به گزارش قدس آنلاین، سیدمحمد بهشتی - رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ششمین نشست تخصصی «ایران کجاست، ایرانی کیست» اظهار داشت: «زمانی که قلمروهای مختلف فرهنگی در تعامل و جوار یکدیگر قرار میگیرند، اگر یکی فائق باشد معمولاً در دیگری نوعی انفعال ایجاد میکند که تحت عنوان "زدگیها" میشناسیم، به طور مثال اگر طبع پرستار که در محیط مستعدی مانند ایران شکل میگیرد در تعامل با طبع شکارگر فائق باشد، در محیط این طبع، شاهد پرستارزدگی خواهیم بود.»
بهشتی افزود: «در طول تاریخ از جمله در دوره یونان باستان و دوره امپراتوری روم در برخی دورهها شاهد برتری طبع پرستاری در این سرزمینها و به دنبالش پرستارزدگی این جوامع هستیم که این امر باعث ایجاد انفعالی در آنها میشوند و اگرچه از یک سو از طبع پرستار تاثیر میگیرند اما در واقع تاثیرپذیری یک منفعل را دارند.»
به گفته وی، دوره ای که "زدگی" وجود دارد یک داد و ستد در شرایط برابر نیست بلکه داد و ستد یک فائق با فردی است که دچار انفعال شده است.
بهشتی به شواهد انفعال به زاینده نبودن قلمرو فرهنگی که دچار انفعال میشود اشاره کرد و گفت: «این قلمرو زایندگی خود را از دست داده و فقط به مصرف کننده جامعه فاعل تبدیل میشود.»
شکارگرزدگی در ایران
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه به وضعیت "شکارگر زدگی" در ایران اشاره کرد و گفت: «نخستین مواجهههای ما با غرب به شکل جنگهای ایران و روس اتفاق میافتد.»
وی افزود: «در جنگ ایران و روس ما به یکبار با غربی مواجه میشویم که برخلاف دوره صفوی با لولههای توپ با ایران مواجه میشود.»
بهشتی با بیان اینکه جنگهای ایران و روس در شرایطی اتفاق میافتد که ما کاملا از اتفاقات جهان بیخبر هستیم، گفت: «علت جنگ ایران و روس را هنوز هم نمیدانیم و تنها فکر میکنیم نالایق بودن قاجار باعث شد روسهای قدرتمند به خودشان اجازه حمله به ایران را بدهند.»
وی با طرح این پرسش که چرا روسیه فقط قفقاز را گرفت و سایر نقاط ایران را تصرف نکرد، گفت: «جنگ ایران و روس همزمان با فعل و انفعالات مربوط به انقلاب صنعتی در اروپا بود، انقلابی که بیش از هرچیز برای شکل گیری نیاز به حاملهای انرژی داشت.»
بهشتی با اشاره به کشف نشدن نفت در خاورمیانه، آمریکا و دریای شمال و کمیاب بودنش در آن زمان گفت: «در آن دوران فقط در باکو نفت وجود داشت، نفتی به عنوان منبع بالفعل که چشمههایش در سطح زمین وجود داشتند. ایرانیها قرنها قبل از وقوع جنگ ایران و روس برای روشن کردن پیه سوزها و چراغها از نفت باکو استفاده میکردند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با مطرح کردن این پرسش که" آیا چنین منبعی میتواند در اختیار ایران باشد در حالیکه انقلاب صنعتی در اروپا در حالیکه شکل گیری است؟"،گفت: «یکی از علل شکست ناپلئون این بود که باکو در اختیار روسها قرار داشت و اگر او به قفقاز حمله میکرد شاید پیروز میشد.»
باکو قبل و بعد از جنگ ایران و روس
بهشتی در ادامه گفت: «برخلاف باور موجود نفت کشفی متعلق به اواخر قرن نوزدهم نیست و شواهد باستان شناسی و مکتوب نشان میدهد که ایرانیهای از نفت و گاز ساطع شده از چاههای نفت برای پخت و پز، روشنایی و گرما استفاده میکردند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نزدیکی به سطح زمین را از ویژگیهای مخازن نفت باکو دانست و گفت: «در حدود ۶ متر داخل زمین میتوان به نفت رسید.»
بهشتی با استناد به مدارک گفت: «درگذشته نفت باکو به کل ایران صادر میشد و مردم از آن استفاده میکردند همچنین در کاخهای عهد صفویه در اصفهان از نفت سفید باکو استفاده میکردند تا نوری بیبو، بیدود و درخشان داشته باشند.»
