۱ـ درهای بیاجابت
آدمها وقتی سراپا نیازمند میشوند؛ همة درها را میکوبند تا راهی برای حل مشکل یا رسیدنشان به آرزوها پیدا شود. گاهی پشت درها، سری است که دست یاری دراز میکند... و گاهی درها به بیابانی باز میشوند که ساکنی ندارند. آدمهایی که سراپا نیازند، به بودن کسی در پشت درها فکر نمیکنند؛ فقط در را میکوبند!... حتی اگر هرگز باز نشوند!
۲ـ وقتی نمیتوانند
آدمهایی که پشت درهای یاری نشستهاند؛ ممکن است صدای کوبیدن در را نشنوند... ممکن است بشنوند و باز نکنند... ممکن است بشنوند و باز کنند... اما کمکی نکنند... یا بخواهند و «نتوانند»!... آدمهایی که پشت درهای یاری نشستهاند ـ اگر «آدم» باشند ـ ممکن نیست دست یاریخواهی کسی را ببینند و منقلب نشوند... حتی اگر در یاری، ناتوان باشند. برای همین بزرگان گفتهاند، کسی که از درد دیگران، اندوهگین نشود، «انسان» نیست.
۳ ـ گلدانهای رحم
گاهی آدمهایی پشت «درهای یاری» نشستهاند که سالها منتظر درماندگی کسی بودهاند و حالا... او، به یاریخواهی آمده است!... در چنین مواقعی، آدمهایی که پشت درهای یاریخواهی نشستهاند؛ هم یاری نمیکنند... هم از درماندگی کسی که اینسوی در ایستاده، دلشاد میشوند متأسفانه!... پیشوایان فرمودهاند وقتی کسی از اندوه دیگری شاد شود، به «قساوت قلب» دچار شده و کسی هم که «دلسخت» شده باشد؛ به رحمت خدا نخواهد رسید.
۴ ـ دستی از بالا رسیده
گاهی آدمهایی که پشت درهای یاری نشستهاند؛ در را باز میکنند و دستگیر ناتوانان میشوند... اما دستگیریشان چنان رنجآور است که یاریخواه، از مددخواهی پشیمان میشود... پیشوایان فرمودهاند که آلودهشدن یاری به «مِنَّت»، خداوند را خشمگین میکند... زیرا کسی از خود چیزی ندارد و «خداوند» مالک همة داشتههاست. پیشوایان فرمودهاند اگر دیگران برای رفع نیازهایشان به سوی ما آمدهاند، لطفی از خدا شامل ما شده است... میتوانیم یاری کنیم و از فضل بعدی بهرهمند شویم... اما اگر رها کنیم، از برکتهای الهی محروم خواهیم شد.
۵ ـ رساندن گل به رود
از آدمهایی که پشت درهای یاری نشستهاند که بگذریم؛ به اینسوی در میرسیم... اینسو، گروهی به مددخواهی آمدهاند... اما اطرافشان آدمهایی با گرایشهای گوناگون، «شاهد» ند... بعضی نیاز دیگران را میبینند... اما در کمک، ناتواناند... بزرگان گفتهاند اگر کسی در راه حل مشکل کسی، دستی پُر نداشته باشد... اما آبرویش را وسیلة رفع مشکل کسی کند، خداوند در دنیا و آخرت، دشواریهایش را برطرف میکند... حتی اگر دست یاریگیرنده را در دست کسی بگذارد که توان حل مشکلش را داشته باشد.
۶ ـ دستی که باز بوده
گاهی کسی به یاریخواهی برمیخیزد... کسی برای یاریاش کاری نمیکند... یا «نمیتواند»... اما کسانی سرمیرسند و در میان ناتوانی یاریخواه، زنجیرهای تازهای را به پایش میبندند... مسیرش را هم سختتر میکنند... آبرویش را به خاطر نداری، جار میزنند... و گاهی انتقامهای شخصیشان را هم از او میگیرند. پیشوایان فرمودهاند در حق کسی که آبرومند بوده و حالا (به دلیلهای گوناگون حتی اشتباه خودش) به خاک نشسته، بیش از دیگران باید رحم کرد.
۷ ـ حتی اگر نداند!
پیشوایان فرمودهاند خدا به داد کسی برسد که ـ حتی «ندانسته» ـ آبروی «آبرومندی» را ببرد... کسی را خوار کند که «عزیز» بوده... و اموال آدمی را بگیرد که «منشأ خیر برای دیگران» بوده است.
۸ ـ تقارن فضل و حکمت
«زیارت»، دیدار ما با سرگذشت پیشوایان و بزرگانی است که که خداوند به آنان سررشتة گشایش گرههای دنیایی و آخرتی مردم را داده بوده... اما دشمنان دانا و نادان، مردم را از شناختن آنان محروم کردهاند... و فاصلة مردم با آنان، سبب رنج بیپایان مردم شده است... رفتن ما به زیارت، اعلام بیزاری ما از کسانی است که دانسته و ندانسته مردم تشنة مهر را از رودهای جاری لطف الهی دور کردهاند. / دریافت، تلخیص و بازنویسی از کتاب شریف «مَفاتیحالجَنان»، چاپ اول (بیتاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة ۷۲۸. از زیارتنامة حضرت «عباس(ع)»: ـ (... لَعَنَاللهُ مَن جَهِلَ حَقَّک... وَاسْتَخَفَّ به حُرْمَتِکَ... و لَعَنَاللهُ مَنْ حالَ بَینَکَ و بَینَ ماءِالفُرات...) از رحمت خدا دور باشند کسانی که شأن تو را رعایت نکردند... و اهانت به والاییات کردند... و در سیرابکردن دیگران، مانعت شدند.
نظر شما