تحولات لبنان و فلسطین

پیکر استاد نامدار شعر و ادب فارسی و غزلسرای شیرین سخن خراسان، غلامرضا شکوهی امروز تشییع و پس از طواف برگرد آستان قدس امام هشتم(ع) در جوار حکیم توس به خاک سپرده می شود. شاعران و اهالی فرهنگ و هنر درگفت و گو با خبرنگار ما درباره این چهره نامدار شعر و ادب پارسی گفته اند.

غزل به گریه نشست وچکامه درهم ریخت

به گزارش قدس آنلاین، پیکر استاد نامدار شعر و ادب فارسی و غزلسرای شیرین سخن خراسان، غلامرضا شکوهی امروز تشییع و پس از طواف برگرد آستان قدس امام هشتم(ع) در جوار حکیم توس به خاک سپرده می شود. شاعران و اهالی فرهنگ و هنر درگفت و گو با خبرنگار ما درباره این چهره نامدار شعر و ادب پارسی گفته اند.

استاد امیر برزگر خراسانی در باره خصال ادبی شکوهی، او را مردی با اخلاق و معرفت و دارای سلوک و مشی مهربانانه و شاعری با فضیلت و خصائل شاعرانه خاص می‌داند.

برزگر، وی را در غزلسرایی شاعری نوگرا با مضامینی بکر و نو برمی‌ داند که اغلب غزل‌های عاشقانه او، وی را سرآمد غزلسرایان نوگرای معاصر کرده است .

استاد برزگر در رثای یار دیرینه‌اش استاد شکوهی، غزلی سروده است که ابیاتی از این شعر سراسر دریغ و اندوه را با هم می‌خوانیم :

ز بوستان ادب شد، گلی دگر پرپر

ز دست رفت سراینده‌ای ادب پرور

نشسته‌ام به غم او به صد فسوس و دریغ

به غم نشسته‌ام  اما نمی‌کنم باور

...غزلسرای سخن سنج  خوش قریحه ی ما

کشید پر به صد امید، جانب داور

شکوه شعر خراسان رضاشکوهی رفت

همان قناری گلزار آل پیغمبر(ص)

من و رضا همه عمر یار هم بودیم

رفیق و همسخن و در کنار یکدیگر

چه ناگهان زغمش داغدار گردیدیم؟ !

چگونه داغ ورا می‌توان کشید جگر؟...

امید آنکه خدا را به روز باز پسین

ز دست ساقی کوثر بگیرد او ساغر

محمدعلی سالاری  شاعر پیشکسوت و عضو شورای شعر انجمن ادبی رضوی حرم مطهر نیز به زبان شعر درباره شکوهی سخن می‌گوید:

شکوه شعر خراسان لب از سخن بربست

چراغ محفل یاران شعر، شد خاموش

غزل به گریه نشست وچکامه درهم ریخت

که می‌برند ازاین خانه، خامه را بر دوش

او می‌افزاید: استاد شکوهی شخصیتی مهربان وشاعری توانابود. هرگاه سروده‌ای بر کاغذ نقش می‌زدم، به ایشان زنگ می‌زدم وبا لحنی ساده می‌گفتم:آقارضا گوش کن این نوشته را. ایشان با سعه صبر ومتانت فوق‌العاده گوش می‌کرد ومی‌گفت: زنده باد سالار! ایشان با همین متانت در انجمن ادبی رضوی به شعرهای همه بخصوص جوانان گوش می‌کرد وآن‌ها را مورد تشویق قرار می‌داد  ونظرش بود آن که با جوان‌ها باید رفتاری خوب ومهربان داشت تا آن‌ها از شعر زده نشوند واگر نکته‌ای درباره شعری داشت، آن را خیلی دوستانه پیشنهاد می‌کرد.

وی درخصوص ویژگی‌های شعری شکوهی می‌گوید: درشعر به اشیا و کلمات جان می‌بخشید وتصویر در شعرش به حد اعلا چشم‌نواز بود. در سرودن، شیوه خاص خود را داشت. او با پیوستن به جمع شعرای آیینی، این شیوه شعری را متحول کرد چرا که  ترکیب‌ها و واژگانی که به کار می‌برد،  همگان را به تحسین وا می‌داشت. او به شعر مذهبی شکوه  و آبرو بخشید. اگر او تنها یک غزل «توان واژه کجا و مدیح گفتن او» را برای اهل بیت(ع) سروده بود، کافی بود تا او را محب اهل بیت(ع) وشاعری فوق العاده بدانیم.

