قدس آنلاین- گروه استان ها- مهدی ربیع: مهاجرت، حاشیهنشینی، خشکسالی، تشنگی رودخانهها و تالابها، بیآبی، آلودگی هوا و سایر مشکلات، نتیجه همان سیاستگذاریهای غلطی است که اکنون گریبان خوزستان و خوزستانیها را گرفته و روزگار مردمان دیار نخل و نفت را سیاه کرده است.
قصه محرومیت، مظلومیت و تبعیضها در خوزستان قصه پر غصهای است، اما انگار گوش شنوایی برای شنیدن درد و رنج خوزستانیها وجود ندارد که اگر وجود داشت، وضعیت استان چنین نبود. گوش شنوایی هم اگر وجود داشته باشد، فعلاً بنا بر مصلحت، گویا کر مصلحتی شده است.
خوزستان نفت دارد، اما از نفت تنها آلایندگی و فلرهای نفتی آلاینده نصیبش شده است. نفت نهتنها برای خوزستان نعمت نشد، بلکه بدتر از آن خاری شد در چشم مردمان دیار کارون و تیغ در گلوی آنها. آلایندگی فلرهای نفتی تنها سهم خوزستانیها از طلای سیاه است. طلایی که پولش بهجای اینکه به جیب خوزستانیها برود، روانه پایتخت و صرف عمران و آبادانی سایر مناطق کشور میشود و از آن سو اعتبارات به شکل قطرهچکانی و با تلاش نمایندگان به استان تخصیص داده می شود.
خوزستان آب دارد، اما تشنگی و خشکیدگی رودخانهها و تالابها تنها سهم خوزستان و خوزستانی از آب است. زهره، جراحی، کارون، بهمنشیر، کرخه و دز همه در مسیر مرگ قدم برمیدارند. آب زهره قرار است، دشتهای لیراوی بوشهر را سیراب کند. کارون را هم که قرار است به ثمن بخس راهی دیار نصف جهان، سرزمین پسته خندان و استان بادگیرها کنند. آنهم به بهانه شرب و به بهای نابودی کشاورزی خوزستان و بیکاری کشاورزان.
نهرهای خوزستان تشنهاند؛ آنهم در جوار رودخانهها. تالابهای ما هم وضعیتی بهتر از رودخانهها ندارند. حقابه های آنها را نمیدهند. شادگان که با صدقه زهابهای نیشکر و فاضلابهای انسانی زنده است. بامدژ، چغاخور و سایر تالابها هم دست کمی از شادگان ندارند.
خوزستان فولاد دارد، اما از فولاد آلایندگی و اشتغال غیربومی و مدیران پروازی نصیب آن شده است. صنعتی که در بحران بیآبی و قهقرای انتقال آب کارون اندک آب مانده را همچون افعی میبلعد و عوارض آلایندگی را هم نمیپردازد.
خوزستان نیشکر هم دارد، اما زهابهای شور، دود و خاکستر تنها سهم آن از نیشکر است. خوزستان پتروشیمی هم دارد، اما این یکی هم میراثی جز آلایندگی، آلودگی، اشتغال غیربومی برای این خطه از سرزمینمان نداشته است.
خوزستان همهچیز دارد، اما هیچچیز ندارد.
نظر شما