از جمله مشکلاتی که بر سر راه زندگانی انسانها همواره خودنمایی میکند و مهمان ناخوانده افکار و روح و روان انسانها میشود، بیماری روحی افسردگی است. روانپزشکان بر این باورند که مهمترین عامل بروز این بیماری خاموش در افراد، داشتن افکار منفی است. از این رو میگویند این گونه افراد هرچه بیشتر افکار منفی را در ذهن خود پرورش دهند، بیشتر دچار افسردگی میشوند. روانپزشکان بر این باورند که مهمترین عامل بروز این بیماری خاموش در افراد، داشتن افکار منفی است. از این رو میگویند این گونه افراد هرچه بیشتر افکار منفی را در ذهن خود پرورش دهند، بیشتر دچار افسردگی میشوند.
یکی از ابتداییترین اصول اخلاق اسلامی آن است که آنچه را که برای خود نمیپسندید برای دیگران نپسندید. دقیقاً بر خلاف رفتارهای بسیاری از افراد که متأسفانه گرفتار خودمحوری هستند و همه عملکردهای خود را با عناوین گوناگون توجیه و برای آن دلیل تراشی میکنند، ولی وقتی در مقام ارزیابی عملکردهای دیگران بر میآیند، این نگرش به طور کلی متفاوت میشود و رفتارهای ارزشی دیگران را با توجیهات دنیامدارانه و شیطانی زیر سؤال میبرند و حتی این گونه رفتارهای خداپسندانه را گاهی به عنوان گناه غیرقابل بخشش معرفی میکنند.
برای مبارزه با این روحیه منفی گرایی که پیامدهای سخت اجتماعی، اخلاقی و... در بر دارد، قرآن کریم میفرماید: «یا ایهاالذین امنوا اجتنبوا کثیراً من الظنِّ ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا...ای کسانی که ایمان آوردهاید از خیلی از گمانها (و اوهام) بپرهیزید که برخی از گمانها گناه است و تجسس (در رفتار و اعمال مردم) نکنید. »
پر واضح است که مراد از دستوری که برای اجتناب از پیروی ظن شده است، ظن به سوء است وگرنه ظن به خیر یا مثبت اندیشی همواره مورد توصیه قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) قرار دارد.
فراموش نکنیم، زندگی ما مردم، مجموعهای از انتقادات است که در کنار یکدیگر قرار میگیرد، حال اگر دلایل بروز و ظهور این اتفاقات را در ذهن خود با افکار منفی بررسی کنیم، در حقیقت زمینه را برای هزینه کردن انرژی خود بر ضد خود فراهم ساختهایم که خود این امر بستر شکست را در ذهن و در جامعه ایجاد میکند و ناخودآگاه ما گرفتار تنهایی، بی حوصلگی، عصبانیت، خشم و افسردگی میشویم و از آنچه که داریم، هرگز لذت نمیبریم و همین امر سبب بروز ناراحتیهای روحی و اضطراب و نگرانی در انسان میشود.
این بیماری اگر در ابتدای امور مورد معالجه قرار نگیرد، از شخص مبتلا، انسانی با اصطلاح خودخور، بدبین و ناراحت و عصبی میسازد که از همنشینی با دیگران همواره گریزان است و مردم را نسبت به خود متهم میبیند. گاهی حتی دامنه بدبینی به خانواده و فرزندان نیز کشیده میشود که خود رنجی مضاعف و تنهایی ویژهای را به دنبال خواهد داشت.
مشکلی که برادران حضرت یوسف در زندگی شخصی خود با یوسف پیدا کردند، ریشه در بدبینیهای فزاینده و نگرش منفی آنان نسبت به پدر و مادر و برادرشان داشت. قرآن کریم میفرماید: «آن هنگامی که (برادران) گفتند که یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر ما از ما محبوبتر است در حالی که ما قدرتمند و توانا هستیم و پدر ما در گمراهی آشکار است. »
جالب است که این بدبینی، آنان را نسبت به انجام کاری بسیار زشت و ناپسند وادار میکند. اقدامی که خود آنان از ابتدا به زشتی آن گواهی دادند. قرآن در مورد تصمیم برادران یوسف میفرماید: «یوسف را بکشید یا او را در زمینی دوردست رها کنید تا فقط شما برای پدرتان باقی بمانید و پس از آن مردمانی صالح شوید. »
این آیه نشان میدهد که برادران یوسف برای خلاصی از آتش درون خود، به چنین اقدامی دست زدند.
