عباسعلی سپاهی یونسی: دو توله پلنگ نر و ماده در زمان پیدا شدن دو ماهه بودند و بعد از اینکه نگهداری آنها به محیط زیست واگذار شد، نامهای «ورکان» و «هیرکان» برای آنها انتخاب شد. نگهداری از دو توله پلنگ خوب پیش میرفت تا آنها بزرگ شدند و شهریور سال ۹۵ هیرکان (پلنگ ماده) که شرایط بهتری نسبت به برادر خود داشت بعد از ۲۷ ماه نگهداری، با حضور معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست در پارک ملی گلستان آزاد شد، آن هم با نصب گردنبند ردیاب ماهوارهای که میتوانست حفاظت محیط زیست را از حال و احوال او با خبر کند.
هم موافق داشت هم مخالف
در زمان رهاسازی این توله پلنگ ماده بعضیها از در موافقت با رهاسازی او در آمدند و گروهی از در مخالفت. آنهایی که موافق ماجرا بودند استدلالشان این بود که یک روز و یک ساعت رهایی و زندگی در طبیعت برای هیرکان و یا هر حیوان برخی در این باره حرفهایی میزنند؛ مثل اینکه ما قلاده را قبلاً پیدا کردهایم و در این باره چنان نظر کارشناسی میدهند که آدم گمان میکند این افراد با این حیوان زندگی کردهاند دیگری ارزش ۱۰۰ سال زندگی در اسارت را دارد، اما آنها که موافق این رهاسازی نبودند به این نکته استدلال میکردند که هیرکان نخواهد توانست در طبیعت دوام بیاورد، چون او در طبیعت بزرگ نشده است و باید قبل از آزادسازی او در طبیعت، منطقهای را برای او ایمنسازی کرد تا او بتواند ابتدا در منطقهای کوچکتر زندگی خود در طبیعت را شروع کند و برای مواجهه با طبیعت واقعی آمادگی بیشتری کسب کند، اما این پیشنهاد عملی نشد. به گفته مسئولان، این کار مستلزم هزینه بالایی بود؛ چون باید فضایی بزرگ فنس کشی میشد و بعد از ایمن سازی محیط، بحث تأمین شکار برای هیرکان هم مطرح بود. البته اگر این کار انجام میشد باز هم موضوع خالی از اشکال نبود؛ چرا که هیرکان بعد از رهاسازی باید در منطقهای زندگی خود را مدیریت میکرد و غذا به دست میآورد که تعدادی پلنگ بالغ نیز وجود دارند و او باید از پس زندگی در کنار پلنگ هایی قویتر از خود نیز بر میآمد.
آیا حفاظت محیط زیست گلستان پنهان کاری کرده است؟
به نظر میرسد تا این جای ماجرا را میتوان پذیرفت. چون بقا در طبیعت برای حیوانهایی که در ظاهر بسیار قوی هستند نیز چالشی بزرگ است، چه رسد به توله پلنگی که در کنار والدین خود نبوده است تا راه و رسم ماندن در طبیعت خشن را بیاموزد. اما از این قسمت به بعد، ماجرا وارد مرحله دیگری میشود و آن هم خبرهایی است که در این چند روزه مخابره شده است. خبری که باعث شد این اتفاق در کانون توجهات قرار بگیرد این نکته بود که ماده پلنگ داستان ما بعد از ۳۵ روز از رهاسازی، مرده است، اما محیط زیست گلستان ماجرا را مخفی کرده و حتی به این خبر این توضیح هم اضافه شد که محیط بانها قلاده پلنگ را که ردیاب ماهوارهای به آن وصل بوده است، برای پنهان کردن مرگ پلنگ جابهجا میکردهاند! این خبر باعث شد معصومه ابتکار، رئیس محیط زیست واکنش نشان دهد و در گفتوگو با ایسنا بگوید: در مورد مرگ هیرکان هنوز نمیتوانیم نظر قطعی اعلام کنیم، اگر پنهان کاری صورت گرفته باشد، تخلف است و پیگیری میشود. وی در ادامه گفته بود: ابعاد این موضوع باید به طور کامل، روشن شود. به همین علت بخشهای مختلف سازمان حفاظت محیط زیست بویژه بازرسی و حراست به این موضوع پرداختهاند و در حال بررسی آن هستند. اگر محرز شود که پنهان کاری صورت گرفته و تخلف شده، حتماً برخورد میشود.
