مریم نیکپور / اینروزها که خوشی جام جهانی در دل همگان است، دوباره از نو محفلها با بحث ممنوعیت ورود بانوان به ورزشگاهها داغ شده است و هرکسی نظری در این رابطه دارد. تنور دنیای مجازی هم داغ است و خبرها داغتر. اما این میان باید به این مسئله توجه کرد که آیا حضور بانوان در ورزشگاهها اینقدرها هم مهم و حیاتی است؟ راستش را بخواهید موافقان و مخالفان زیادی بارها سر این مسائل با هم بحث و گفتوگو کردهاند، اما هنوز هم نمیتوان توجیهی برای فضای فرهنگی بد ورزشگاهها آورد که از حضور بانوان ما جلوگیری کرده است؛ ورزشگاههایی که در آنها هیچ جایگاهی برای زنان ایرانی تعریف نشده است. در این مطلب همراهمان باشید تا به ممنوعیت ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها بپردازیم.
چرا ورزشگاه نمیرویم؟
قصه از سالهای دور شروع شد. میگفتند حضور بانوان در ورزشگاهها فضای سالمی را بهوجود نمیآورد. راست هم میگفتند، فضای ورزشگاه اصلاً مناسب نبود. تصمیم بر نبودن خانمها گرفتند و صلاح آنان را در نیامدن دیدند؛ چراکه آمدنشان ممکن بود مشکلات زیادی را بههمراه داشته باشد. این تصمیم باعث شد تا زنان اعتراض کنند و بعد از آن فعالان حقوق زنان هم به میدان آمدند و با راهاندازی چند کمپین در سال ۸۳ تلاشهای زیادی کردند تا در ورزشگاهها را برای دیدن یکی از محبوبترین مسابقات یعنی فوتبال بهروی بانوان ایرانی باز کنند. این تلاشها بیثمر نماند و بالاخره در بازی مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶، برای اولینبار در ورزشگاه آزادی به روی زنان ایرانی باز شد، اما بعد از آن بازی دوباره این اتفاق نیفتاد و همچنان در ورزشگاه به روی زنان بسته ماند. در این سالها رئیس جمهورها هم اقداماتی کردهاند، اما با وجود مخالفتهای زیاد و وضعیت فرهنگی نابسامان ورزشگاهها، این ممنوعیت ادامه پیدا کرده است.
بیا بریم ورزشگاه
از روزی که بهخاطر دارم، او با خواهش و التماس و دادن آبنبات قیچیهایش به داداش، پشتسرش راه میافتاد و به کوچه میرفت تا با پسرها فوتبال بازی کند. بزرگتر که شد، بهعنوان تنها تماشاگر لیگ فوتبال کوچهای کنار پیادهرو میایستاد و تشویقشان میکرد. بزرگتر از آن که شد، طرفدار یک تیم لیگ برتری شد و همزمان در باشگاه هم فوتبال بازی میکرد. مربیاش میگفت عشق و استعداد زیادی دارد. آن روزها فوتبال را لحظه به لحظه و خط به خط دنبال میکرد. همیشه آرزو داشت به استادیوم برود و مسابقات را از نزدیک ببیند، اما این آرزو هیچوقت برآورده نشد.
دخترانی هستند که آرزوی دیدن مسابقات فوتبال را از نزدیک دارند؛ دخترانی که فوتبال جزء جدانشدنی روزمره آنهاست و حتی در زندگی شخصیشان هم تأثیر گذاشته است. آنها بهجای دیدن سریال از تلویزیون، فوتبال میبینند، عکس فوتبالیستها به دیوار اتاقشان است و شاید خودشان هم یک فوتبالیست باشند. آنها حتی حاضرند برای دیدن مسابقه فوتبال، لباس پسرانه بپوشند و به ورزشگاه بروند. این دختران کم نیستند. اما آنها تنها بخشی از همه دختران ایرانی هستند و علاقهمندیهای خاص خودشان را دارند.
