قدس آنلاین- روزها سفره گسترده و پر از خوان نعمت محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی که قرار است بزودی جانشین پدر دچار زوال عقل خود شود، بسیار پرمشتری شده و خیل گستردهای از رجال و شیوخ کشورهای عربی خاورمیانه راهی ریاض میشوند. من شبها چون تماشای انواع و اقسام برنامههای آشپزی یا دستپخت تلویزیونهای خودمان یا آن میزگردهای خسته کننده با چهرههای افسرده برایم جالب نیست و چیزی به معلوماتم نمیافزاید به خانه یکی از همسایگان میروم و تلویزیون السعودیه را تماشا میکنم.
باد بروت و طمطراق این امیر محمد بن سلمان بسیار زیاد است و الدرم بلدرم او تا عرش میرود. مرتباً فیلمهای کمدی کلاسیک- ببخشید مستند کلاسیک- از سالهای اوایل قرن بیستم مربوط به جدش ابن سعود را پخش میکند که عدهای اسب سوار و شترسوار از کوهها سرازیر میشوند و در اتلال و دمن یعنی صحاری عربستان، سرزمینهای نجد و حجاز و عیسر و تهامه را تصرف میکنند و بعد چهره ابن سعود تمام صفحه را میپوشاند و در چهره محمد بن سلمان دیزالو میشود، یعنی تبدیل به چهره محمد بن سلمان میشود. روزنامههای عربی زبان شرق الاوسط متعلق به احمد بن سلمان و العرب متعلق به یک شاهزاده دیگر سعودی دربست در اختیار محمدبن سلمان هستند و او را تبلیغ میکنند.
کم کم یگانهای شترریزه (شترسوار) تبدیل به یگانهای موتورریزه و مکانیزه میشوند و عده زیادی سرباز و تکاور از چرخبالها یا بالگردها به زمین فرود میآیند و تانکهای جدید آمریکایی مانند آبرامز رژه میروند.
ترامپ برای میلیونها آمریکایی بیکار و کارخانههای هواپیما و تانک و زره پوش سازی و موشک سازی آمریکا شغل ایجاد کرده و ۱۰۰ میلیارد دلار اسلحه به قول خودش خوشگل و زیبا به اعراب انداخت و امارات متحده عربی و قطر را هم در دام انداخت.
از سوی دیگر دیدم شهرکهای جدید در عربستان در دست ساخت است. فیلمبرداران متحجر خارجی را آوردهاند، تصاویر هوایی از صحاری عربستان برمیدارند، دریای سرخ و دریای عرب یعنی آن قسمت از اقیانوس هند را که مجاور کرانههای عربستان است و نیز خلیج فارس را که عربستان در آنجا هم کرانه دارد به صورت بهشتی رویایی نشان میدهند.
غصه خوردم یکی از این فیلمهای تبلیغاتی برای کرانههای دریای کاسپین (مازندران= خزر) یا کرانههای خلیج فارس و دریای مکران (عمان) در این همه سازمانهای تبلیغاتی عریض و طویل، تهیه نمیشود! تصاویری که گاهی در کانالهای شبکه فضای مجازی از گیلان و مازندران و یاسوج و بختیاری و آذربایجان میبینیم اعجابآور است، جمیع تمام زیباییهای طبیعت در ایران گرد آمده است، اما محمد بن سلمان دستور میدهد از تمام کرانههای عربستان فیلمبرداری شود. تور سیر و سیاحت در نجد و حجاز به چشم اروپاییها برسد. شتر سواران به نمایش گذارده میشوند. مرتباً اعلامیههایی با شیپور و مارش پخش شده و دزدان اموال ملی را که غالباً از خود خاندان سعودی هستند به حبس یا پرداخت جریحه یا اخراج از کشور تهدید میکند و مجازاتهای شدیدی برای تظاهرات ضد سلطنت وضع شده است؛ یعنی حبس مثلاً از یک ماه تا حداکثر ۹ماه و جریمه سنگین برای هر روز زندان و تبعید از کشور آن هم با هواپیمای مسافربری سعودی به خرج فرد بازداشت شده.
