«زیر پای مادر» سریال خوبی نبود به چند دلیل که در زیر درباره آنها مینویسیم. امیدواریم یک نفر در صدا و سیما این مطلب را بخواند و به گوش مسئولان این سازمان عریض و طویل برساند.
تمامشدن دوره یک فیلمنامه نویس
سعید نعمتالله برادر حمید نعمتالله است. حمید این روزها فیلم «رگ خواب» را بر پرده سینماها دارد؛ فیلمی قابل قبول که علاوه بر فیلمنامه متفاوت، کارگردانیِ منسجم آن خیلیها را به تحسین واداشته است. حمید نعمتالله کارگردان و نویسنده پرکاری نیست اما امضای خاص و پررنگی در سینمای ایران دارد. شاید برادر کوچکترش سعید هم تصمیم داشت که امضای خودش را در تلویزیون ثبت کند و مثل برادرش خاص و ویژه شود. حمید فهمیده که راز ماندگاری گزیدهکاری است اما سعید پرکاری را ترجیح میدهد. همین پرکاری به سعید نعمتالله آسیب زده است. او هم میخواهد امضای خودش را پای کارهایش ثبت کند بخصوص با نوع دیالوگنویسی و داستانپردازی و هم میخواهد مردم زیادی به اعتبار نام او پای سریالهایی که متنش را مینویسد، بنشینند. حالا فرق نمیکند که کارگردان سریال سیروس مقدم باشد یا بهرنگ توفیقی و یا هر کس دیگر.
سعید نعمتالله در همه گفتوگوهایش تأکید کرده که خانواده برایش مهم است و بر این باور است که پدر ستون خانواده است و اگر پدر سست باشد یا نباشد یا بد باشد، خانواده از هم میپاشد. او به زنان خودساخته علاقهمند است؛ زنانی که در برابر هر مشکلی میتوانند از زانوی خود کمک بگیرند و برخیزند و بدرخشند و خانوادهای را زنده و پویا نگه دارند. این فرمول تقریباً در همه کارهای نعمتالله دیده میشود: زن بد، زن خوب و مرد بد، مرد خوب و جدال مداوم اینها با یکدیگر؛ جدالی عمدتاً کلامیکه با دیالوگهای خاص نعمتالله ادامه مییابد تا یکی از طرفین شکست بخورد. این دیالوگها در سالهای اول، بیننده را به یاد دیالوگهای مسعود کیمیایی میانداخت. اما واقعیت این است که کیمیایی خودش در مسیر فیلمسازیاش رشد کرد و با زمانه تطبیق یافت ولی نعمتالله گویا تصمیم دارد تا آخر با همان فرمان اولیه برود و از دیالوگهایی استفاده کند که تاریخ مصرفشان گذشته و مردم دیگر با آنها ارتباط برقرار نمیکنند. سلیقه مردم به سمت سادگی رفته است. آنها دوست دارند شخصیتهای آثار نمایشی مثل خودشان صحبت کنند نه مثل آدمهای دهه 40. ولی نعمتالله دردها و مشکلات آنها را هم با عینک دهه 40 و 50 میبیند، بدون این که فکر کند دورهاش تمام شده است. او با همان قلمیکه «مدینه» را نوشت، «پشت بام تهران» را نوشت، «دیوار» را نوشت و.. .
نعمتالله باید بداند که فیلمنامه نویس اگر سر صحنه باشد، خیلی خوب است و این رفتاری کاملاً حرفهای است. اما اینکه در کار کارگردان هم دخالت کند و به جای او نوع بازی هنرپیشهها را کنترل نماید، باعث میشود چند سریال تلویزیون شبیه هم شوند؛ هر چند کارگردانان آنها با هم فرق داشته باشند. این امر بهمرور باعث میشود مردم نهتنها از سعید نعمتالله و کارهایش دلزده شوند بلکه تلویزیون را که کلاً از سبد سرگرمیهای خود حذف کنند.
