قدس آنلاین- به نظر میرسد نه تنها لبنان بلکه تمام منطقه به صورت علنی وارد نبرد نفت و گاز شدهاند. مخصوصا با روی کار آمدن دولت پولپرست و حریص ترامپ. موضوع لبنان و منازعات مرزهای آبی و خاکی و مناطق اقتصادیاش نیز در همین سیاق مطرح شدهاند. همچنین در سوریه موضوع بلندیهای جولان دیگر فقط یک بحث امنیت ملی یا مربوط به منابع آبی نیست بلکه بخشی از جنگ نفت است
شاید نبردهای آزادسازی جنوب برای برخی از لبنانیها اهمیتی نداشت. اما امروز نبرد چاههای دریایی نفت در جنوب لبنان، نبرد همه مردم است.
این جملات دبیرکل حزب الله لبنان که ۱۰ روز قبل در سالگرد شهادت رهبران مقاومت اسلامی لبنان در ضاحیه جنوبی بیروت ایراد شد را می توان شاه بیت تنشهای اخیر در غربی ترین نقطه آسیا یعنی لبنان و فلسطین اشغالی عنوان کرد. مانند دفعات گذشته این نفت است که مایه تنش و احتمالا علت بروز جنگی فراگیر در آینده قرار گرفته اما این بار با دفعات قبل بسیار متفاوت است، این بار مانند جنگ خلیج فارس و عراق وافغانستان نتیجه جنگ از پیش تعیین نشده و این بار این مهاجم است که از بروز آن واهمه دارد و همه تلاش خود را به کار می بندد که با کشور مدافع(لبنان) درگیر نشود. اما حقیقت ماجرا چیست و تنش های دریایی بین لبنان و رژیم صهیونیستی چطور آغاز شد؟
طبل توخالی رژیم صهیونیستی
همزمان با شنیده شدن زمزمه هایی مبنی بر عزم جدی لبنان برای اجرای قرارداد مناقصه میدان های گازی شماره ۴ و۹ در سواحل مدیترانه، آویگدور لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با ادعای مالکیت این رژیم بر میدان گازی شماره ۹ اجرای این مناقصه را تحریک آمیز توصیف کرد و شرکت های نفتی خارجی را از عقد هر گونه با لبنان بر حذر داشت.
این صحبت های لیبرمن با واکنش محکم مسئولان لبنانی مواجه شد، میشل عون رئیس جمهور لبنان همزمان با تاکید بر تلاش های دیپلماتیک بر اعاده حق طبیعی لبنان در مجامع بین المللی، بر دفاع تمام قد این کشور از منافع خود با هر وسیله ای تاکید کرد. سعد حریری نخست وزیر لبنان که روابط گرمی با آمریکایی ها دارد هم این صحبت های لیبرمن را برنتافت و بر حق مشروع لبنان در استخراج نفت و گاز تاکید کرد. نبیه بری رئیس مجلس لبنان هم گفت همان طور که از زمین مان دفاع کردیم از آب های سرزمینی خود نیز دفاع خواهیم کرد. اتفاق مهم در این موضوع آن بود که تا پیش از این انتظار اتخاذ موضعی متحد و محکم در بین مسئولان لبنانی یک آرزوی محال بوده اما دست اندازی صهیونیست ها به منابع زیرزمینی آنها، این آرزوی محال را محقق کرد و حتی سفر ریکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا و پیشنهاد وی مبنی بر تقسیم ۶۰-۴۰ بلوک های ۸ و ۹ با اسرائیلی ها هم نتوانست این موضع لبنانی ها را تغییر دهد و تیلرسون رسما جواب رد از مسئولان لبنانی شنید. این موضع مسئولان لبنانی به همراه واکنش صریح دبیرکل حزب الله مبنی بر نابودی تاسیسات نفتی اسرائیل در عرض چند ساع این پیام را برای سران تل آویو مخابره کرد که دیگر دوران قلدرمآبی و بزن در رویی در لبنان خیلی وقت است که تمام شده و امروز بیش از پیش پاسخ مقاومت کوبنده است.