بساط آهنگ و سرودهای حماسی هم گرم شده است، مرتباً مانند زمان صدام در عراق و زمان ملک حسین اردنی و فرزندش همین ملک عبدالله چشم آبی از مادر انگلیسی مرتا الحسین موزیک نظامی پخش میشود، عدهای عرب مانند فیلم سینمایی هزار و یکشب که چهل دزد بغداد آواز میخواندند و از گذرگاهی کوهستانی میگذشتند و چون در غاری میرسیدند سردسته دزدان فریاد میزد سه سامی سه سامی و دروازده غاری باز میشد (انگار به چشم مسلح الکترونیکی مجهز بود) با صدای نخراشیده میغرند و میخوانند.
عجالتاً عده زیادی سر سفره محمد بن سلمان رفتهاند، خیلیها که دست نوازش ایران روی سرشان بود، حالا سفره چرب و نرم معاویه زمان را بسیار پرموادتر و مغذیتر از سفره کشور ما تشخیص دادهاند. معروف است در صدر اسلام که امیرالمؤمنین بر مسند خلافت نشست و تصمیم گرفت کشورهای پهناور اسلامی را به سبک و شیوه پیامبر بزرگوار(ص) اداره کند، عده زیادی از ثروتمندان و شیوخ عرب از او رنجیدند و چون همه ثروتمند و دارای ضیاع و عقار (مستغلات) شده بودند، مرتباً به ایشان پیغام میدادند: یا اباالحسن کوتاه بیا و این قدر به ثروتهای ما گیر نده! معاویه در شام هر روز چهل نفر را بر سر سفره خود مینشاند و چهارصد نفر در دارالاماره در مجموع طعم پلوی چرب و بره پلو و بزغاله پلو او را میچشیدند. به هر کس کنارش میرسید از بیت المال چیزی میداد. از سوی دیگر مردم میترسیدند از راه و روش پیامبر معظم(ص) تخطی کنند. محض احتیاط گاهی در کوفه حاضر شده نماز را پشت سر حضرت علی(ع) میخواندند و دو. سه هفته بعد سری به دمشق زده کنار سفره معاویه مینشستند و از پول بیت المال به آنان بذل و پخش میشد و از بره پلو و بزغاله پلو بهرهمند میشدند.
حالا هم بعضی از دوستان عرب ما که خیلی زیر بار منت دولت ما هستند ظاهراً دم از اخلاص به دولت ایران میزنند ولی یواشکی سر سفره محمد بن سلمان حضور مییابند، اخیراً هم عرب فضولی دم از لزوم حمایت از جبهة التحریر الاهواز» زده یعنی کشور خودمختار خوزستان که باید عربستان شود و نفت ایران را دو دستی تقدیم محمد بن سلمان کند.
مشتی تجزیه طلب تاریخ نخوانده که از زمان ناصرالدین شاه و زمان شیخ جابر که مرد خوبی بود و خدمتگزار ایرانی بود و پسر او خزعل که برادر بزرگش مزعل را کشت و داعیه تجزیه از خاک ایران را داشت به جایی نرسید. همین طور کسانی که زمانی به دامان انگلیس، زمانی به دامن جامعه عرب، زمانی به دامن نظامی جمال عبدالناصر و زمانی به پاچه شلوار عبدالکریم قاسم و سپس بعثیها آویختند و حالا گاهی به ریاض و گاهی به کویت و گاهی به قاهره میروند و خوشم آمد از ارتشبد السیسی که چون آدم باسواد و فرهیختهای است جلو حقه بازیشان را گرفت، اما بن سلمان ماجراها دارد و معلوم نیست وزارت امور خارجه ما رصد میکند یا نه؟
نظر شما