حرفهای مدیر کل محیط زیست گلستان
اما برای من به عنوان خبرنگار علاقهمند به این ماجرا، یکی از کسانی که میتوانست موضوع را روشن کند اسماعیل مهاجر، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان گلستان بود. عصر ۱۵ خرداد و در روزی تعطیل با مهاجر تماس گرفتم و پرسش هایم را درباره این ماجرا مطرح کردم و البته آن چه برایم از هر چیزی مهمتر بود این نکته بود که نظر مهاجر را درباره جا به جا کردن ردیاب ماهوارهای هیرکان و مخفی کردن مرگ او و مدت زنده ماندنش بدانم.
مهاجر در این باره گفت: اصلاً بحث مقدار روز و زمانی که این حیوان زنده بوده در میان نیست. ما دنبال این بودیم که این حیوان به طبیعت برگردد و زندگی طبیعی خود را تا زمانی که زندگیاش تمام بشود، ادامه بدهد و برای اینکه به این مسئله پی ببریم باید اطلاعات ذخیره شده و دریافتی در ردیاب ماهوارهای توسط کارشناسان آلمانی تجزیه و تحلیل شود تا ببینیم هیرکان کِی مرده است. وی با بیان اینکه ما قلاده هیرکان را پیدا کردهایم و برخی در این باره حرفهایی میزنند؛ مثل اینکه ما قلاده را قبلاً پیدا کردهایم و در این باره چنان نظر کارشناسی میدهند که آدم گمان میکند این افراد با این حیوان زندگی کردهاند. چیزی که ما میپنداریم این است که این پلنگ سه یا چهار ماه زنده بوده است اما برای آنکه مدت حیات او دقیق گفته شود، باید دادههای ردیاب ماهوارهای مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
iucn هم سیگنالها را دریافت کرده است
وی در پاسخ به این ابهام که بعد از مرگ هیرکان ردیاب متصل به او به وسیله محیط بانان جا به جا شده است هم گفت: این گفته درست نیست چون ردیاب سیگنالهای مختلفی از حیوان مانند نبض و تپش قلب را دریافت میکند و علاوه بر این، سیگنالها را، هم ما دریافت میکردیم و هم اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (iucn) و این توضیح هم ضروری است که دریافت سیگنالها گاهی از طرف ما با مشکلاتی هم همراه بوده است چون مثلاً ما مدتی اینترنت نداشتیم و این باعث ایجاد اشکال میشود به همین دلیل نمیتوانیم تاریخ دقیق مرگ را بگوییم.
دنبال مخفی کاری نبودهایم
مهاجر ادامه داد: اگر ما به دنبال مخفی کاری بودیم برای حیوان ردیاب نصب نمیکردیم تا بعد از اینکه او را رها کردیم دنبال کار خودش برود و هیچ کس هم نتواند پیگیر زندگیاش باشد، اما چون ما دنبال کار علمی به طور شفاف بودیم این کار را انجام دادیم و از ردیاب استفاده کردیم که سیگنال مرگ دارد، سیگنال رفت و برگشت دارد و حتی سیگنالی برای پایان یافتن عمر ردیاب داریم.
وی درباره زمان اعلام نتایج بررسی دادهها و اطلاعات ردیاب هیرکان نیز گفت: طی مکاتباتی که با سازندگان و متخصصان امر در خارج از کشور داشتهایم این قول را به ما دادهاند که در خرداد ماه به ایران سفری داشته باشند و امیدواریم هر چه زودتر در قالب یک نشست خبری این اطلاعات در اختیار اصحاب رسانه و مردم قرار بگیرد.
مهاجر در پایان بیان کرد: انجام این پروژه، کار بزرگی بوده است و در کار علمی هم ممکن است مشکلاتی پیش بیاید، اما میتوان از این تجربه با توجه به اینکه تجربه اول در کشور بوده استفاده کرد به شرطی که عدهای دنبال خواستههای شخصی خود نباشند.
و اما بعد ...
حالا باید چند روز دیگر صبر کنیم تا ببینیم ماجرای ماده پلنگ جوان به کجا میرسد. اما آن چه گفتنی است این است که رهاسازی هیرکان تجربهای بود که شاید خالی از اشکال نبوده اما این نباید به معنی بستن راه بر تجربههای مشابه باشد و در انجام پروژههایی از این دست نباید فراموش کنیم که بودجه سازمان حفاظت محیط زیست کشور چه قدر است و در نقد و نظرهایمان تمام مسائل را در کنار هم لحاظ کنیم.
نظر شما