قدس آنلاین- خوشبختانه در چندسال گذشته شاهد فعالیتهای قابلتوجهی از سوی کارگردانان انیمیشن در حوزه شخصیتپردازی و شناخت هرچه بیشتر قهرمانهای ملی و بومی در مقابل قهرمانان خارجی بودهایم که «راز سیاوش» یکی از آنهاست.
با حمله اهریمن به آمریکا، «بنتن» که یک نوجوان آمریکایی و دارای قدرتهای ماورایی است تصمیم میگیرد با نیروهایی که در اختیار دارد به جنگ با اهریمن برود، اما متوجه میشود تنها قدرتی که بر اهریمن پیروز خواهد شد بازوبند سیاوش، نوجوان ایرانی است که نیرویش را از خداوند میگیرد. بهانگیزه اکران انیمیشن راز سیاوش با نویسنده و تهیهکننده آن به گفتوگو نشستهایم که میخوانید:
چه شد که به فکر ساخت این انیمیشن افتادید و یک قهرمان وطنی را مقابل یک اسطوره هالیوودی قرار دادید؟
انیمیشن در همه دنیا موردتوجه همه اقشار است و از بزرگ و کوچک آن را دوست دارند، چون قدرت عجیبی در انتقال اهداف موردنظر دارد. انیمیشن بهلحاظ ابزارهایی که در اختیار دارد میتواند خیلی عمیقتر منتقلکننده مفاهیم باشد و تمام مواردی را که نمیشود در دنیای رئال به آن پرداخت، میشود بهراحتی در انیمیشن جای داد و همه دنیا به این اهمیت پی بردهاند.
اما اینکه چرا ما بهسراغ این داستان رفتیم این بود که میخواستیم سابقه تاریخی، فرهنگی و تمدن ایران را نشان بدهیم و از شخصیت بیهویت «بنتن» پرده برداریم.
از آنجاییکه کسی مثل «بنتن» در همه لحظات بچههای ما حضور دارد میخواستیم شخصیت حقیقی او را به بچهها نشان بدهیم. او یک پسر بچه آمریکایی است که دارای قدرتهای ماورایی است و با دستبندی که بههمراه دارد به ده موجود تبدیل میشود و خواهان کمک به زمین است، اما این همه هدف «بنتن» نیست. او نشانههایی بههمراه دارد که همه نمادهای شیطان است و سازندگان این شخصیت درواقع خواستهاند از این طریق تهاجم را بهشکل بسیار جذاب و تأثیرگذار نشان بچههای ما بدهند.
پس چرا برای نشان دادن این شخصیت بیهویت از خود او کمک گرفتهاید؟
چون ما دیدیم بچههای ما با داشتن قهرمانهایی که در ایران خودمان وجود داشتهاند و میتوانند جذابیت بیشتری برایشان داشته باشد، چگونه جذب این شخصیتهای غربی شدهاند، تصمیم گرفتیم قهرمانان خودمان را به صحنه بیاوریم و درواقع ایده ساخت این انیمیشن هم همین بازوبندی بود که اصلاً متعلق به خود ایرانیان است و بچهها سالهاست او را بر بازوی «بنتن» میبینند.
هدف ما از نشان دادن «بنتن» مقابل «سیاوش» نشان دادن این شخصیت پوشالی به بچهها بود، چون این شخصیت اینقدر در بین بچهها قوی شده بود که اگر کنار سیاوش نمیآمد، تأثیر امروزش را نداشت.
میخواستیم این دو شخصیت را کنار هم بگذاریم و با هم مقایسه کنیم. قصد ما از کنار هم قرار دادن این دو، تخریب «بنتن» بود. این دو شخصیت را کنار هم گذاشتیم و به بچهها اجازه قضاوت دادیم که الان بهشکلی شده که وقتی تماشاچی کودک ما از سینما بیرون میآید میگوید سیاوش قویتر است.
سیاوش شما همان سیاوش شاهنامه است؟
نه. ما سیاوش خودمان را ساختیم. درواقع همانطورکه بنتن یک پسربچه آمریکایی و نماینده ملت آمریکاست، سیاوش هم یک پسر بچه ایرانی و نماینده ملت ایران است که در مقابل ظلم و ستم میایستد و صلح را برای دنیا به ارمغان میآورد. البته در اینکار اشاراتی به قهرمانانی مثل رستم، اسفندیار، آرش و... شده، ولی مطرح کردن بحث شاهنامه در این انیمیشن از ابتدا هم مدنظر ما نبود.
چرا با همه داشتههای ما در ارائه اسطورهها و قهرمانانی مثل سیاوش و...، هنوز هم انیمیشنهایی مانند بنتن و نظایر آن برای کودکان ما جذابتر است؟
مشکل اینجاست که ما هیچوقت قهرمانان خودمان را عرضه نکردهایم. اگر ما قهرمان نداشته باشیم، بنتنها و اسپایدرمنها قهرمانان بچههای ما میشوند. چرا باید قهرمانهای خیالی غرب جای قهرمانها و اسطورههای ایرانی را بگیرند و بر اعتقادات و افکار کودکان ما تأثیر بگذارند؟
برای همین «راز سیاوش» آمده است و میگوید که «بنتن» دروغی است و قدرتی ندارد، درحالیکه یکی مثل سیاوش قدرتش را از خدا میگیرد. بهنظر من مشکل از نوع نگاه ماست. من میتوانم بهجرأت بگویم که راز سیاوش جذابیتهای یک انیمیشن خارجی را برای بچههای ما دارد. ما باید آثاری برای بچههای خودمان بسازیم که با توجه به ظرفیتهای فرهنگی خودمان و دقیقاً با شرایط زمانمان باشد.
ولی شاید اینکه آثار خارجی بیشتر موردتوجه بچههاست برای این است که کارهای خارجی بهلحاظ تکنیکی بالاست، چون شاید انیمیشن تنها صنعتی است که پول در آن حرف اول را میزند.
وقتی در هالیوود انیمیشنی میسازند با صدوپنجاه هزار دلار، ما اینجا اثری را با یکهزارم آن مبلغ میسازیم. خب چه توقعی است!؟ این صنعت در کشور ما نوپاست و ما باید برای اینگونه کارها هزینه کنیم، وگرنه توانایی هنرمندان ما که کم نیست. متأسفانه ما برای ساختههایمان، برای اسطورههایمان هزینه نمیکنیم.
جدا از تکنیک بالای آثار خارجی، شاید مورد دیگری هم که باعث جذابیت و ماندگاری آنها میشود، ساخت سریهای متعدد از یک قهرمانی مثل بنتن یا امثالهم است.
بهنظر من اگر این استمرار اتفاق بیفتد، بله، اینکار شدنی است. ولی واقعیت این است که در آنطرف دنیا حمایتهای دولتی پشت همه اینکارهاست. حالا شاید سرمایهگذاریهای خصوصی هم وجود داشته باشد، ولی بدون حمایت دولت نیست و اینها میآیند آن تفکرات و اهدافی را که دارند در قالب این شخصیتها ارائه میدهند. ما هم اگر حمایت باشد میتوانیم همینکار را انجام بدهیم.
نظر شما