به گزارش «قدس آنلاین»، حضرت آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق خود فقدان را مشکل اساسی کشور می داند.
آنچه که می خوانید بخشی از سخنان این مرجع تقلید است:
بسیاری از ماها مشکل عملی داریم نه مشکل علمی؛ همان طوری که از نظر بدن بعضی از نیروها عهدهدار ادراکاند بعضی از نیروها عهدهدار تحریکاند ما با چشم و گوش میفهمیم و با دست و پا حرکت میکنیم اگر خطر را مار و عقرب را با چشم دیدیم با دست و پا دفاع میکنیم و فرار میکنیم؛ در صحنه جان ما هم بخشی از نیروها عهدهدار کارهای فرهنگی و علمیاند که چه چیزی حلال است چه چیزی حرام و بخشی از نیروها عهدهدار اجرایند که از آن به عقل عملی یاد میشود همین بیان ائمه(ع) که عقل یعنی «ما عُبِدَ به الرحمن و اکْتُسِبَ به الجِنان» با این کار میکنیم اگر کسی دست و پای او فلج باشد چشم و گوش او باز و بینا باشد او مار و عقرب را کاملاً میبیند مشکل ادراکی و علمی ندارد ولی این مار میآید و او را مسموم میکند و او دفاع نمیکند چون دست و پایش بسته است.
اگر دشمنی بر کسی پیروز شد اوّلین کاری که میکند دست و پای او را میبندد شیطان هم اولین کاری که میکند این عقل علمی که جای اراده و عزم و اخلاص است را به بند میکشد این بیان نورانی حضرت امیر(ع که فرمود: «کَم مِن عقلٍ أسیرٍ تحت هوی أمیر» چه بسا اینکه عقل در جبهه جهاد درونی ـجهاد اکبر اسیر هوس است یعنی آن شیطان آن دیو هوس این عقل عملی را به بند میکشد. شما میبینید یک عدّه جریان تلخ اعتیاد را میبینند، میبینند پایان اعتیاد این کارتنخوابی و اینهاست اینها مطالب پیچیده علمی نیست که کسی به زحمت بخواهد بفهمد پایان اعتیاد همین است دیگر این را هم میبینند ولی پرهیز نمیکنند، چرا؟ این مشکل فرهنگی یعنی علمی یعنی اندیشهای ندارد این مشکل انگیزهای دارد آن نیرویی که باید تصمیم بگیرد فلج است شما مکرّر موعظه بکن مکرّر درس بگو مکرّر مضرّات اعتیاد را برایش بگو مثل اینکه کسی چشم بینا دارد گوش شنوا دارد مار و عقرب را میبیند شما مکرّر تلسکوپ بده میکروسکوپ بده دوربین بده نزدیکبین بده این مشکل دید ندارد دست و پایش بسته است خب چطور فرار بکند!؟ مگر میشود کسی خطر اعتیاد را نداند، چرا تن به این کار میدهد؟ برای اینکه آن نیرویی که باید تصمیم بگیرد فلج است شیطان هم با آن مبارزه میکند. اخلاق برای این است که ما نگذاریم این به بند کشیده بشود.
بارها به عرضتان رسید مشکل اساسی همه کشورها و کشور ما همین فقدان اخلاق است حداقل این چند میلیون پروندهای که در دستگاه قضایی است مشکل اخلاقی است دیگر اینها مشکل علمی که نیست این همه بودجهها که صرف میشود نیروها که صرف میشود برای این است که این مشکل را حل کنند برخی از پروندهها پروندههای پیچیده علمی است اما بسیاری از اینها که همین است؛ کسی گرانفروشی کرده کمفروشی کرده احتکار کرده بازار سیاه درست کرده زیر و روی یک جعبه فرق کرده خُلف وعده کرده به موقع تخلیه نکرده چک بیمحل کشیده. اینها جزء الفبای دین است حرمت اینها را همه میدانند این مشکل علمی نیست [اما] آنکه باید تصمیم بگیرد به بند کشیده شده است. اخلاق برای این است که انسان مواظب باشد کسی دست و بال عقل عملی او را نبندد اگر هم بست، باز کند. اگر کسی بداند که فلان کار مجرای تصمیمگیری او را میبندد آزاد است آن وقت کشور میشود مدینه فاضله.
نظر شما