قدس آنلاین- شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید حدود یکچهارم جمعیت دانشجویی کشورمان در استان تهران ساکناند. معاون آموزشی وزارت علوم این آمار را داده و گفته که بهجز استانهای اصفهان، خراسانرضوی و خوزستان، مابقی استانها با وجود اینکه جوانان بسیار مستعدی دارند، اما جمعیت دانشجویی پایینی را به خود اختصاص دادهاند و بسیاری از دانشجویان از این مناطق محروم به سایر استانهای برخوردار برای تحصیل مهاجرت میکنند.
مجتبی شریعتینیاسر تأکید کرده است که توسعه آموزش عالی باید در همه مناطق استانهای کشور بهصورت برابر صورت بگیرد. این درحالی است که طرح آمایش آموزش در اسفندماه سال ۱۳۹۴ به تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی رسیده و دارای ۱۰ ماده است که هشت بند آن به مواد تکلیفی و اجرایی اشاره دارد و مأموریتگرایی، ساماندهی آموزش عالی، ارتقای کیفی، طرح جامع نظام پذیرش و سنجش و آموزشهای مهارتی ازجمله موارد این طرح است، اما بهواقع چقدر از جمعیت دانشجویی کشور، عادلانه در دانشگاههای سراسر کشور توزیع شدهاند؟ چقدر از این دانشجویان بعد از تحصیل به شهر خودشان بازگشتهاند و چقدر از آنها در حل مسائل بومی منطقه خودشان اثرگذار بودهاند؟
تصورات ذهنی غلط از پایتخت
کارن خانلری- عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات- معتقد است: درصورت توزیع عادلانه دانشجو در مناطق مختلف کشور میتوان به توازن اقتصادی و اجتماعی رسید. او به خبرنگار ما میگوید: توزیع درست و عادلانه دانشجویان در مناطق مختلف، نیازمند برنامه بلندمدت است تا بتوان پس از اجرا، نتایج آن را ارزیابی کرد.
وی میافزاید: البته تمایلی وجود دارد که همه میخواهند از سراسر کشور به تهران بیایند و این مسئله باعث معضلات بسیاری شده است که حل آن، نیاز به فرهنگسازی دارد تا از پایتخت تمرکززدایی شود.
بهگفته خانلری، کشاورزها و دامدارها هم دوست دارند به تهران بیایند، چون تصورات ذهنی کاذب و نادرستی در جامعه ایجاد شده که آینده کاری در این شهر، بهتر است.
وی که استاد دانشگاه است، تعریف میکند: وقتی از دفتر کارم در دانشگاه برمیگردم، ازدحام دانشجو در دانشگاه زیاد است و وجود اینهمه دانشجو برای جامعه نیاز نیست. متأسفانه بسیاری از دانشجویان هم برای مقاصد مالی ادامه تحصیل میدهند و کمتر دانشجویی را مییابید که برای پیشرفت علم و توسعه کشور، تحصیل کند.
خانلری ادامه میدهد: همه میخواهند تا مقاطع تحصیلات تکمیلی بخوانند تا یک کار خوب و خانه در تهران داشته باشند. بیش از ۹۰ درصد از دانشجویان، هدفشان از تحصیل، گرفتن مدرک و کسب درآمد بیشتر است و خیلی از آنها بعد از دانشآموختگی، سراغ کارهای بیزینس و دلالی در تهران میروند.
دانشآموختگانی که قصد برگشت ندارند
این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس میگوید: این وضعیت قابلقبول نیست که جمعیت دانشجویی در تهران و چند کلانشهر دیگر متمرکز باشد. این دانشجویان بعد از دانشآموختگی به شهر خودشان برنمیگردند و معمولاً هم جذب رشتههایی میشوند که در رابطه با زادبومشان نیست، درحالیکه اگر در رشتههای مرتبط درس میخواندند، این امیدواری وجود داشت که به بوم خودشان برگردند و وضعیت آنجا را رونق ببخشند.
خانلری خاطرنشان میکند: بسیاری از دانشآموختگان بیکار در رشته کشاورزی هم در تهران و کلانشهرها هستند، چون روی آسفالت که نمیشود کشاورزی کرد! دلیل بیکاریشان این است که به منطقه مستعد برای استفاده از این دانش و تخصص نمیروند، درحالیکه استعدادهای ذاتی فراوانی در حوزه کشاورزی داریم که میتواند به تولید و صادرات منجر شود. این دانشآموختگان در کلانشهرها میمانند و میگویند بیکاریم! چون کاری اداری در جهاد کشاورزی میخواهند.
دکتر رضا منصوری، استاد دانشگاه صنعتی شریف در اینباره به خبرنگار ما میگوید: اگر آموزش عالی هدفمند میبود، دانشجویان شهرستانی بعد از دانشآموختگی در دانشگاههای تهران به منطقه خودشان برمیگشتند، درحالیکه امروز تهران، شهری شده که قارچگونه بزرگ شده و این برای توسعه کشور مضر است.
وی میافزاید: تهران مقر سیاستگذاری یا پایگاه سیاسی کشور است، الزامی ندارد که حتماً مقر دانشگاهی هم باشد، ضمن اینکه دانشگاه جایی است که باید نیروهایی را تربیت کند که به حل مشکلی از جامعه کمک کنند. کشور ما مسائل مختلفی دارد، اما دانشگاههای ما برای حل این مسائل، تعریف نشدهاند.
به باور منصوری، اگر قرار است دانشگاهیان به حل مسائل کشور کمک کنند، باید در منطقه و شهری باشند که مسئله را ببینند، اما چون تعریف غلطی از دانشگاه داریم، شاهد تورم دانشجویی در کلانشهرها هستیم. ضمن اینکه بخش مشغله و دغدغه بیشتر دانشگاهیان، رفع مسائل کشور نیست.
جای خالی مسائل محلی
این استاد دانشگاه با بیان اینکه توسعه همگن و پایدار کشور از ضرورتهاست، میگوید: باید به مسائل کشور رسیدگی شود و این وظیفه دانشگاه است. یعنی دانشگاه شهید چمران اهواز باید روی مسائل محلی این شهر متمرکز شود، یا دانشگاه فردوسی مشهد باید روی مسائل محلی متمرکز شود. اگر هر دانشگاهی، مأموریت و ماهیت وجودی داشته باشد، این برای استاد و دانشجوی آن دانشگاه انگیزه و جذابیت ایجاد میکند. اصلاً وظیفه دانشگاهها در هر منطقهای این است که به مسائل منطقهای خودشان رسیدگی کنند.
منصوری ادامه میدهد: وقتی دانشگاه با مسائل محلی و منطقهای خودش درگیر شود، استاد با انگیزه بیشتری درس میدهد و دانشجو هم با اشتیاق بیشتری میپذیرد، درحالیکه وزارت علوم در دورههای مختلف به دلایل سیاسی گرفتار مسائل پیشپاافتاده شده است. این وظیفه دانشگاه و وزارت علوم است که مسائل کشور را حل کند، چون ماهیت وجودی دانشگاهها همین است.
او در پایان تأکید میکند: اگر دانشگاهها اهداف خودشان را بازتعریف کنند، میتوانند به درآمدزایی و ثروتآفرینی برسند و یک دانشگاه محلی خوب حتماً برای استادان و دانشجویان جذابیت دارد.
نظر شما