قدس آنلاین- هلال ماه ربیع الاول، امسال در حالی در کشورهای اسلامی رخ نمایان کرد که در کوران برگ ریزان پاییز، طراوت بهاری خود را میهمان خانه میلیون‌ها مسلمان، بویژه در عراق، سوریه و ایران کرده و با خود خبر نصر و پیروزی آورد.
آخرین روز تابستان بود که فرمانده دلیر محور مقاومت، سردار قاسم سلیمانی، در مراسم بزرگداشت یکی از فرماندهان شهید ایرانی در میدان مبارزه با تروریسم، سخن از پایان حکومت داعش بر عراق و سوریه تا سه ماه آینده داد و از آنجا که «وعدالصادق» بودن خصلت فرماندهان جبهه مقاومت اسلامی است و پیش از این جناب سیدحسن نصرالله هم به این عنوان شهره شده بود، وعده فرمانده سپاه قدس دقیقاً دو ماه بعد محقق شد و حاج قاسم در نامه‌ای به ولی امر مسلمین خبر از پایان سیطره داعش بر سوریه و عراق داد.
خبری که بلافاصله به خبر نخست تمامی رسانه‌های منطقه و جهان تبدیل شد و در نقاط مختلفی از ایران، عراق و سوریه، مردم به خیابان آمدند و جشن گرفتند.
اگرچه امروز و با مروری بر تحولات چند ماه اخیر جبهه‌های نبرد، پایان حکومت داعش اتفاق غیرقابل پیش بینی تلقی نمی‌شود، اما کافی است به سه- چهار سال قبل و اوج بحران بازگردیم؛ آن هنگام‌ که بخش‌های عمده خاک سوریه به تصرف تکفیری‌ها در آمده بود و آن‌ها سرخوش از این توفیقات، به عراق نیز حمله کرده و بخش مهمی از این کشور را هم اشغال نموده و حتی سرمستانه نقشه امپراتوری داعش را که از شمال آفریقا تا شرق آسیا کشیده شده بود، منتشر می‌کردند. در آن شرایط کمتر کارشناسی، پیش بینی می‌کرد که روزی برسد که فرمانده ایرانی در حالی که آخرین شهر تحت تصرف داعش را آزاد کرده، به رهبر انقلاب نامه بنویسد و پایان عملیات را با توفیق محور مقاومت به ایشان تبریک بگوید.
تحلیل آنچه که در این سه - چهار سال گذشت تا به شرایط مطلوب امروز برسیم، خود فرصتی طولانی می‌طلبد تا از ابعاد مختلف کار کارستان رهبری، فرماندهان و رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی رونمایی شود، اما در اینجا می‌خواهیم کمی از آینده بگوییم.
تردیدی نیست که شجره خبیثه داعش حاصل طراحی غربی‌هاست که با موتور محرکه دول مرتجع عربی تلاش کردند که تسلط و آقایی خود را بر منطقه استراتژیک غرب آسیا توسعه دهند. برای اثبات این نگاه، صدها و هزاران مدرک مختلف وجود دارد، که سردار سلیمانی هم در نامه خود به گوشه‌ای از آن‌ها اشاره کرد.
اگر بپذیریم که غربی‌ها برای خود در منطقه غرب آسیا منافع گسترده‌ای تعریف کرده‌اند که با پایان داعش، بخش جدی نقشه‌های آن‌ها نقش بر آب شده، پس لاجرم تأیید کرده‌ایم که آن‌ها ساکت نخواهند نشست و توطئه‌های جدیدی را طراحی و اجرا می‌کنند، بماند که همین حالا هم بحران در عراق و بویژه در سوریه پایان نیافته و هنوز بخش‌هایی از این کشور در اختیار النصره، ارتش دموکراتیک، و... قرار دارد و برای نابودی آن‌ها هم باید مبارزه کرد. اما این پایان داستان نیست و اقدامات محور غربی- عبری- عربی یقیناً در حوزه‌های دیگر تداوم خواهد داشت. به تعبیری می‌توان پاسخ رهبر انقلاب به نامه سردار سلیمانی را این گونه تفسیر کرد که ایشان در مقام فرمانده، اگرچه به نیروهای تحت امر خدا قوت و دست مریزاد می‌گویند، اما به آن‌ها مرخصی نمی‌دهند و تأکید می‌کنند که نبرد هنوز ادامه دارد و باید در میدان باشید: «تأکید می‌کنم که از کید دشمن غفلت نشود. آن‌هایی که با سرمایه‌گذاری سنگین، این توطئه‌ شوم را تدارک دیده بودند آرام نخواهند نشست، سعی خواهند کرد آن را در بخشی دیگر از این منطقه و یا به شکلی دیگر دوباره به جریان افکنند. حفظ انگیزه، حفظ هوشیاری، حفظ وحدت، زدودن هر پسماند خطرناک، کار فرهنگی بصیرت‌افزا و خلاصه، آمادگی‌های همه‌جانبه نباید فراموش شود».
از همین باب سردار سلیمانی با هوشمندی در نامه خود خبر از «پایان سیطره» داعش می‌دهد و بین پایان سیطره تا «نابودی تفکر»، راهی بس دراز و دشوار وجود دارد. در این شرایط تکلیف همه رزمندگان محور مقاومت، در حوزه‌های نظامی، فرهنگی، سیاسی و رسانه‌ای، مبارزه برای نابودی این تفکر است. نبردی که اگر از مبارزه میدانی و مسلحانه دشوارتر نباشد، سهل‌تر نیست. اکنون اصحاب قلم و اندیشه هم باید به میدان بیایند و همچون «مدافعان حرم»، برای «دفاع از حریم اسلام اصیل» بجنگند و خون بدهند.
ضمن اینکه این تنها یکی از ابعاد مبارزه ما با دشمن اصلی است، در این میدان نباید از خدعه‌های مختلف توطئه گران پشت پرده غفلت شود. برای همین است که رهبر معظم انقلاب روز گذشته در جمع بسیجیان ضمن تأکید بر ضرورت «بصیرت» و «دشمن‌شناسی» فرمودند: «جوانان باید با درک ترفندهای مختلف دشمن در زمینه‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی، این شیوه‌ها را خنثی کنند».