علیرضا سپاهی لائین شاعر دیگری است که درباره استاد می‌گوید: شکوهی را می‌توان در کنار زنده‌یادان محمد قهرمان و ذبیح‌الله صاحبکار، سه ضلع مهم مثلث ذهن و زبان پیشروی خراسان در حوزه‌ی غزل نئوکلاسیک دانست که از قضا هرسه نیز در جغرافیای نسبتاً مشترک تربت(از حیدریه تا جام) متولد شده‌اند و از قضا، شباهت‌ مضمونی و سبکی بسیاری میان این سه استاد متوفی هست؛ ابتدا، تمایل به سبک هندی و سپس پیوند زیبای زبانی با فخامت خراسانی و در نهایت تغذیه‌ ذوقی از معرفت فلسفی و عاشقانگی سبک عراقی. اینها، خطوط اصلی حرکت ادبی این سه شاعر است و البته، به نظر من، غلامرضا شکوهی، به دلیل حشر و نشر بیشترش با نسل جوان و میل قلبی‌اش به رهیافتهای نوین، از منظر ذهن و زبان، مدرنتر و نوگراتر است.

شکوهی پای غزل ایستاد

دکتر محمدرضا سرسالاری عضو شورای شعر انجمن رضوی حرم مطهر، درباره مقام ادبی زنده‌یاد غلامرضا شکوهی می‌گوید: استاد شکوهی نزدیک به پنجاه سال با آن که امکان سرودن در تمام قالب‌های شعری را داشت، پای غزل ایستاد و هر چه نوآوری و شاعرانگی داشت را در این قالب محترم و دوست داشتنی بکار گرفت. و به حق به همراه حسین منزوی از تأثیرگذاران غزل معاصر در  چند دهه اخیر است.

وی ادامه می‌دهد: شکوهی تقریباً از تمام امکانات زبان تا حدی که به ابتذال و مهمل نویسی‌های این روزگار ختم نشود، بهره گرفت و چراغ غزل را روشن نگه داشت. چه خوشمان بیاید و چه خوششان نیاید به جرأت می‌توان گفت که بسیاری از غزل نویسان پرمدعا  حتی آن‌هایی که از منبر انجمن‌های رنگارنگ شعر مشهد استاد را تکفیر می‌کردند نیز بسیاری از کرشمه‌های شعر خود را از روی دست او می‌نوشتند. شکوهی رفت و دیگر خاطره شعرخوانی‌های شیرینش که غزل نئوکلاسیک را با صدای دورگه اش خوش ادا میکرد تکرار نخواهد شد. جراید مشهد صفحاتی از این دست را در گرامیداشت شکوهی هنگامی‌که بود بارها و بارها تدارک دیدند و به این لحاظ خجالت زده استاد و خانواده اش نخواهند بود اما چون دوست دشمن است حکایت کجا برم؟ انجمن‌های شعر خراسان چقدر قدر او را دانستند و چگونه بزرگیِ فروتنانه‌اش را ارج نهادند؟ شکوهی رفت ولی شعر شکوهی بر بلندای غزل معاصر به عنوان شعری استوار و خراسانی خواهد ماند و ثابت خواهد کرد که ثبت است برجریده عالم دوام ما.

 دکتر منیژه رضوان نیز در مورد خصال ادبی و اخلاقی استاد شکوهی می‌گوید: یادم هست یک بار مجری یک همایش، استاد شکوهی را به اسم امیررضا شکوهی برای رفتن روی سن و قرائت شعر صدا زد.استاد که بالای سن رفتند، گفتند: من امیررضا نیستم غلام حضرت رضا(ع) هستم. و ادامه دادند: پیش از این‌ها غلامحسین و غلامرضاها بیشتر بودند و حالا امیررضا و امیرحسین‌ها  زیاد شده‌اند!

این گزارش را با ابیاتی از سروده محمد نیک شاعر پیشکسوت به یاد استاد شکوهی به پایان می‌بریم :

به لب ترانه چون گل شکفته داشت شکوهی

به دل همیشه غمی ‌گر نهفته داشت شکوهی

هزار سینه غزل داشت از برای سرودن

هزار غنچه گل نو شگفته داشت شکوهی

سرود روشنی و نور شهر آینه‌ها بود

ولی ستاره اقبال خفته داشت شکوهی

بیان آینه و آب بود و آیه و آیین

زبان شاعری شسته رفته داشت شکوهی

 سپیدموی غزل گوی سرخ روی زسیلی

زطبع خویش گهرها نهفته داشت شکوهی...

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.