وی با اشاره به اینکه نخستین گزارشهای روسیه درباره نفت بادکوبه (باکو) مربوط قرن هجدهم است، گفت: «باکو دومین مقصد جنگ اول ایران و روس بعد از تفلیس بود.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از تفلیس به عنوان یک مرکز استراتژیک در آن دوران نام برد که توسط روسها فتح شد و سپس به باکو آمده و نیروهای ایران را عقب راندند.
وی افزود: «به دلیل ناپایداری مرز ایجاد شده، بار دیگر بین روسیه و ایران جنگ درگرفت و این بار روسیه، نیروهای ایران را تا پشت رود ارس عقب راند و از آن پس مرز مطمئنی برای خود ایجاد کرد.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بیان این نکته که بعد از فتح باکو توسط روسها، ایران به وارد کننده نفت تبدیل شد، به افزایش چشمگیر قیمت نفت اشاره کرد و گفت: «از آن پس بسیاری از مردم ایران به دلیل قیمت بالای نفت، توان خرید آن را از دست دادند.»
بهشتی با اشاره به اینکه باکو قبل از سایر نقاط جهان به صورت صنعتی با نفت برخورد کرد، گفت: «در ایالت متحده که در نیمه قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹جهش عظیم اقتصادی و صنعتی را تجربه میکند از روغن وال (نهنگ) به عنوان سوخت استفاده میکردند تا جایی که گفته میشود اگر در ۱۸۶۰ در تگزاس نفت کشف نشده بود احتمالا امروز دیگر نهنگی در جهان وجود نداشت.»
وی افزود: «این در حالی است که بسیار قبل تر، در باکو استخراج مکانیکی نفت آغاز شده بود و با اجازه امپراتوری روسیه، شرکتهای مختلف خارجی به باکو سرازیر شدند و در مدت کوتاهی میزان استخراج نفت در باکو چندهزار برابر شد.»
تامین نیمی از نفت جهان از باکو
وی با بیان این نکته که در سال ۱۹۰۰ نیمی از نفت جهان توسط باکو تامین میشد، گفت: «وقتی امین الدوله یکی از رجال درجه یک دولتهای قاجاری در زمان مظفرالدین شاه از صدارت برکنار و سر راه با کشتی از باکو رد شد، نوشته است؛ "قدری برای گردش پیاده بیرون رفتیم، از ترقی و آبادی بادکوبه لذت بردم، عمل نفت و افتتاح این چشمههای طلا عجب هیجانی به اوضاع اینجا آورده و چه اعتباری به این سرزمین داده است. اینجا در ملکیت ایران بود، حکم دهی داشت و تقریبا ۵۰ تومان جمع دیوانی آن بود. امروز در سایه عدل و علم هر کسی در این شهر از میلیونها منات حرف میزند. عمارت خوبی و عالی ساخته شده و عنقریب مثل یکی از شهرهای خوب فرنگستان می شود.»
بهشتی با بیان اینکه برخلاف نظر امین ادوله، عدل و علم عامل ترقی چاههای نفت نبوده است، گفت: «در اینجا یک منبع بالفعل به چنگ آمده برای نیتهایی که امپراطوری روسیه و سرمایه گذاران دنبال میکنند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، نفت باکو را یکی از علل اصلی و مهمی دانست که شوروی موفق به مقاومت در برابر هیلتر شد.
وی با اشاره به دو اشتباه هیلتر در جنگ گفت: «اگر او به جای حرکت به سمت مسکو و لنینگراد به اوکراین و قفقاز میرفت، شوروی خیلی زود شکست میخورد اما هیتلر هم اشتباه ناپلئون را مرتکب شد و اول به ایران آمد و سپس ایران را رها کرده و به سمت سوداهای دیگری رفت و نابود شد.»
شکارگرزده، منفعل است
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، با اشاره به نسبت نابرابر ایران با اروپایی که به شدت در حال قدرتمند شدن است، گفت: «در این شرایط زمینه ابتلای ایران به انفعال "شکارگرزدگی" وجود دارد.»
بهشتی در ادامه "شکارگر زدگی" را تلاش برای شبیه شدن به طبع شکارگری دانست و گفت: «این در حالی است که طبع ما شکارگری نیست.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری منفعل بودن و رفتار واکنشی را از مشخصات شکارگر زدگی دانست و گفت: «در این رفتار، ابتکار، تولید و خلاقیتی وجود ندارد.»
