به گزارش قدس آنلاین، مسئله کاهش فروش کتابهای شعر فقط در ایران به یک معضل برای صنعت نشر و فرهنگ تبدیل نشده بلکه این مسئله امروز یکی از اصلیترین دغدغههای ناشران جهان است. موضوع یادشده صرفاً مربوط به کشورهای در حال توسعه یا کشورهایی با سرانه مطالعه پایین نمیشود و تقریباً در سطح جهان همه ناشران بهسختی تن به انتشار کتب شعر میدهند. اما علت آن چیست؟
نشریه The Millions در این باره مطلب مفصلی منتشر کرده مبنی بر اینکه تعداد علاقهمندان به شعر در آمریکا بسیار زیاد است اما ظاهراً این علاقه در حدی نیست که حاضر باشند بابت آن هزینه کنند، منتشر کرده است. در ابتدای این مطلب این سؤال مطرح شده که آیا واقعاً دوره شعر و شاعری به سرآمده است؟ در سال ۲۰۰۳ مجله «نیوزویک» شعر را به یک جسد تشبیه کرد و در سال ۲۰۱۳ الکساندرا پتری در «واشنگتنپست» نوشت که دیگر وقتش رسیده تابوتی برای شعر سفارش دهیم. اما وقتی آمار کسانی که در دانشگاههای آمریکا بهصورت آکادمیک در رشته شعر و ادبیات تحصیل میکنند یا کسانی که بهصورت کاملاً ذوقی و خودجوش شعر میگویند یا به شعر علاقه دارند را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که این تعابیر صحت ندارد و هنوز هم تعداد بسیار زیادی از علاقهمندان به شعر در میان ما زندگی میکنند. معمولاً بخشی از هر جامعه شاعرانگی را امری پوچ دانسته، آن را تحقیر میکنند و گمان میبرند که تنها خودِ شاعران هستند که به مقوله شعر اهمیت میدهند. اما با رویکارآمدن پروژههایی همچون «شعر انتخابی» که برای علاقهمندان به شعر برگزار میشود و نوعی جلسه شعرخوانی به حساب میآید و نیز با مشاهده آمار بالای کسانی که از این قبیل برنامهها استقبال میکنند، میتوان به طیف گستردهای از شعردوستان رسید؛ طیفی که از کارگران ساختمانی گرفته تا نانواها و حسابدارها را در بر میگیرد. پس به چه دلیل این افراد از خریدن کتابهای شعر استقبال نمیکنند؟
داستان تازهکارها بیشتر از شاعران مشهور میفروشد
در سال ۲۰۱۱ مجله «نیویورک» با ارائه عدد و رقم ثابت کرد که کتابهای داستانی از نویسندگان تازهکار و کمطرفدار فروش بسیار بیشتری نسبت به کتابهای شعر شاعران نامدار معاصر دارند. مبلغی که انتشاراتیها با چاپ کتابهای شعر تأمین میکنند، حتی کفاف هزینه چاپ و پرینت کتاب را هم نمیدهد، چه برسد به حقوق ویراستار، صفحهآرا، طراح جلد و سود خود انتشارات. بنابراین امروزه اگر انتشاراتی زیر بار چاپ کتاب شعر میرود، قطعاً نه از سر طمع سود آن بلکه صرفاً از روی علاقه شخصی به مقوله شعر و ادبیات است. میتوان گفت در حال حاضر فقط ناشرانی که مستقیماً وابسته به دانشگاهها هستند، توان پرداخت هزینه چاپ کتب شعری را دارند زیرا این ریسک برای ناشران مستقل میتواند به قیمت یک شکستتمام عیار و حتی ورشکستگی تمام شود. بیشتر انتشاراتیها تلاش کردهاند با چاپ کتابهای جدید از ژانرهای مختلف، تعداد و طیف گستردهتری از خوانندگان را جذب کنند تا برای کتابهای شعر خود نیز مشتری پیدا کنند. ناشران قیمت محصولات خود را پایین نگاه میدارند، آنها را وارد بازار بینالمللی کتاب میکنند و با تولید اپلیکیشنها و نسخههای آنلاین و اینترنتی کتابهای خود، برای حفظ مخاطبین خود دست و پا میزنند. ناشران همچنین از شاعران میخواهند تا با حضور پررنگتر در مجامع مختلف و همچنین حضور در فضای مجازی اقدام به جذب مشتری کنند.
همه این تلاشها راهکاری برای رهایی از رکود موجود در بازار کتابهای شعر به حساب میآید و بعضاً ممکن است کارآمد باشد اما بدیهی است که با پیشرفت تکنولوژی و در دسترس بودن نسخههای گوناگون اشعار شاعران مختلف از طریق اینترنت و بهطور رایگان و همچنین عدم رعایت قانون کپیرایت یا حفظ حق نشر، رهایی از این وضع تقریباً غیرممکن خواهد بود.
نظر شما