قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: وقتی تلفن دستی ام زنگ می خورد و مادر سه معلول از چهار شال گردنی که برای بچه های سرپل ذهاب بافته، می گوید.
وقتی می بینم گلی جان، لباس هایی را می گذارد توی بقچه که می دانم نقشه ها داشته برای پوشیدن شان اما حالا خانومانه، تایشان می کند و می گوید که خدا می داند آنجا چقدر سرد است!
وقتی با دوستی می رویم فروشگاه تا او مقداری از حقوقش را خرجِ خرید موادغذایی بکند و بفرستد برای این روزهای سختِ کانکس خواب ها و چادرخواب های اَزگله نازنین. مثلاً عسل بخرد، گردو، خرما، بیسکوئیت، شکلات.
وقتی برادر محترم به شماره حساب آقای همسر، کمک های انسان دوستانه ایرانیان خارج نشین را واریز می کند تا صرف اقلام دارویی و گرمایشی شود.
و وقتی در جلسه ای با همکاران خبری به این نتیجه می رسیم که باید برای بانوانِ زلزله زده قدم موثری برداریم. مثلاً پوشاک زنانه ای، لوازم بهداشتی ضروری، نامه های دلدارانه ای.
هفت ریشتری نوشت:
شود جهان لب پرخنده ای اگر مَردم / کنند دست یکی در گره گشایی هم
نظر شما