وی جمله ای از یک ژنرال روس در جنگ با ایران نقل کرد و گفت: «تا زمانی که ایرانیها مثل خودشان با ما میجنگیدند (جنگهای عشایری) ما نمیتوانستیم رفتارهای آنها را پیش بینی کنیم و به همین دلیل پیروزی بر ایرانیها کار سختی بود اما از زمانی که ایرانیها سعی کردند شبیه ما با ارتش منظم و مدرن بجنگند، پیش بینی رفتارشان راحت بود و به همین دلیل پیروزی بر آنها سخت نبود.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری؛ عباس میرزا را به عنوان نخستین فردی نام برد که با نیت خیر سعی میکرد ایران را به سمت بهبود تغییر دهد.
بهشتی به نقل از عباس میرزا گفت: « "نمیدانم این قدرتی که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده، چیست؟ و موجب ضعف ما و ترقی شما، چه؟ مگر جمعیت و حاصلخیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما به ما میتابد تاثیرات مفیدش در سر ما کمتر از شماست؟ یا خدایی که مواهبش بر جمیع ذرات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری دهد؟گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن. بگو من چه کنم که ایرانیان را هوشیار کنم؟"»
تجدد یا شکارگرزدگی؟
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: «در نخستین گامها برای دستیابی به ترقی، ایران از کارشناسهای غربی دعوت میکند و افرادی از کشور برای تحصیل به اروپا میروند و به این ترتیب ایرانیها کم کم تحت عنوان تجدد به "شکارگر زدگی" مبتلا میشوند.»
وی افزود: «در این شرایط قبله ما، غرب شده و هر چیزی که از آن سرزمین بیاید را معتبر و معیار دانسته و داشتههایمان را مایه شرمندگی و نکبت میدانیم که باید از آن فاصله گرفت.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به بیاعتمادی نسبت به فرهنگ ایرانی گفت: «در این شرایط کم کم احساس میکنیم ایرانی بودن و فرهنگ ایرانی، مانع ترقی و پیشرفت است.»
بهشتی در ادامه سخنانش به جمع آوری اسناد خانوادگی توسط باستانی پاریزی اشاره کرد و گفت: «در این بین ۳۰۰ رساله منتشر نشده از افراد مختلف اعم از شاعر، تاجر، عالم، مستوفی و ... وجود دارد که همگی میپرسند؛ چطور شد که ما اینقدر عقب مانده شدیم؟»
وی با بیان اینکه این پرسش بزرگ همراه با انفعال، باعث احوال "شکارگرزدگی" شده است، به دوره قاجار اشاره کرد و گفت: «ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه با هدف مشاهده راه و روشی که باعث موفقیت اروپا شده است به غرب سفر میکنند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «سفر مظفرالدین شاه مصادف با نمایشگاه ۱۹۰۰ است، نمایشگاهی که چشم انداز و رویای اروپاییها برای قرن ۲۰ را ترسیم میکند و یکی از نظریه پردازهای آن ژول ورن است.»
بهشتی درباره وارد کردن خطوط ریلی و ماشین دودی توسط ناصرالدین شاه به ایران گفت: «او میدانست یکی از عوامل پیشرفت اروپا، خطوط ریلی و قطار است اما نمیدانست که این خطوط یک پدیده استراتژیک است و قدرتهای بزرگ اجازه نمیدهند به دست ما بیفتد.»
وی با اشاره به اینکه به رغم تلاشهای فراوان گویی همواره توافقی بین قدرتهای بزرگ برای جلوگیری از خروج این پیشرفتها به سایر نقاط جهان وجود دارد، گفت: «قاجار با یک شرکت بلژیکی برای ساخت خطوط آهن قرار داد میبندد با تصور اینکه این خطوط از دروازه شاه عبدالعظیم به سمت شاه عبدالعظیم و تا خلیج فارس امتداد پیدا کرده و شبکه ارتباطی در ایران به وجود آورد.»
به گفته بهشتی، این در حالی است که آنها متوجه تفاوت عرض این خطوط با خطوط موجود در جهان نمیشوند، در واقع این خطوط برای قطاری است که برای حمل مواد معدنی در معدن مورد استفاده قرار میگیرد و به همین دلیل کشورهای غربی اجازه اجرای این پروژه ایران را میدهند چرا که از دیدگاه آنها آنچه وارد ایران شده یک قطار نیست بلکه اسباب بازی است!
