تحولات منطقه

۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۴
کد خبر: ۵۲۲۳۱۷

ایوان شِفا

حکایت رحمت و رأفت

قدس/ سیدمحمد سادات اخوی

1ـ دستگیری‌های بی‌نهایت گفته‌اند که «احسان»، نهایت نیکوکاریِ کامل است... به اندازه‌ای که نیازمندِ نیکوکاری، احساس کند همة خواسته‌اش را گرفته است... بی‌منَّت و بی‌معطلی. گفته‌اند که اگر آدم‌ها تکلیفی را که دربارة هم دارند، کامل و دقیق اجرا کنند؛ «احسان» کرده‌اند... و احسان بندگان خدا، احسان خداوند را نصیب‌شان می‌کند... که همان «رحمت» است. رحمت، همگانی است... دربارة معتقد و غیرمعتقد. طبع انسان، احسان دیگران را می‌فهمد و جذب «محسن» می‌شود.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

2ـ قدم‌های بلند «باتویی»

خداوند ـ پس از آفرینش ـ ما را به حال خود رها نکرده است. در لحظه‌های گوناگون زندگی با صفت‌های گوناگونش ما را همراهی می‌کند... و می‌توانیم با اسم‌های گوناگونش، صدایش کنیم. فقط باید بدانیم که «کِی»... و با «چه اسمی» صدایش کنیم تا به ما «احسان» کند. گناهکاران که «سوء»رفتار داشته‌اند؛ از «احسان» خداوند مدد می‌گیرند تا کامل و بی‌حساب بخشیده شوند.

3ـ دیدارهای ناتمام با آسمان

«دوستان خداوند» هم اشتباه می‌کنند... و چون نتیجة اشتباه را «آزردنِ محبوب» می‌دانند؛ رنج بیشتری می‌کشند... می‌دانند که از محبوب دور می‌شوند... بنابراین، دقت می‌کنند که واجب و مُستَحَبّ را رعایت کنند تا از خدا دور نشوند. یکی از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدا به دوستانش، «ولایت» است. «زیارت»، وسیلة دیدار «ولی» است... و اگر قدر زیارت را ندانیم؛ قدر «دیدار ولی» را ندانسته‌ایم. زیارت، دور و نزدیک دارد... اما «ندیدن» ندارد. اگر به زیارت می‌رویم، «احسانِ ولی» را می‌خواهیم. احسان ولی به دوستان خدا، «رأفت» است.

4ـ پرده در پرده «امید»!

پس از زندگی دنیایی، آدم‌های درمانده‌ای که معتقد به «ولایت» نبوده‌اند؛ امیدوار رحمت همگانی خداوندند... بسته به گذشته‌ای که داشته‌اند!... و با توجه این که آیا به بندگان خدا احسان کرده‌اند یا نکرده‌اند؛ مشمول رحمت الهی می‌شوند (یا نمی‌شوند)... اما آدم‌های معتقدی که نامة عمل‌شان به قدر کافی سرشار خیرخواهی نبوده؛ دست‌کم امیدواری دیگری هم به «احسان ولی» دارند... می‌دانند که اگر ولی برای آمرزش آنان دعا کند (چون به معنای واقعی «محسن (نیکوکار کامل)» است)؛ رأفت خداوند برانگیخته خواهد شد.

5ـ سوقات سفر گلستان

«رأفت» ـ اگر در «بندگان» خدا باشد ـ نهایت دلسوزی و «دل‌رحمی» است... در زیارت دیده‌اید که آدم‌ها تا چه اندازه با هم مهربان می‌شوند؟!... ممکن نیست کسی به گریة کودکی که «آب» می‌خواهد، بی‌توجه شود... ممکن نیست کسی دیگری را از جایش بلند کند تا خودش بر جای او بنشیند... ممکن نیست کسی به چمدان سنگین همسفرش بی‌توجه باشد و کمکی نکند... زیارت، این توان را دارد که «رأفت» را در بندگان خدا تقویت و آشکار کند. کسی برنده است که رأفت زیارت ولی را با خودش به شهر و خانه هم ببرد... و با «همه» رئوف باشد نه فقط با دوستان خودش.

6 ـ صحن گوشة دلش

«رأفت» ـ اگر در «خدا» باشد ـ نهایت احسان و گذشت از زشت‌خویی‌های بندگان خداست. گفته‌اند «رِقَّتِ قلب» و نازک‌دلی، در رأفت، بیشتر از رحمت است. «علامة بزرگوار طباطبایی» در تفسیرش از قرآن، رأفت را ویژة «بیچارگان» و «درماندگان» دانسته است. لقب «امام‌رضا(ع)» نیز «رئوف» است... پس بیچارگان و بی‌پناهانی مانند ما، امیدوارتر از دیگرانیم.

‌ 7 ـ بزرگ‌ترین دلِ عالم

خداوند، پیامبراکرم(ص) را نیز به خاطر رئوفی‌اش ستوده است... به خاطر نازک‌دلی و نهایت مهربانی‌ِ دلسوزانه‌اش دربارة دیگران... و خوانده‌ایم که منظور از «دیگران»، همة بندگان خداست... که او، «رحمهٌ‌للعالَمین» بوده است. از راه وراثت و وظیفة الهی، این خوی شریف به فرزندان و نوادگان او در همة دوران‌ها رسیده است... کم یا زیاد... در امام معصوم(ع) یا امام‌زادگان غیرمعصوم. برای همین هم «سیادت» و «سادات»، همواره پناه مردم شده‌اند.

‌ 8 ـ نسخة کامل شِفا

پیشوایان ما گفته‌اند که در سفر زیارت، هرچه بیشتر به دیگران «احسان» و با آنان دلسوزانه‌تر رفتار کنیم؛ بیشتر مشمول رأفت «ولی» می‌شویم... و هنگام «مددخواهی»، هرچه بی‌غرورتر و شکسته‌تر... وامانده‌تر و بی«چاره»تر باشیم، بیشتر دستگیری خواهند کرد. کاش دل‌رحمی و بی‌غروری در ما ماندگار شوند./ دریافت، تلخیص و بازنویسی‌ از کتاب شریف «مَفاتیح‌الجَنان»، چاپ اول (بی‌تاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة 547. زیارت‌نامة «حضرت رسول اکرم(ص) از بعید (دور)»: ـ (وَ أَنَّکَ قَدْ رَوُفْتَ بِاالمُؤمنین) بسیار دلسوز اهل ایمانی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.