برخی ها معتقدند، حیات سیاسی اش، سال ۱۳۹۰ به پایان رسید. وقتی که خبرگزاری «ایرنا» در خبر کوتاهی نوشت : «دبیرکل گروهگ غیر قانونی نهضت آزادی با صدور بیانیه ای از سمت خود استعفا کرد». البته آنچه «ایرنا» از آن به عنوان بیانیه یاد کرد در واقع استعفا نامه ای کوتاه بود که یک جمله بیشتر نداشت : «باسمه تعالی... بدین وسیله استعفای خود را از پست دبیرکلی نهضت آزادی ایران اعلام میدارم- ابراهیم یزدی - ۲۹/۱۲/۸۹».
خبرپایان زندگی دبیر کل سابق، که در نخستین ساعات بامداد دیروز منتشر شد نیز، به همان کوتاهی خبر استعفایش بود: «ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت و سیاستمدار باسابقه کشورمان شامگاه یکشنبه در سن ۸۶ سالگی پس از دورهای بیماری در شهر ازمیر ترکیه درگذشت».
شهروند آمریکا
اصلیتش به یزد بر می گشت اما سال ۱۳۱۰ در قزوین به دنیا آمده بود. ۶ ساله بود که خانواده اش به تهران آمدند و «ابراهیم» در همین شهر، کودکی، نوجوانی و جوانی را تجربه کرد. از درس خوانده های «دارالفنون» بود که برای تحصیلات عالیه سراغ رشته داروسازی دانشگاه تهران رفته و سال ۱۳۳۲ درسش را تمام کرده بود. ۸ سال بعد به امریکا رفت و در آنجا ساکن شد و مدتی بعد – آغاز دهه ۵۰ – خبر رسید که به همراه خانواده، شهروند آمریکا شده است. می گویند در حین تحصیل با بخش آسیبشناسی و فارماکولوژی دانشگاه بیلور همکاری کرده، تحقیقاتی در مورد سرطان داشته و مقاله های پژوهشی مهمی در این زمینه نیز در نشریات تخصصی پزشکی به چاپ رسانه بود. در ایران نیز بیشتر از ۲۰ کتاب و مقاله از او منتشر شده است که تنها ۴ مورد آن به علم پزشکی و دارو سازی مربوط می شود و بقیه آنها مطالب سیاسی، تحلیل تاریخی، اقتصادی و ... است.
نهضت خداپرستان
دانش آموز درسخوان «دارالفنون»، درس و مشق تنها مشغولیتش نبود. از همان دوران دبیرستان خیلی جدی وارد عرصه سیاست شد و به «نهضت خداپرستان سوسیالیست» پیوست تا سیاست و فراز و فرودهایش تا پایان عمر، همراه جدانشدنی از او باشد. خودش در خاطراتش گفته است: «بیشتر مؤسسان «نهضت خداپرستان سوسیالیست» دانشجویان بودند، اولین کاری که کردند تشکیل شاخه دانشآموزی بود ... بدین ترتیب، من و برادرم دکتر اسماعیل، باقر رضوی، رضا مکانیک و برادر دکتر شرفالدین که دانشآموزان دبیرستان بودیم وارد این گروه شدیم».
شاخه اروپا و آمریکا
دوران نخستوزیریم «مصدق» که رسید، او به طرفداران نهضت ملی شدن صنعت نفت پیوست و بعد ازکودتای ۲۸ مرداد که نهضت مقاومت ملی شروع به کار کرد، عضو این نهضت شد. در سال ۱۳۳۹ و با فعال شدن دوباره جبهه ملی (دوم) به عضویت کمیته انتخابات این جبهه درآمد. سال بعد هم به آمریکا رفت و به عنوان دبیر شورای مرکزی جبهه ملی ایران، شاخه آمریکا و عضو هیئت اجرایی و مسئول تشکیلات جبهه، عضو هیئت تحریریه مجله «اندیشه جبهه» ارگان جبهه ملی فعالیت کرد. وقتی نهضت آزادی ایران شکل گرفت همراه شهید چمران، دکترعلی شریعتی و صادق قطبزاده شاخههای اروپا و آمریکای این نهضت را راه اندازی کرد.
مبارزه مسلحانه
«ابراهیم یزدی» اگرچه سالهای پیش از انقلاب، سابقه مبارزه رو در رو با رژیم سابق و یا نبر مسلحانه را نداشت اما در خاطراتش می گوید : «با پیروزی کاسترو در کوبا و پیروزی جبهه آزادیبخش الجزایر ناگهان به این نتیجه رسیدیم که با مبارزات کلاسیک و پارلمانتاریستی نمیشود به هدف رسید ... باید دنبال حرکت مسلحانه رفت. ما به مصر رفتیم و کار سازماندهی را آغاز کردیم. اولین جزوههای مبارزات مخفی را ما برای مجاهدین اولیه فرستادیم. ما از گروههایی که در مصر به کلاس رفته بودند، خواستیم تا میتوانند درسهای کلاس را بنویسند ... چمران هم یکی از بهترین جزوهها را راجع به مواد منفجره نوشت که متأسفانه ما آن را در مرحله بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر که برای معالجات در آمریکا به سر میبردم، ناچار از بین بردیم تا مبادا به ارتباط با القاعده متهم شویم»!