مقاومت در برابر تجدد
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در ادامه به مقاومت بر سر راه جریان تجدد اشاره کرد و گفت: در اثر حرکت جریان "شکارگرزده " در ایران به طور طبیعی، جریان واکنشی شکل میگیرد.
بهشتی افزود: «این مقاومتها توسط افرادی مثل میرزا یوسف مستوفی الممالک اتفاق میافتد که با سرزمین ایران آشنا بوده و در شرایط انفعال به سر نمیبرند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «گروه مقابل برای برداشتن این افراد از سرراه از برچسبهایی مانند سنت گرا استفاده می کردند و منظور از سنت گرا، افرادی بودند که نو شدن را برنمی تابند.»
بهشتی با اشاره به اینکه قبله جریان منفعل متجدد، غرب است، گفت: این جریان نسبت به فرهنگ ایرانی بیاعتماد است.
وی در توضیح جریان واکنشی مقابل متجدد گفت: «این جریان هم بسیار منفعل(نسبت به متجدد) است و به شدت از نو شدن پرهیز دارد و قبله اش صدر اسلام و به فرهنگ ایرانی بی اعتماد است.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر کشمکش و اختلاف بین این دو جریان، از اشتراکهای فراوان بین این دو خبر داد از جمله به انفعال، قبله ای به جز سرزمین خودشان، بی اعتمادی نسبت به فرهنگشان.
بهشتی افزود: «گروه نخست دین را مزاحم دانسته و تلاش میکنند از فرهنگ ایرانی، دین زدایی کنند تا قابل اعتماد شود و باستان گرایی به عنوان مفهومی از تاریخ با دین زدایی در بین آنها رواج پیدا میکند.»
وی افزود: «این در حالی است که سنت گراها تلاش میکنند از دین، فرهنگ زدایی کرده و فقط دوران اسلامی را معتبر میدانند و قبل از اسلام را دوره جاهلیت مینامند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به وجود جریان سوم، گفت: «وجه تفاوت این جریان با دو جریان قبلی در اعتماد آنها به فرهنگ ایرانی است، آنها دچار انفعال نیستند و هر کوششی را انجام میدهند تا با دیگران در شرایط همتراز قرار گیرند.»
بهشتی دهخدا را یکی از افراد این جریان دانست و گفت: «او با اعتماد نسبت به فرهنگ ایرانی و بدون تقلید دایره المعارف فرهنگ ایران را به وجود میآورد و یکی از اهدافش او در برابر پدیده جدید روزنامه نگاری، تاسیس زبان روزنامه نگاری در کشور است.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه در عالم موسیقی از مرحوم پیرنیا و صبا نام برد که تلاش کردند موسیقی جدیدی را با ریشههای در عمق این سرزمین پدید آورند.
تعصب متجددهای جامعه
به گفته بهشتی، اساس فکر مدرن مبتنی بر فاصله گرفتن از دین بوده و به هر چیزی نگاه انتقادی دارد، به همین دلیل راحت پوست میاندازد در صورتیکه متجددهای ما فکر جدید را به مثابه دین میپذیرند و به نوعی نسبت به فکر جدید تعصب یک دیندار را دارند و به همین دلیل ما سهمی در میراث دوران جدید جهان سهمی نداریم.
وی درباره جامعه دیندار ما نیز گفت: «وقتی این جامعه دچار احوال شکارگری (انفعال) میشود، آمادگی نقدپذیری (که باید افراد دارای فکر مدرن ان را داشته باشند) را پیدا میکند و به همین دلیل در دوران معاصر شاهد تغییر و تحولات بسیاری در زمینه فکر دینی هستیم.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه گفت: «از زمان حضرت رسول تا قبل از دوره رضاشاه نخستین کاربری هر مسجدی، برپایی نماز و یکی از مهمترین کاربردهای جنبی، اجتماع مسلمین بود این در حالی است که از دوره رضا شاه کم کم مساجدی ساخته شد که وظیفه نخست آنها اجتماع مسلمانان و وظیفه ثانویه آنها برپایی نماز بود.»
به گفته بهشتی، این امر به قدری گسترش پیدا کرد که امروز مساجد فراوانی وجود دارند که حتی جایی برای برپایی نماز نداشته و تنها محلی برای اجتماع مسلمانان هستند.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به این نکته که در این مساجد صندلی گذاشته اند و فضایی برای نماز خواندن نیست، گفت: «در برخی از موارد هم این مساجد جز در ساعتهای نماز درهایشان بسته است و برای برگزاری ختم استفاده میشوند!»
