به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایکنا، با توجه به اینکه وجود تشریفات و تجملگرایی در دوران پهلوی سبب تشدید فاصلهها میان حکومت با مردم شد و سپس با بیتفاوتی و اصرار حکومت طاغوتی بر ادامه این عمل، زمینههای اعتراضات علمای دینی، نخبگان سیاسی آن زمان و اعتراضات مردمی را به همراه داشت، ادامه چنین وضعیتی، بهنوعی همدلی و وحدت میان مردم را به ثمر آورد و نتیجه آن در پیروزی انقلاب اسلامی متبلور شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این انتظار جود داشت که دیگر آن فاصلهها و تشریفات زمان گذشته تکرار نشود. که البته تا سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی کمتر شاهد وجود فاصلهها میان مردم و مسئولان بودیم. اما بعدها مواردی همچون تجملگرایی، تشریفات حفاظتی، فاصله میان مردم و مسئولان را تشدید کرد که این وضعیت موجب اعتراض بخش قابل توجهی از جامعه ایران قرار گرفته و کاستن از این شکافها یا فاصلهها به یکی از مطالبات مردم تبدیل شده است.
در این راستا شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به چرایی ضرورت کاهش تشریفات و محافظتهای امنیتی مسئولان برای تسهیل روابط مردم با مسئولان و تأثیرات و تبعات وجود چنین تشریفاتی بر جامعه پرداخت که متن این گفتوگو به شرح ذیل است.
اخیراً شاهد تصمیماتی از سوی امامان جمعه برخی از شهرها در برداشتن موانع حفاظتی در نمازهای جمعه و یا حذف محافظان شخصی هستیم؛ که چنین اقدام شایستهای این سؤال را به وجود میآورد که نفس انقلاب اسلامی کاهش فاصلهها اعم از حفاظتی و اجتماعی میان مردم و مسئولان بوده؛ چرا تا به امروز تمامی مسئولان کشور اقدام جدیای در رابطه با حذف این موانع از خود بروز ندادهاند؟ و اینکه وجود این تشریفات مانند همین تشریفات حفاظتی در شرایط باثبات امروز کشور چه ضرورتی دارد؟
البته بخش عمده این فاصلهها ممکن است به دلیل ضرورتی در زمانه و ناظر به اتفاقات و حوادث تروریستی اتخاذ شده باشد اما به نظر، به نادرستی تداوم یافته است و باید مجدداً مورد بازخوانی قرار گیرد و اصلاح شود، زیرا این موانع، نتیجهای جزء دور ساختن مسئولان از مردم ندارد بلکه باید آنها اصل را بر ارتباط بدون واسطه با مردم بگذارند. ممکن است در مواردی نیاز بوده جهت حفاظت، شرایطی ایجاد شود اما نباید این مسئله موجبات تحقیر مردم را فراهم کند و با ادامه وضعیت موجود مردم منزجر خواهند شد؛ زیرا با این شرایط کرامت آنان مخدوش میشود. نمونه چنین وضعیتی را امروزه در برخی از مراکز مذهبی شاهدیم که به تحقیر زائران منجر میشود. بنابراین باید حفاظتها بهگونهای باشد که هم کرامت انسانی مردم محفوظ بماند و هم جهات حفاظتی لحاظ شود. البته اینها نیازمند تدبیر و مدیریت است.
با توجه به اینکه بخش قابل توجهای از مطالبات مردم تسهیل راههای ارتباطی آنها با مسئولان و یا در دسترس بودن آنها است، برآورده نشدن این خواسته و استمرار این وضعیت چه آثاری بر آینده وحدت میان مردم و مسئولان و انسجام اجتماعی خواهد گذاشت؟
در ابتدا باید بگویم که به نظرم هر نوع ایجاد فاصله میان مردم و مسئولان چه سیاسی، چه فرهنگی و چه اقتصادی، به هر دلیل و بهانهای و به درستی و یا نادرستی به انسجام اجتماعی آسیب میزند. از این رو باید به حداقلها اکتفا شود و در این راستا بسیاری از محدودیتهای موجود خوب است که حذف شود.
