مسئله کودکان بدسرپرست بدون ایجاد شرایط و زیرساختهای فرهنگی مسئلهای قابل حل نیست. در حال حاضر ۲۵ هزار کودک بیسرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی سراسر کشور قرار دارند و از این تعداد، ۱۵ هزار کودک در خانوادههای جایگزین با نسبت سببی و نسبی و یا غیر قرار دارند و نزدیک به ۱۰ هزار کودک در مهدهای کودک نگهداری میشوند. تقریباً ۸۷ درصد کودکانی که بر اساس حکم مراجع قضایی ذیصلاح، مسئولیت نگهداری و زندگی آنها به بهزیستی سپرده شده است، کودکانی به لفظ عام بدسرپرست هستند؛ یعنی به عبارتی پدر و مادر و جدپدری آنها به عنوان اولیای قهری در قید حیات هستند، ولی به دلایل عدیده مندرج در قانون مدنی، صلاحیت نگهداری کودکان برای مدت مشخصی را از دست دادهاند. به همین منظور طرح «امین موقت» یا «شبهخانواده» که بر اساس آن مراقبت و پرورش از یک تا سه نفر از کودکان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی به طور موقت و با نظارت کارشناسان این سازمان، به خانوادههای داوطلب سپرده میشود، آغاز به کار کرد.
به گفته رئیس سازمان بهزیستی کشور در حال حاضر ۱۰ هزار کودک بدسرپرست در کشور به صورت امین موقت تحت سرپرستی خانوادههای جایگزین قرار دارند و چون بهترین جایی که کودک میتواند رشد کند، کنار مادر است، به همین خاطر خانوادههای جایگزین، به صورت موقت و تا زمانیکه پدر و مادر کودک با تشخیص قوه قضائیه به شرایط ایدهآل برسند و توانایی حضانت از فرزندانشان را پیدا کنند، میتوانند حضانت کودکان بدسرپرست را بهعهده بگیرند. حالا خودتان را به جای خانواده ای تصور کنید که بچهای بد سرپرست دلش را برده است. به بهزیستی مراجعه میکنید، به عنوان خانواده داوطلب شناسایی میشوید و در صورت تأیید صلاحیت کودکی بدسرپرست به شما واگذار میشود. جدا از همه تنشهایی که با حضور این کودک تجربه خواهید کرد، وابستگیهای عاطفی را تجربه میکنید و پس از مدتی کودک باید از شما جدا شود و به خانواده خود واگذار گردد. در چنین شرایطی بسیاری از خانوادهها به دلیل مسائل فرهنگی و نگرانی از قضاوت دیگران حاضر به انجام چنین کاری نیستند. ضمن آنکه خود کودک هم ظرفیت روحی و روانی لازم برای تغییر شرایط به این صورت را نخواهد داشت. کودکی که آسیبهای متعدد را تجربه کرده است، برای دوره کوتاهی به خانواده ای امین واگذار میشود که نهایت مهربانی را با او خواهند داشت و دوباره به خانه لبریز از آسیب برخواهد گشت. در چنین شرایطی آیا میتوان وابستگی عاطفی از سوی کودک نسبت به خانواده حقیقی خود را انتظار داشت؟
سازمان بهزیستی در این طرح به صورت مستمر از طریق مددکار اجتماعی شبهخانواده یا کلینیکهای مددکاری بر وضعیت سرپرستی نظارت میکند و طبق روال مشخصی در ۶ ماه اول به صورت هفتگی و بعد ماهیانه از منزل خانوادههای موقت بازدید میکند. چنانچه با تشخیص مددکار و تأیید کمیته شبهخانواده صلاحیت نداشتن خانواده فرزندپذیر محرز شود، به طوریکه با انجام خدمات مشاورهای ادامه سرپرستی ممکن نباشد، مراتب به دادگاه صالحه برای فسخ حکم سرپرستی موقت اعلام و در صورت ایجاد صدمه روحی و روانی به کودک مطابق با قوانین با سرپرستان برخورد میشود.
این طرح در سالهای ابتدایی اجرای آن با استقبال درخوری روبهرو نشد و بسیاری از خانوادهها به سبب پیوندهای عاطفی که ممکن است در دوران تحت سرپرستی دچار شوند، تمایلی به تقاضای سرپرستی موقت ندارند و همچنان تمایل به اقدام برای سرپرستی دائم دارند. در حالیکه متأسفانه بیشتر کودکانی که در مراکز بهزیستی نگهداری میشوند، عمدتاً بدسرپرست هستند و زمینه واگذاری آنها برای سرپرستی دائم وجود ندارد؛ تا جاییکه رئیس سازمان بهزیستی کشور در سال ۹۴ با بیان اینکه متقاضی برای سرپرستی کودکان بدسرپرست در کشور کم است، گفته است: بر اساس آمار ۲۰ تا ۲۵ درصد کودکان بدسرپرست بدون سرپرست هستند که از سوی بهزیستی برای آنها شناسنامه گرفته شده و زمینه واگذاریشان ایجاد میشود. البته با جاافتادن قانون، این روند تاحدودی بهبود یافته است اما فضاسازی مناسب فرهنگی چه برای کودکان و چه برای خانوادهها و چه برای عموم جامعه در خصوص نگهداری از کودکان بدسرپرست ضروری است. بدون آمادگی شرایط فرهنگی جامعه برای پذیرش این امر، کودکان بد سرپرست تنها خواهند ماند.
*پژوهشگر اجتماعی
نظر شما