توجه به این علاقهمندی دختران لازم است، اما اگر تا امروز بانوان ما در ورزشگاهها حضور نداشتهاند، به این معنی نیست که به آنها بیتوجهی شده، بلکه فضای فرهنگی حاکم بر ورزشگاهها اجازه حضور آنان را نداده است. راستش را بخواهید، مسئله اینجاست که آیا ورزشگاهها واقعاً فضای مناسبی دارند؟ همه ما میدانیم که در حالحاضر محیط ورزشگاهها آنقدرها هم مناسب خانمها نیست، مگر اینکه فضای آن را متناسب با حضور بانوان کنند و قوانینی را درنظر بگیرند؛ مثلاً جایگاه مخصوص و قوانینی که به راحتی و امنیت خانمها کمک کند. ازطرف دیگر آقایان هم باید رعایت کنند و دست از سر شعارهای نامتعارف و بد ورزشگاهی بردارند. اگر فضا مناسب باشد، خب چرا به علاقه بعضی از خانمها نپردازیم و آنها را از دیدن مسابقات مورد علاقهشان محروم کنیم؟ بهتر است مسئولین برای متناسب شدن فضای ورزشگاهها کاری کنند تا این ممنوعیت هرچه زودتر تمام شود و بانوان فوتبالیست و علاقهمندان به این رشته ورزشی بتوانند به ورزشگاه بروند و از دیدن بازی لذت ببرند.
اولین دختری که به ورزشگاه رفت
دختران زیادی بارها لباس پسرانه پوشیدهاند و راهی ورزشگاه شدهاند. بعضی را شناسایی کردهاند و اجازه ورود ندادهاند، اما بعضی دیگر به ورزشگاه رفتهاند. «هانیه» در ۲۴ آذرماه سال ۹۵ با پوشیدن ۵ لباس رویهم به آزادی رفت و عکس حضورش را در اینستاگرام خود منتشر کرد. او گفته است اطرافیانش متوجه شدند که او خانم است و به همین دلیل هم رعایت او را کردهاند و شعارهای بدی ندادهاند. بعد از آن «زینب» در همانسال به ورزشگاه غدیر اهواز رفت تا دیدار پرسپولیس و استقلال خوزستان را از نزدیک تماشا کند.
جنگ فمینیستی
برای به دست آوردن خواستهها و حقوق زنانه، همیشه جنگهای پررنگی با چاشنی فمینیستی شکل میگیرد؛ جنگهایی که اساس و بنیان آن فقط و فقط لجبازی است و به واقعیت مسئله توجهی ندارد. ما در این جنگها بهدنبال برد و باخت هستیم و اصل موضوع را کنار گذاشتهایم. مثلاً در همین مسئله ورزشگاه، فقط برایمان حضور بانوان مهم است و چگونگی این امر اصلاً مهم نیست. اصرار داریم که خانمها هم باید مانند آقایان در ورزشگاه حضور داشته باشند، اما نسبت به چگونگی حضور آنان بیتوجهیم. فرض کنید در پارک یا سینما یا هر مرکز تفریحی دیگری، فضایی حاکم باشد که در شأن حضور زنان نیست و ممکن است مشکلاتی را برای آنها بهوجود آورد. آیا بازهم باید بگوییم بهخاطر مطالبه حقوق زنان، آنها باید آنجا حضور پیدا کنند؟
طبیعتاً هیچ خانوادهای موافق حضور دخترش در فضایی نامناسب نیست و هیچ خانمی هم از بودن در جاییکه متناسب با او نیست، لذت نمیبرد و حتی ممکن است اذیت هم بشود. حضور بانوان در ورزشگاهها فرقی با تئاتر دیدن یا به سینما رفتن یا شهربازی یا هر مرکز تفریحی دیگری ندارد. اینجا مسئله مهمتری در میان است و آن چگونگی حضور آنان است. مطمئناً هیچ زنی علاقهمند به حضور در جایی نیست که فضای مناسبی برای او نداشته باشد. حضور بانوان ما مستلزم مناسبسازی فضای فرهنگی و اجتماعی ورزشگاههاست. پس بهتر است خودتان را درگیر جنگهای فمینیستی نکنید و آب در هاون آنهایی که مسائل را زیادی بزرگ میکنند، نریزید و آرامش جامعه را فدای یک مشکل نکنید. مشکلات قابلحل هستند و باید به آنها درست پرداخته شود.
سوءاستفاده ممنوع
این بازی به ورزشگاه رفتن و نرفتن هم شده است سوژه خبری و غیرخبری، یا در اصل باید گفت رودخانه گلآلودی شده برای کسانیکه میخواهند از آن ماهی بهنفع خودشان بگیرند. درواقع باید گفت این موضوع زمینه سوءاستفاده خیلی از شبکههای مختلف و یا حتی معاند نظام شده است و این شما هستید که علیرغم پیگیری مطالبات خود، نباید تنور آنان را داغ کنید. همیشه دشمنان در پی پیدا کردن نقطهای هستند تا بهواسطه آن به ما ضربه بزنند و ما باید برای مقابله با آنان باهوش باشیم. همانطورکه گفتم، هر مشکلی راهحلی دارد و نباید با انتخاب راهحلهای نادرست، اجازه سوءاستفاده به دیگران را داد.
نظر شما