تحولات منطقه

علی داوودی از معدود شاعران موفق دهه ۷۰ است که در طول ۳ دهه اخیر در شعر معاصر حضوری موفق، مداوم و بی‌حاشیه داشته است؛ شاعری که مخاطبان جدی شعر همواره اشعار خوبی از او خوانده و به خاطر سپرده‌اند.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

قدس آنلاین- پیش از این‌ها داوودی قالب‌های شعری را در ۳ کتاب مجزا تجربه کرده است: مجموعه غزل «نام تو چیست»، نیمایی با عنوان «گاهی حواست نیست» و سپید با نام «سوء‌تفاهم». تنوع قالب و مضمون و زبان، مخاطب را در کوچه‌پس‌کوچه‌های شعر معاصر می‌گرداند. مخاطب داوودی می‌تواند نوجوان، میانسال یا پیری سردوگرم‌چشیده باشد و این یعنی که علی داوودی شاعر مردم است، در میان آن‌ها زندگی می‌کند و با دردهای آن‌ها سخت مأنوس و آشناست.

اما داوودی در «دیگر» نگاه متفاوتی به شعر امروز دارد، نگاهی که باید مورد توجه نسل جوان شعر معاصر قرار گیرد؛ آوردن شعر به میان مردم در حالی که از فخامت و اصالت زبان کاسته نشود و حفظ ادبیت در حین مردمی‌بودن. ادبیات واژه‌ای برآمده از ادب است و داوودی شاعری اخلاق‌مدار است که اشعارش به ادب و ادبیات وفادار مانده و همین امر رمز «دیگر» گونه‌بودن اشعار اوست.

«دیگر» با یک همسرانه شروع می‌شود؛ عاشقانه‌ای نجیب و دلنشین و نمونه‌ای زیبا از همراهی ۲ قلب:

هم لحظههای دور و برم تازه میشود

هم فکرهای روی سرم تازه میشود

ردیف «تازه می‌شود» حس تازگی و شکوفایی را به مخاطب القا می‌کند. شروع خوب غزل و هماهنگی ردیف و قافیه که در آثار کلاسیک داوودی به‌خوبی مشهود است، مخاطب را با ابیات و این عاشقانه آرام همراه می‌کند.

هر روز از تو معجزهای تازه میرسد

چشمم شبیه صبح حرم تازه میشود

در این شعر داوودی نقش زیبایی از همسر و همراه را به تصویر کشیده است و فارغ از توصیف ظاهری محبوب، از صبر و همراهی همسرانه و روح شاعرانة همراه زندگی‌اش می‌گوید؛ عنصری که جان‌مایه سبک زندگی اسلامی- ایرانی است.

هر روز با تو معنی نوروز میدهد

جانِ مدام‌تازهترم تازه میشود

ای لحظهلحظه زنده‌شدن! با تو زندهام

          با تو به هرچه مینگرم تازه میشود

شاعر «دیگر» در این کتاب در جست‌وجوی خویشتن شاعرانه خویش است. غزل‌های فلسفی این کتاب به‌خوبی به این موضوع پرداخته‌اند. او در نهایت به این نکته می‌پردازد که همه چیز همین جاست، در شعر و در نگاه شاعرانه به دنیا:

زندگی جاریست در این خندهها و گریهها، ای شعر!

طعنههای حافظ اینجا، نوحههای محتشم اینجاست

 بسامد واژه‌هایی مثل خانه و کوچه و خیابان و نام محله‌های شهر تهران نشان از حضور پررنگ شاعر در اجتماع و همراهی او با دنیای امروز و کشف تنهایی روح انسان امروز در میان شلوغی زندگی روزمره دارد.

خانه خاموش، کوچهها تاریک، هیچ‌کس با ستاره روشن نیست

پر زده آفتاب از این شهر، قفس سرد آسمان تنهاست...

همه با همدگر ولی تنها، همه با هم به شکل تنهایی

همه تنها شبیه یکدیگر، آه! انسانِ این زمان تنهاست

علی داوودی انسان این زمان را خوب می‌شناسد؛ انسانی دلتنگ و گمشده در نقشه‌های عظیم تمدن:

مثل کمالالملک پیری خسته از رنگم

اینجا کنار نقشة تهران دلم تنگ است

اما همین روح لطیف آنجا که حرف از ایمان و حماسه باشد، سخنش در نغمه و شوری عاشورایی متبلور می‌شود؛ شعری پرشور و موضع‌مند:

کی از تهدید میترسیم و از تحریم میمیریم؟

بکش ما را که با هر مرگ جانی تازه میگیریم

داوودی شاعری دردآشناست که امضای انقلابی‌اش بر شعر، آرزوی شهادت است:

آه ای شهادت! مگذری از من، تهیدستم

مگذار با این زندگی، با بیپناهیها...

نهایتسخن، شعرهای آیینی کتاب «دیگر» است [e۱]  که آن‌ها را باید دیگرگونه خواند؛ نگاهی زیبا و به‌یادماندنی با مضامین ماندگار دینی:

عقل و عشق طفل مکتب تواَند و محو مذهب تواَند

حُسن توست آنچه ما به نام این و آن شنیدهایم

و نمونه‌های فراوان دیگر.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.