همچنین در اینجا باید از فرمایش امام موسی صدر یاد کنم که این فاصلهها را به درستی باعث تنها شدن مسئولان میدانست. ایشان در تفسیر سوره عصر به نکات مهمی در خسران انسان اشاره میکند. از نظر وی، انسان وقتی تنها باشد از بین میرود. با این وصف از دید او، انسان تنهایی که از او اطاعت میشود در معرض غرور قرار دارد. بنابراین روشن است که چنین انسانی از تعامل با دیگران دور شده است.
به نظر امام صدر، حاکمی که مشورت نمیکند و پند دیگران را نمیپذیرد و به حرف دیگران گوش نمیدهد، منحرف و مغرور است. از این رو ایشان میفرمایند: «انسان توصیه به حق و صبر شده است». زیرا سفارش به حق مانع از بین رفتن و مانع غرور است. انسان مغرور از دیگران احساس بینیازی میکند و از آنان پند و کمکی نمیگیرد و در نتیجه فاصله میان او و مردم و نخبگان روز به روز بیشتر و بیشتر میشود.
همچنین امام موسی صدر معتقد بود که انسان در جمع و با جمع معنا مییابد. البته در این زمینه بحث فلسفی هم داریم که در آن تأکید میشود، با توجه به اینکه انسان «غیر مکتفی بذاته» است بنابراین باید برای تداوم حیات خود در جمع باشد. به نظرم انسان تنها نمیتواند خوب فکر کند و یا در خلأ فکر میکند و در نتیجه مسائل را به درستی نمیتواند تشخیص دهد و تبعات آن دامن تصمیمات عمومی او را هم میگیرد و نمیتواند جامعه را به درستی پیش ببرد.
از اینرو رهبانیت و نگرشهایی که انسان را از جامعه دور میسازد، مورد تأیید آموزههای دینی نیست. به هر حال، انسان تنها، هم به خود آسیب میرساند و هم به دیگران و هم جامعه را به انحراف میکشاند. بنابراین مناسب است هر گونه فاصلهای میان مردم و مسئولان کاهش یابد و در این رابطه باید تأکید کنم که اساساً چنین امتیازهایی برای مسئولان نادرست است و وجه شرعی و قانونی ندارد و باید هر چه بیشتر محدودیتها برداشته شوند.
با توجه به مواردی که مطرح کردید برای کاهش این فاصلهها، سبک زندگی مسئولان باید چگونه باشد؟
البته سبک زیست مسئولان، مسئلهای است که باید مورد توجه قرار گرفته شود چون نقش مهمی در افزایش فاصلهها یا یا کم کردن آن دارد. بنابراین حضور مسئولان در میان اقشار ضعیف جامعه و مجامع مردمی بدون تشریفات میتواند فاصله را کم و کمتر کند. چنانکه در بخش پیشین هم اشاره شد، فاصله باعث ایجاد تنهایی میشود که میتواند سبک زندگی انحرافی را تولید و عرضه کند که آن مخالف نگرش سادهزیستی و مردمی انقلاب اسلامی است.
به عنوان سوال آخر یکی از مسائلی که در سالهای اخیر با آن خیلی مواجه هستیم، محصور شدن مسئولان در چنبره استناد به یک سری آمارها است که ارائه میدهند و بعضاً این آمارها گویای واقعیت جامعه نیستند. استناد به چنین آمارهایی چه تأثیری بر دور کردن مسولان از واقعیتهای زندگی مردم داشته است؟
این مسئله ناشی از همان تنهایی است که در پی ایجاد فاصله فراهم شده است. بنابراین مسیری در پیش گرفته میشود که در آن پناه بردن به آمارها یکی از اسباب تصحیح وضعیت پدید آمده است که البته به نظر با توجه به آسیبهایی که آمارها دارند نمیتواند هیچ کمکی به کم کردن این فاصله کند.
نظر شما