قدس آنلاین- فمینیسم در طول حیات پرتنش خود دچار دگردیسی و تحولات عظیمی شده و با توجه به تمایلات گروههای اصلی و فرعی، تغییر موضع داده است. به همین دلیل تحلیلگران فمینیسم همواره این سؤال را در رویارویی با گروههای متعدد فمینیستی مطرح میکنند که «آیا فمینیسم از نظر شما به معنای برابری حقوق اجتماعی و سیاسی زنان و مردان است؟». این افراد به این مسئله اعتراف میکنند که تبیین عقاید و دیدگاههای متنوع فمینیستی و تطبیق آنها[e۱] کاری بس صعب و مشکل است. این در حالی است که در اغلب کشورهای اروپایی به زنان از جنبه جنسیتی و احساسی نگاه میشود. در این راستا، گروههایی که در اصول منطقی متکی هستند، به مقابله شدید با این بینش پرداختهاند.
نکته قابل اعتنا برداشتی است که در فرهنگ و اسطورههای غربی از «زن» و جایگاهش شده است. آنان به زن از ۲ منظر کاملاً متفاوتِ ربالنوعی و شیطانصفتی نگاه میکنند. از این رو، ۲ خصیصۀ بخشندگی و پاکی، در کنار ویرانگری و ناپاکی برای زنان در نظر گرفته شده است. مفسران وادی اسطورهشناسی بر این باورند که مردان در طبیعت وجودی زنان دوگانگی خاصی را احساس کردهاند لذا به چنین برداشتی دست یازیدهاند.
در اسطورههای غرب زن به «ونوس» و مرد به «اورانوس» تشبیه شده است. فمینیستهای متفکر (Thinker Feminist) از همین تشبیه استفاده کرده و مردان را مریخی و زنان را ونوسی خطاب کردهاند. از سوی دیگر، زنان با شیاطین و دیوها قیاس شدهاند. در چنین نگرشی زن تداعیکننده بدبختی، ناپاکی، فریبکاری و طغیان است. بر همین اساس، در فرهنگ و اساطیر غربی زن در نقش فردی رام و سرکش، همچون طبیعت، ظاهر گشته است. اما مردان دارای چهرهای ثابت و مشخص بودهاند. آنان تداعیکننده نظم، تمدن، قدرت و عدالت هستند. لازم به ذکر است که اروپاییان در هنگام کشف قاره آمریکا، اقوام و ساکنان آن دیار را به «زنان وحشی و سرکش» تشبیه کردند. طبق نظر غربیان، وظیفه اصلی مردان برقراری انضباط و نظارت مستقیم بر اعمال و رفتارهای گنگ و مرموز زنان بوده است. در قرن نوزدهم و با تغییر ساختار اجتماعی سیاسی اروپا، جنبههای دیوصفتی زنان بهتدریج رنگ باخت و به جای آن، زن به عنوان یک کدبانوی خانه که وظیفهای جز خانهداری نداشت، مطرح شد. تحقیقات اجتماعی و ادبی نشان میدهد که در طول دورههای مختلف تاریخی در غرب، مردان بهشدت مورد توجه بودهاند و تمامی خصوصیات اخلاقی ایدهآل به آنها نسبت داده شده است. در دوره رنسانس اندکی به زنان توجه شد که البته آن هم از جنبه زیبایی و جسمانی بود. در آن دوره، هنرمندان غربی سعی در خلق تصاویر زنان زیبای اشرافزاده و توصیف ویژگیهای آنان کردند. با تمامی این تفاصیل، فمینیستها بر آن هستند که با بررسی دقیق موقعیت زنان در ادوار تاریخی، به زعم خود، به تصحیح خطاهای گذشته بپردازند و تمامی نقایص مورد نظرشان را برطرف سازند. به همین دلیل، در جواب این سؤال که «فمینیست کیست؟»، میتوان گفت: «فمینیستها افرادی هستند که پایبند به تئوریهای فمینیسم بوده و درصدد جبران گذشته و دگرگونی جامعه فعلی هستند».
نظر شما