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در یکی از سخنان خود می فرماید: «حُسنُ الظَّنِّ مِنْ افضَلِ السَّجایا و اَجْزَلِ العطایا. حُسن ظن از بهترین صفات انسانی و پربارترین مواهب الهی است. » و اینچنین یکی از مهمترین درمان دردهای امروز جامعه ما در سخنان حضرت امیر نهفته شده است. دردهایی که برون داد آن جدایی و گسست در خانواده و اختلاف و کشمکش های سنگین خانوادگی است.
لذا در یکی از سخنان منسوب به حضرت رضا(علیه اسلام) آمده است: «أحسن الظن بالله فإن الله عز وجل یقول: أنا عند ظن عبدی المؤمن بی إن خیراً فخیراً وإن شراً فشراً. به خدا خوش گمان باشید، زیرا خدای عزوجل می فرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویشم، اگر گمان او خوب است، رفتار من خوب و اگر بد است، رفتار من هم بد باشد».
گمان نیک داشتن به خداوند یعنی اعتماد کردن و توکل نمودن به خداوند است.
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در سخنی می فرماید: «حسن الظن یخفف الهَمّ و ینجی من تقلد الاثم. خوش گمانی، اندوه انسان را کاهش می دهد و او را از آلودگی به گناه می رهاند. »
امروزه نافرمانی ها و جنگ اعصاب خانوادگی به خاطر فاصله گرفتن از این سخنان نورانی و تأثیرگذار زندگی است که شیرینی آن را بر مردم بسان زهر ساخته و عشق و صمیمیت را در میان آنان کم رنگ نموده است. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «حُسن الظن راحة القلب وسلامة الدین. گمان نیک مایه آرامش قلب و سلامت دین است. »
مثبت اندیشی فقط در قلمرو و ارتباط میان انسان ها تعریف نمی شود، بلکه هرگونه بدگمانی به خداوند و بندگان او در نگاه دین یک ناهنجاری اعتقادی به حساب می آید و سوء ظن محسوب می شود.
عامل آرامش و طُمأنینه در انسان همانگونه که خداوند می فرماید، می شود: «ألیس الله بکأف عبده. آیا خداوند برای حمایت از بنده اش کافی نیست. » هرگاه کسی به این باور برسد که همه امور بر اساس مصلحت و مشیت الهی صورت می پذیرد، دیگر تردید بر دل راه نمی دهد و هر واقعه ای را چشمه ای جوشان از فیض الهی بر خود و سایرین می بیند و شکرگزار خداوند می شود و از بروز حوادث ناسپاس نمی شود.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز برای هدایت افکار و اندیشه های مؤمنان در هنگام بروز حوادث و ناملایمات و نشان دادن افق نجات بخش و امیدواری در زندگی می فرماید: «سوگند به پروردگاری که معبودی جز او نیست. هرگاه بنده مؤمنی به خداوند حسن ظن داشته باشد، خدا نیز در نزد گمان بنده خود است، زیرا او کریم است و تمام نیکی ها به دست اوست و حیا می کند از اینکه بنده مؤمنش به او حسن ظن داشته باشد ولی او گمان بنده اش را ناکام بگذارد». بنا بر این به خداوند حسن ظن داشته باشید و به سوی او رغبت کنید.
بر این اساس آنانکه مثبت اندیش هستند، چون همواره نیمه پر لیوان زندگی را مشاهده می کنند، همواره خود را موفق می بینند و چون موفقیت خود را نسبی مشاهده کرده اند با شور و نشاط زایدالوصفی برای پر کردن ظرفیت زندگی خود تلاش شبانه روزی می کنند و همین نشاط سبب می شود تا افراد دیگری که در کنار آنان زندگی می کنند، نیز با امید بیشتر به زندگی بهتر بکوشند و اگر به گذشته زندگی خود سری می زنند فقط برای درس گرفتن و عبرت از گذشته خود، چراغی فراروی آینده می سازند. اینگونه افراد در جامعه مثل حلقه اتصال دهنده دو طرف زنجیر، نقش آفرین وحدت و یکدلی و تعاون و همکاری هستند و همواره ساحل نجات را در مقابل خود می بینند و لحظه ای رابطه خود را با آن منقطع نمی دانند. بر خلاف جامعه ای که آحاد آن گرفتار بیماری منفی گرایی و گمانه زنی های بی دلیل می شود که در این جامعه دوستی و الفت هیچ جایی ندارد و در عرض بدگویی و بدگمانی و توقعات بیجا، جای مهرورزی را می گیرد.
نظر شما