تحولات منطقه

کرمانشاه - دلیل خلوت بودن کتاب فروشی ها و شلوغی اغذیه فروشی ها را باید در ذهن مشتری ها جستجو کرد.

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

قدس آنلاین- گروه استان ها- علی حسینی: یک دور در شهر بزنید، به مغازه ها نگاهی بیاندازید و به تعداد آدم های درون مغازه ها نیز نگاه کنید. کدام شلوغ تر است؟ لباس فروشی ها؟  کتاب فروشی ها ؟ یا اغذیه فروشی ها؟ در پاسخ باید گفت که اغذیه فروشی های شهر کرمانشاه بدون شک شلوغ ترین مغازه های درون شهر ما هستند. از فلافل فروشی گرفته تا جگرکی! حتی گاهی دستفروش های این صنف هم مشتری های زیادی برای خود دارند.

در نگاه اول شاید برای یک تحلیل گر که با نگاه منفی به موضوع نگاه می کند این سوال پیش بیاید که علت شلوغ بودن اغذیه فروشی های شهر در مقابل خلوت بودن کتاب فروشی های شهر چیست؟ همین تحلیل گر هم در پاسخ ممکن است این جواب را بدهد که کرمانشاهیان به غذا بیشتر از فرهنگ اهمیت می دهند. اما باید بگویم که این تحلیل گر منفی اندیش سخت در اشتباه است! این را از روی تعارف و تعریف از مردمان شهرم نمی گویم. بلکه حقیقت همین است.

شهر کرمانشاه تعداد زیادی اغذیه فروشی دارد و هر کدام هم نوع خاصی از خوراک را به مردم عرضه می کنند. طعم های مختلف، بوهای مختلف، رنگ های مختلف و ... محصولات این مغازه ها را از هم متمایز کرده است. با وجود این تفاوت و تعداد زیاد اغذیه فروش ها باز هم می بینیم که بسیاری از آن ها با تعداد مشتری بالا به فعالیت خود ادامه می دهند. اما دلیل چیست؟ در حالی که یک مشتری می تواند غذایش را در خانه بخورد اما می آید و در این اماکن غذا را نوش جان می کند.

دلیل این موضوع در ذهن مشتری است. او به صورت غیر مستقیم علاوه بر اطلاع از نیاز گرسنگی خود، یاد گرفته است که اگر گرسنه شود می تواند گرسنگی خود را در مغازه های اغذیه فروشی رفع کند. یعنی محل پاسخ به یک نیاز خود را در این مغازه ها یافته است. علاوه بر آن محرک های محیطی یعنی بوی غذای پخش شده از سوی مغازه ها یک سیستم شرطی سازی را به وجود می آورد که مشتری به سمت اغذیه فروشی برود.

در مقابل اما این سیستم برای خرید کتاب به هیچ وجه اجرا نشده است. یعنی اصلا سیستمی در کار نیست!

هر فردی به صورت ذاتی نیاز به آگاهی را در خود احساس می کند. این نیاز به صورت های مختلفی می تواند رفع شود. از رسانه ها گرفته تا کتاب و ... . حال همانطور که اغذیه فروشی به محلی برای رفع نیاز گرسنگی معرفی شده است، کتاب فروشی ها به عنوان محل هایی برای پاسخ به نیاز آگاهی به افراد جامعه آنچنان معرفی نشده اند. البته همه می دانند که کتاب خوب است و از خوبی کتاب حرف می زنند اما این دانستن مانند اطلاع از یک نوع غذاست که فقط اسمش را شنیده ایم و طعم آن را نمی دانیم.

با این تفاصیل باید گفت که سیستم معیوب معرفی کتاب فروشی به عنوان یکی از محل هایی که بایستی برای نیاز ذاتی انسان به آن مراجعه کرد، ریشه در کمکاری خانواده ها، نهادهای فرهنگی، نهادهای آموزشی و همچنین رسانه ها دارد. البته در این میان نقش خود کتاب فروشی ها هم در این کمکاری کم نیست. بسیاری از کتاب فروشی های شهر(جز تعداد معدودی از آن ها) حتی یک فرد بزرگسال را نیز ترغیب نمی کند که به داخل آن برود حال چه برسد به کودک، نوجوان و جوان. وقتی مغازه کتاب فروشی داخل شهر ما نتواند مثل آن جگرکی که با بوی حاصل از پختن جگر مشتری را به سمت مغازه خود می کشاند، او نیز کاری کند، کمکی به فروش خود نخواهد کرد و سیستم فروش کتاب کماکان معیوب خواهد ماند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.