آدمها معنی دارد»... برای گیاه و حیوان دریا، توفان، «بخشی از زندگی» است... موجهای بلند را «ابزار خانهتکانی طبیعت» میدانند!... موجها ضامن بقای بسیاری از آفریدههای دریاییاند. ما آدمها وقتی به آرامش کامل میرسیم که بپذیریم توفان رنجها، برای خانهتکانی دلها میرسند.
۵ـ خودخوردن و «خود» را خوردن
آدمهایی را میشناسم که در خانههای «میلیاردی» ساکناند اما به قدر «لبخندی کوتاه» هم آرامش ندارند... و آدمهایی را میشناسم که سالهاست «مُستأجر» این و آناند... اما دلخوش و سعادتمندند. آدمهایی را میشناسم که ثروتشان را در خانه و زمین و داشتههای غیرمنقول، زندانی کردهاند... به خودشان هم نمیرسند... چه برسد به دیگران!... و آدمهایی را میشناسم که داشتة اندکشان را وسیلة درآمدزایی کردهاند... خودشان میخورند و به دیگران نیز میخورانند. آدمهای گروه اخیر هم از توفانهای زندگی و سونامی مرگ، نمیترسند.
۶ ـ عطر حرم، در چمدان سفر
آدمها ـ در برابر دشواریهای زندگی ـ «دو گروه» اند... گروهی «معتقد به پناهی امن»... و گروهی «جستوجوگر پناهی امن» اند. گروه نخست، در برابر دشواریها میترسند... گروه دوم نیز. گروه نخست، به دنبال پناه و پناهگاهی از هجوم رنجها میگردند... گروه دوم نیز. گروه نخست، «مییابند»... اما سرنوشت گروه دوم معلوم نیست. گروه نخست، از گروه دوم آسودهترند... اما گروه دوم، همیشه «امیدوار یافتن» اند... و گروه نخست ـ اگر نگهداران خوبی نباشند ـ پناهِ یافته را از دست خواهند داد. نگهداشتن حال خوش «زیارت» و «توجه خاص معصوم(ع)» هم مانند خود زیارت و باور معصوم(ع) مهم است.
۷ ـ سفر تا مطلوب اول
آیههای قرآن نشان میدهند که ما آدمها در این دنیا، آسایشی اصیل، دنبالهدار و ماندگار نخواهیم داشت... (به نقل از «سورة تین»)، ابتدا در احوال مطلوب آفریده و به احوال حالا بازگردانده شدهایم... «مطلوب» را دیدهایم و به خط آغاز مسابقه رانده شدهایم... تا ببینیم... بشنویم... بیاموزیم... عمل کنیم و بالا برویم... تا همان مطلوب اول. «زیارت» را گذاشتهاند تا پیوندی ازلی و ابدی در زندگی جسمی و روحی «معصوم(ع)»، برقرار شود. پیوند به پناهی ازلی و ابدی، مهمترین مانع «ناامیدی» ما آدمهاست.
۸ ـ به اقیانوس اعتماد کنیم
حالا که «دریای زندگی»، بیامان موج میسازد... و ساحل آرامیِ ما آدمها پیوسته ترسیده از هجوم توفانهاست؛ کجا «ایمنتر» از «آستان پُرمهر معصوم(ع)»؟... آستانی که میدانیم و دیده و چشیدهایم مانند آدمها نمیبیند... نمیسنجد... و داوری نمیکند. به اندازهای که از پیشوایانمان دور شدهایم؛ موج دردهای بیدرمان بیشتری به سوی ما دویدهاند... گِرِهها پیچیدهتر شدهاند... و به اندازهای که فرصتهای زیارت ما پیوستهتر و عمیقتر شدهاند؛ آرامتر بودهایم... حتی با تلاطم رنجها. از دریای رنج به «اقیانوس مهر» پناه بردهایم. / برگرفته از حدیث شریف «امام باقر(ع)» در کتاب «میزانُالحِکمَه ـ جلد اول»، اثر آیتالله محمد محمدی ریشهری ۱۳۸۷/ مؤسسة علمی فرهنگی دارُالحدیث / چاپ نهم: ۱۳۸۷/ صفحة ۲۳۷ / حدیث ۷۹۷: ـ اگر برای لحظهای حضور امام از زمین برداشته شود، زمین ساکنانش را به تلاطم خواهند انداخت. مانند تلاطمی که دریا به دریانشینان میدهد.
نظر شما