بدآموزیهای پررنگ
برای نعمتالله خانواده مهم است. از نظر او، برادر باید پشت برادر باشد، باید از خواهرش مراقبت کند، باید حواسش به زن برادر و شوهر خواهر باشد. خلاصه باید مثل کوه پشت خواهری که آسیب دیده است، بماند و از او حمایت کند، مرام داشته باشد و حتی اگر لازم بود خانواده خود را «قربانی» خواهر ناخلفی بکند که حالا تصمیم دارد آدمِ خوب ماجرا شود. در همان قسمتهای اولیه سریال «زیر پای مادر»، زنِ برادر شخصیت «آتنه» (بهناز جعفری) که باردار است و شوهرش هنوز از قضیه باخبر نیست، در مونولوگهایی از همسرش شکایت میکند که همه حواسش پیش آتنه است و به او توجه نمیکند اما در همین مونولوگها به او میگوید: خب برادر باید حواسش به خواهرش باشد! یکی نیست به نعمتالله و مدیران تلویزیون که اجازه ساخت و پخش چنین کارهایی را میدهند، بگوید که این یعنی آخر بدآموزی که مردی همسر و خانواده خود را قربانی خواهرش کند. مگر نه این است که همه چیز باید سر جای خود باشد تا همه در کنار هم احساس امنیت کنند؟ مگر اولویت برای مرد نباید همسر باردارش باشد؟ که اگر نباشد زن دچار مشکلات زیادی میشود و اگر به «آتنه» دیگری تبدیل شود، طبیعی خواهد بود.
رفتارهای پر از تنش و خشونتهای پنهان و آشکار در سریال «زیر پای مادر» اگر در کشورهای اروپایی که تلویزیوشان قواعد و مقررات سفت و سختی دارد، تولید میشد حتماً درجهبندی میشد و همه مجاز نبودند آن را تماشا کنند. چون این سریال نهتنها به نوجوانان و جوانان راه درست را نشان نداد بلکه مجوز هر اشتباهی را هم به آنها داد؛ با این توجیه که در آخر شاید رستگار شوند!
بازیگرسالاری
بهناز جعفری، بازیگر نقش آتنه در «زیر پای مادر»، خوب بازی کرد. او توانست خودش را با نوع کارهای نعمتالله هماهنگ کند و همان شخصیتی را به نمایش بگذارد که احتمالاً نعمتالله از او خواسته است. اما حضور او در یک نشست خبری و حرفهایی که زد، همة رشتههایش را پنبه کرد و نهتنها بازی خوبش را زیر سؤال برد بلکه نشان داد که بخشی از شخصیت اصلی خودِ جعفری هم ذاتاً شبیه آتنه است و شاید به همین دلیل توانسته این نقش را خوب از کار دربیاورد. او به خبرنگاری که از کارگردان سؤال میکند، فحاشی و توهین میکند که این کارش را به دلیل بیماری و عصبی و تندمزاج شدنش عنوان کردهاند. حال سؤال اینجاست کسی که تمکین اعصاب و زبان خود را ندارد، چرا در یک نشست خبری که همراه با سؤال و جواب است، شرکت میکند؟
پریوش نظریه که نقش «رخساره» را بازی کرد، در اصل نقش «مدینه» را بار دیگر به یاد مردم آورد. اما همه میدانند که نظریه بازیگر بسیار حساس و رکگویی است و با اعتماد به نفس بالایی که دارد، چندان ملاحظه نمیکند که چیزی بگوید یا رفتاری نشان دهد که خوشایند تهیهکنندهها یا مدیران تلویزیون باشد. این بازیگر با پخش آخرین قسمت سریال «زیر پای مادر» با صدای بلند اعتراض خود را همگانی کرد و گفت که پایان سریال را سانسور کردهاند. همین اعتراض باعث شد که فضای مجازی پر شود از هجو و مسخرهکردن این سریال و کار به جایی رسید که برای آن جوک هم ساختند. یکی از این جوکها را کامبیز دیرباز، بازیگر «زیر پای مادر»، در اینستاگرامش منتشر کرد و به مردم حق داد.
سریالهای نمایشی تلویزیون بهشدت کم شدهاند و این موضوع آسیب بزرگی برای رسانه ملی است. حالا تکراریبودن سوژههای همین تعداد محدود سریال را هم به این ضعف اضافه کنید و حاشیههایی که مردم را وادار میکند عطای تلویزیون را به لقایش ببخشند.
نظر شما