به گزارش قدس آنلاین، بخشی از مناقشه بین گروههای حرفهای در جامعه متأثر از نگاه متفاوت و تبعیض آمیز شهروندان و البته شاید پیش از آن اختلافهای فاحش درآمدی میان یک گروه با گروه دیگر است.
رواج اصطلاحاتی همچون یقه سفیدها و یقه آبیها در اوایل سده بیستم در آمریکا، مثال سادهای است از این روایت که گرچه میکوشد با این تقسیم بندی، به تعریف متفاوتی از سطوح حرفه مندی نایل شود، اما در فرایندی افراط گونه به تفاوت در نگاه شهروندان در بسیاری از نقاط جهان منجر شده است، به گونهای که امروزه در کشور ما درآمد بسیاری از یقه آبیها و کارگرانی که عهده دار کارهای سخت و طاقت فرسای یدی هستند بسیار کمتر از یقهسفیدها یا همان کارکنان حقوق بگیری است که کارهای حرفهای یا نیمه حرفهای دفتری را انجام میدهند.
متأسفانه بسیاری از یقه آبیها با وجود آنکه از بسیاری از حقوق مادی خویش محروماند با چالشی همچون نگاه تبعیض آمیز شهروندی نیز مواجهاند.
این مقدمه بهانهای بود تا تجربه کارگر زحمتکشی را در فضای مجازی آن گونه که خود گفته بود، روایت کنم. او میگفت سر ظهر با لباس کار رفتم صف نانوایی. به خاطر آلوده بودن لباس، بیرون ایستادم تا هم محیط نانوایی کثیف نشود و هم افراد در صف اذیت نشوند. از آخرین نفر، نوبت گرفتم و بیرون منتظر شدم. بعد از چند دقیقه که نوبتم شد، به نانوای زحمتکش گفتم نوبت بنده است. با لحنی طعنه آلود گفت: نوبت کسی هست که اینجا ایستاده باشد، نه پشت در! به همین خاطر بازهم در صف ایستادم تا دست کم بی غذا نمانم.
چند روز بعد دوباره با لباس کار، برای خرید به سوپرمارکت نزدیک کارگاه رفتم. بعد از سلام و احوالپرسی درخواست خودم رو گفتم که همزمان، خانم جوانی وارد شد. هنوز سفارشاتم تمام نشده بود که فروشنده گفت: خانم بفرمایید در خدمتم.
او میگفت: در کلیشههای ذهنی ما، کارگران، افرادی هستند که وقت و نوبتشان، احتمالاً به دلیل نداشتن سر و وضع مرتب، تمیز و زیبا، باید نادیده گرفته شود. یا از آن فراتر، شاید از دید خیلی از افراد جامعه، کارگران به دلیل داشتن رابطه حقوقبگیری، از شخصیت پایینتری برخوردارند که براحتی میتوان نسبت به آن اجحاف کرد. این نگاه درجه دو، تأثیرش را در پرداخت حقوق، انجام تعهدات نسبت به کارگر، ایجاد ارتباط سالم با کارفرما و در نهایت فرهنگ کار نشان میدهد. نگاهی که میتواند تفاوت آینده ژاپن بعد از ویرانی در جنگ جهانی و آینده ما را به خوبی نمایان کند.
این مثال را میتوان در ظروف محدود و قالبهای شکل یافتهای که هر از گاه حس برتری جویی گروهی را نسبت به گروهی دیگر ترویج میکند، مشاهده کرد.
گروهی که معیار سنجش آنها برای احترام به دیگران و رعایت حقوق شهروندی آن است که فلان مخاطب از چه خودرویی برای رفت و آمد استفاده میکند، در کدام نقطه از شهر سکونت دارد، از کدام برند استفاده میکند و...
تعمیم این نگاه در جامعه علاوه بر آنکه روح مصرف گرایی را ترویج میکند تمامی معادلات طراحی شده برای نیل به آرمان هایی همچون توسعه را بی اثر میسازد.جامعهای که خود را مرهون و مدیون دستان پینه بسته کارگران نمیداند، نمیتواند نسل فعال، مولد و پرتلاشی را تربیت کند.
نظر شما