بدون رسمیت
سیاستمداران بهتر از هرکسی می دانند، سیاست چقدر بالا و پایین دارد. اینها را «ابراهیم یزدی» هم لابد خوب می دانست. شهروند ایرانی – آمریکایی دهه ۵۰ با همه اینها سیاست را انتخاب کرده و با فراز و فرودهایش انگار کنار آمده بود. آنگونه که در خاطراتش گفته است، در پاریس به امام «ره» پیوست تا چه پیش از انقلاب و چه پس از آن – به قول خودش – به رهبر انقلاب ایران مشاوره بدهد. وقتی هم پس از ۱۷ سال به کشورش بازگشت، مدتی معاون نخست وزیر دولت موقت، نماینده دوره اول مجلس و وزیر خارجه بود. البته برای اینکه اختلاف دیدگاههای سیاسی و اعتقادی اعضای نهضت آزادی با کادر رهبری انقلاب آشکار شود به زمان زیادی نیاز نبود. این نهضت که در پی تشکیل حزب رسمی بود از همان آغاز راهش را از رهبری انقلاب اسلامی جدا کرد. سال ۶۰ در پی درخواست برای تشکیل یک حزب رسمی، وزارت کشور با آن مخالفت کرده و نهضت آزادی را به رسمیت نشناخت.
راهش را جدا کرد
اگر بدون کنکاش در احوالات و رفتارهای سیاسی مرحوم «ابراهیم یزدی» و تنها با اتکا به خاطرات او و یا دیگر همراهانش، این را بپذیریم که از ابتدای شکل گیری انقلاب، رفیق و یار انقلاب اسلامی بوده است ناچار باید این را هم بپذیریم که این رفیق و همفکرانش، با فاصله کمی از دستیابی به پیروزی، رفیق نیمه راه می شوند و راهشان را جدا می کنند. اختلاف نظرها در باره رابطه با آمریکا، نحوه اداره دولت، اعدام سران مزدور رژیم پهلوی ، تسخیر لانه جاسوسی، نگاه به قدرت و ... سبب می شود «نهضت آزادی» و ابراهیم یزدی از انقلاب مردمی و اسلامی و اهدافش فاصله بگیرند و راه دیگری را بروند.
تناقض گویی ها
البته سالها بعد و در خاطره گویی هایش خود را مشاور اصلی رهبری انقلاب معرفی می کند و در گفت و گوهای پیش یا پس از استعفایش خود را وفادار به انقلاب و معتقد به قانون اساسی معرفی می کند. «ابراهیم یزدی» البته در این خاطره گویی ها و تاریخنگاری ها گاه دچار تناقض گویی می شود. مثلاً مدعی می شود در فلان تاریخ پیشنهاد تشکیل جهاد سازندگی را او به امام «ره» داده است در حالیکه فرمان تشکیل این نهاد ۳ ماه پیش از زمانی که او می گوید توسط امام «ره» صادر شده بود!
بدبینانه
اگر ادعای برخی از شخصیت های داخلی را که سعی کرده اند با سند و مدرک ثابت کنند «ابراهیم یزدی» و برخی همفکرانش حتی در دوران جنگ تحمیلی سعی داشته اند با استفاده از تهدید و حمله صدام، شرایطی را برای به قدرت رسیدن خودشان فراهم کنند، یا از رد پای جریان نهضت آزدادی در لو رفتن برخی عملیاتهای دفاع مقدس سخن گفته اند، بدبینانه بدانیم، بیانیه ها و موضعگیریهای «یزدی» را در دهه ۶۰ و ۷۰ و سخن گفتن از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را نمی توانیم نادیده بگیریم و تنها به حساب اختلاف نظر سیاسی بگذاریم.
۱۲ میلیارد دلار
سپهبد «عبدالله برزین» که پس از انقلاب مدت کوتاهی فرمانده نیروی هوایی بود و بعد زندانی شد و سپس از ایران به کالیفرنیا رفت در کتاب خاطراتش می گوید: «چهارمین روز نخستوزیری بازرگان بود، صبح داشتم میرفتم اداره، دیدم که دکتر یزدی در رادیو اعلام کرد که دولت ایران تمام قراردادهایش را با دولت آمریکا فسخ کرد». از جمله این قرار دادها، خرید هواپیماهای اف ۱۶ بود که ایران ۱۲ میلیارد دلار پولش را هم پرداخته بود و آمریکا هرگز آن را برنگرداند. «ابراهیم یزدی» بعدها در پاسخ به «برزین» ادعا کرد این مسأله تصمیم او نبوده است!
حیات سیاسی
برخی ها نیز معتقدند حیات سیاسی او مانند رفاقتش با انقلاب، نصفه و نیمه ادامه یافت. حتی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ ثبت نام کرد و در فرم ثبت نام کلمه «اعتقاد» را خط زده بود و به جای آن «التزام به قانون اساسی» را نوشته بود. دو سه بار سابقه دستگیری و زندان پس از حوادث سال ۸۸، شرکت در نماز جمعه ای غیر قانونی در اصفهان و سپس ابتلا به بیماری های مختلف از جمله نتایج فعالیت های سیاسی او در سالهای اخیر است. شهروند سابق آمریکا، دی ماه سال گذشته وقتی سفارت آمریکا با درخواست سفرش مخالفت کرد و به او ویزا نداد، برای درمان به ترکیه رفت اما دیگر فرصت بازگشت به کشورش را پیدا نکرد.
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA
نظر شما