نفت لبنان، کلید حل مشکلات بزرگ
هنگامی که اسم لبنان را می آوریم شاید چیزهای زیبایی به ذهن ما خطور کند، از طبیعت شگفت انگیزش گرفته تا محلات شیک و اروپایی اش اما عروس غرب آسیا در زیر پوست پر زرق و برقش مشکلات اجتماعی و اقتصادی فراوانی دارد در این حالت دسترسی به منابع نفتی برای کشوری مانند لبنان که بیشتر اقتصادش را مدیون کمک کشورهای غربی و عربی و همچنین وجود تاجران پر نفوذ بین المللی است یک آرزوی محال بوده و هست. بر اساس برآوردها حدود ۸۵۰ میلیون بشکه نفت و ۹۶ تریلیون فوت مکعب گاز در خاک لبنان وجود دارد که یک دهم در آمد این میزان نفت می تواند لبنان را از نظر اقتصادی مستقل کند و اگر بخواهیم این آمار را به معنای ساده تر بیان بکنیم چیزی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار در آینده سهم لبنان از ثروت نفتی مدیترانه خواهد بود که این آمار بر اساس برخی گزارشات تائید نشده می تواند به به ۹۶۰ میلیارد دلار در سالهای آینده افزایش پیدا کند، این به این معناست که لبنان می تواند در آینده بدون نیاز به منت کشورهای غربی و عربی از نظر اقتصادی روی پاهای خود بایستد. تمام این آمار خیره کننده و امیدوار کننده با یک اما مواجه است و آن اینکه تمام این ثروت ها می تواند برای لبنان کارساز باشد به شرطی که از نظر داخلی یک انسجام بین تمامی گروههای سیاسی و اجتماعی لبنانی برقرار شود، امری که بسیار سخت به نظر می رسد.
لبنان برخلاف زیبایی هایی که ذکر کردیم روزهای خوش خیلی کمی به خود دیده است، وجود طوایف گوناگون مذهبی و سیاس و وابسته بودن اغلب آنها به کشورهای غربی و عربی اختلافات سیاسی را به بالاترین حد خود رساند و صحنه داخلی لبنان را همواره صحنه بروز درگیری ها قرار داده، اختلافاتی که در برهه ای از زمان با جنگ و خونریزی همراه بوده و متاسفانه امروزه هم به صورت جنگ سرد در جریان است. از زمان ریاست جمهوری میشل عون از حدود یک سال پی قدم هایی برای وحدت داخلی جریان های سیاسی و اجتماعی داخلی به راه افتاده است، میشل عون قبل و بعد از رسیدن به ریاست جمهوری همواره بر ایجاد اصلاحات گسترده سیاسی و اجتماعی و تقویت استقلال از کشورهای غربی تاکید داشته و اگر بخواهیم انصاف را در این مورد حکم قرار دهیم، اصلاحات در ساختار سیاسی داخلی لبنان هر چند به صورت تدریجی آغاز شده است و می توان این تصمیم میشل عون مبنی بر اجرای مناقصات نفت و گاز و استخراج آن را اقدامی شجاعانه در برابر کشورهای غربی و عربی توصیف کرد.
حضور ایران در عرصه نفت و گاز لبنان، فرصتها و تهدیدها
نمی توان از لبنان نام برد و نام جمهوری اسلامی ایران را فراموش کرد، نام لبنان همواره با کمک های جمهوری اسلامی به مقاومت اسلامی این کشور در برابر اشغالگری صهیونیست ها همراه بوده و خواهد بود. اما بسیاری از سیاستمدران لبنانی به دلیل تمایل به غرب و کشورهای عربی به خصوص عربستان از حضور ایران در بازارهای اقتصادی لبنان ممانعت به عمل می آورند و این در حالی است که خود این کشورها خصوصا عربستان قدمی در جهت بهبود شرایط اقتصادی عروس خاورمیانه برنداشته است. به عنوان مثال لبنان سالهاست در تولید برق با مشکل مواجه است و ایران همیشهاعلام کرده که با پیشنهادهای منصفانه ضمن قرارداد رسمی بین دو دولت حاضر است مشکل برق لبنان را در کمترین زمان ممکن حل کند اما همواره این پیشنهادها در سیستم دولتی لبنان ره به جایی نبرده است و این در حالی است که سایر کشورها هم اقدامی برای رفع این مشکل نکرده اند.
اما از زمان آغاز ریاست جمهوری میشل عون تصمیم گیری در سطح کلان دچار تغییرات اساسی شده و شاهد تصمیم گیری های مقتدرانه ای در این جایگاه هستیم اما این تغییرات جدی و اساسی چه مقدار به نفع ما تمام خواهد شد همه و همه مرهون فعال شدن دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه و همت دیپلمات های عزیزمان می باشند.
سخن آخر
فساد اداری گسترده و همچنین چند دستگی های سیاسی و قلدری صهیونیست ها همه و همه آینده نفت در لبنان را به چالش می کشد گرچه احتمال بروز جنگ نفت کش ها در لبنان بعید به نظر نمی رسد اما خود صهیونیست ها هم قبل از هر کسی می دانند که در صورت بروز این جنگ بازنده اول و آخر آنها خواهند بود.
*منتشر شده در ویژه نامه بیت المقدس روزنامه قدس
نظر شما