قدس آنلاین - نگاه به دنیای پیرامــون و نظام بین الملل بر دو مبنا استوار است، در نگاه اول که از اهداف اصلی انقلاب بوده اســت، مبنــای قدرت بر محوریت خدا و مردم اســتوار بوده و بر اساس اهداف متعالی شکل می گیرد، اما در نگاه دوم به بهانه واقع گرایی و پذیرفتن واقعیات دنیا تمام تصمیمات بر مبنای اراده و تحلیل قدرت های بزرگ شکل می گیرد. البتــه نــگاه دوم، مســئله ای اســت که در دانشگاه های کشورهایی که مستعمره هستند، تدریس می شود تا این رویکرد تابعیت و تحت نفوذ بودن همیشه در آن ها زنده بماند. نگاهی که بسیاری از روشنفکران کشور ما نیز به آن اعتقاد دارند و بسیاری از مکاتب علمی کشور با بهره گیری از روابط کشورها در عرصه تصمیم سازی در کشور پمپاژ می کنند. در نگاه اول، نظــام بین الملل دچار یک نظم ظالمانه و براساس امیال قدرت هاست که در آن بایــد با اتکا به قــدرت داخلی و مبتنی بر مردم سالاری و قدرتمند کردن کشور از طریق استفاده حداکثری از منابع بود. در این نگاه آزادی ملت ها و حق انتخاب ملت ها اهمیت شایانی دارد و نهضت های آزادی بخش و ملت هایی که مورد ظلم قرار می گیرند، بسیار مورد توجه هســتند، اما در نــگاه دوم حتی منافع و منابع یک ملت نیز به عنوان تابعی از قدرت های بزرگ بررســی و تحلیل می شود و کشور و سیاست مداران آن برای مسائل دیگر کشورها نیز حق اظهارنظر نخواهند داشت. در حقیقت می توان این دو نگاه را به صورت رویکرد اقتدارگرایانه و ملتمسانه مورد بررسی و تحلیل قــرار داد. رویکــرد دولت فعلی را می توان در دسته دوم و به صورت ملتمسانه در برخورد با مســائل بین الملل بررسی کرد، زیرا رئیــس دولت در تمــام مناصب قبلی که داشته اســت به گواهی تاریخ رویکردی التماسی را در پیش می گرفت. از طرفــی پیش از اینکه در منصب ریاســت جمهوری قرار گرفته باشــد، حدود ۱۰ سال در پســت ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مصلحت نظام حضور داشت؛ مرکزی که مملو از چهره های آکادمیک است که نگاه دوم را باور دارند و چهره های شاخصی نظیر مسعود نیلی و سریع القلم و همقطاران دیگرشان نسخه های زیــادی را برای پذیرش نظــم جهانی و کوتاه آمدن در برابــر قدرت های بزرگ و ذبح کردن منافع ملی در برابر منافع قدرت های بزرگ برای مردم ایران پیچیده انــد. آن ها همواره رویکرد ملتمســانه را به بهانه دروغیــن حفظ منافع کشور و تلقی نادرست از واقع گرایی در روابط بین الملل به تصویر کشیده اند. از طرفی آقای روحانی به عنوان نماد این تفکر ملتمسانه به همه مسائل رویکردی صفر و یک دارد و بر تفکر همــه یا هیچ در هر موضوعی اصرار می ورزد. از این رو در بسیاری از مسائل، نگاه فقط بــه بیرون و مذاکره یــا به عبارتی خواهش و التماس با قدرت های بزرگ دارد و مقدمه همه فعالیت های اقتصادی، زیرساختی و توسعه کشــور را در این امر تصور می کند، به همین دلیــل تمام انرژی دولــت برای به ثمررسیدن مذاکرات هســته ای با هر نتیجه و پیامدی صرف شــد. اگر از موضوعاتی نظیر حادثه منا، فرودگاه جده، تعرض گرجستان و بسیاری از مسائل دیگر حرفی به زبان نیاوریم. وقتی این نگاه و رویکرد در بین مدیران کلان یک کشور اتفاق می افتد در حقیقت دو موضوع را آشکار می ســازد؛ یکی اینکه فضای جهان فعلی را بر مبنای فضای پس از جنگ جهانی دوم تصور وتحلیل می کند و دوم اینکه تصور درستی از قدرت های جدید و منابع حداکثری کشور خودشان ندارد. راه برون رفت از بن بست فعلــی، تأکید بــر اتخاذ رویکرد دیپلماســی خواهشمندانه نیست؛ رویکردی که اکنون به یکی از دغدغه های اصلی مردم و نظام تبدیل شــده اســت و باید رویکرد حکومت اجرایی کشــور به سمت الگوی اقتدارگرایانه و اقتصاد درونزا تغییر جهت پیدا کند و به ســمت یک دیپلماســی فعال با بهره گیری از پارامترهای قدرتی خود کشور و آن هم به شکل تهاجمی، سوق پیدا کند.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۰
کد خبر: 527699
نگاه به دنیای پیرامــون و نظام بین الملل بر دو مبنا استوار است، در نگاه اول که از اهداف اصلی انقلاب بوده اســت، مبنــای قدرت بر محوریت خدا و مردم اســتوار بوده و بر اساس اهداف متعالی شکل می گیرد، اما در نگاه دوم به بهانه واقع گرایی و پذیرفتن واقعیات دنیا تمام تصمیمات بر مبنای اراده و تحلیل قدرت های بزرگ شکل می گیرد.
منبع: روزنامه قدس
نظر شما