بهشتی دنیوی شدن دین در دوره جدید را اتفاق بسیار مهمی دانست و گفت: «نشانههایی که از یک متجدد میتوان توقع داشت در افراد دیندار ظاهر میشود در صورتیکه در متجدد علائم دینداری یعنی تعصب دینی پدیدار میشود هرچند این بار دینش، فکر جدید است.»
اعتباری شدن همه چیز حتی تقسیمات کشوری
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری اظهار داشت: «وقتی دچار احوال شکارگری میشویم، باید صحنه با این احوال متناسب شود، در احوال شکارگری باید همه چیز اعتباری بوده و هیچ چیز اصیلی که مقاومت کند، وجود داشته باشد.»
بهشتی در ادامه از احوال شکارگری در تقسیمات کشوری مثال زد و گفت: «از دوره رضا شاه تقسیمات کشوری اعتباری شد و از شمارهها برای نامگذاری استانها استفاده شد شمارههایی که فاقد معنا هستند، در حالیکه تا قبل از آن استانها هر کدام نام خاصی داشتند که دارای معنا و ریشه تاریخی بودند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «چیزهای اعتباری، براساس توافق و قرارداد هستند و به راحتی میتوان آنها را جا به جا کرد و به همین دلیل کم کم در تقسیمات کشوری به نامهای بیمعنایی میرسیم که بعد از مدتی به یک موسیقی کلام تبدیل میشوند به طور مثال نام دریای خزر.»
وی با اشاره به اینکه این دریا بیشتر با نامهایی مثل طبرستان، کاسپین و مازندران شناخته میشد، در توضیح علت این نامگذاری گفت: «خزر نام هیچ کس نبود بنابراین گیلانیها و مازندرانیها و حتی اتحاد جماهیر شوروی هیچ کدام به این نام اعتراض نمیکردند، همانطور که در نامگذاری استان گلستان، اسم یک جنگل را به راحتی روی یک استان گذاشتیم.»
خیابانهایی با نامهای بیهویت
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تاکید کرد: این روند آنقدر ادامه پیدا خواهد کرد تا دیگر نامی وجود نداشته باشد همانطور که امروز شاهد نامهای ۲۰ متری، ۳۰ متری، هزار دستگاه روی خیابانها هستیم، نامهایی که هیچ هویتی ندارند.
بهشتی یکی از نیازهای حکومت دچار احوال شکارگری را برای اجرای پروژه مدرن کردن کشور (شکارگر کردن کشور)، تمرکز گرایی شدید دانست و گفت: «یکی از شاخصهایی که این امر را محقق میکند، بودجه دولت است.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به اینکه از دوره فتحعلی شاه تا زمان مشروطه (یک قرن) بودجه دولت ایران حدود ۶۰هزار قران بود، گفت: «این بودجه از زمان مشروطه روند نسبتا ثابت رشد را در پیش میگیرد و در دوره رضا شاه رشد زیادی پیدا میکند و تمرکز گرایی دولت زیاد میشود.»
"شکارگرزدگی" در نخبهها اتفاق میافتد
بهشتی در ادامه به اصطلاح "شکارگرزدگی" و "احوال شکارگری" اشاره کرد و در توضیح تفاوتهای این دو گفت: "شکارگرزدگی" عمدتا در نخبهها، صاحب منصبها و روشنفکرهای جامعه اتفاق میافتد و اگرچه بدنه جامعه نیز از آن متاثر میشود اما خودش در آن نقشی ندارد.
به گفته بهشتی، "شکارگرزدگی" از بعد از جنگهای ایران و روس در ایران آغاز میشود و تا سال ۱۳۳۵ ادامه پبدا میکند.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تاکید کرد: «بسیاری از موارد در تاریخ ایران را میتوانیم به قبل و بعد از سال ۱۳۳۵ تقسیم کنیم برای نمونه قدیمیترین سندهای موجود در رشته معماری و شهرسازی عکسهای هوایی ۱۳۳۵ است که بسیاری از چیزها را آشکار میکند.»
وی افزود: «تا قبل از این سال در حال تجربه کشمکش بین سنت و مدرنیزم هستیم و البته از این کشمکش دستاوردهایی هم داشته ایم به طور مثال در زمینه معماری، به رغم اینکه از تقلید شروع میشود اما آثار معماری در حال نوشدن نیز داریم، آثاری که همچنان ریشه در سنت دارند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری یکی از ویژگیهای فرهنگ ایرانی را عبور دادن پدیدههای جدید از هاضمه خود و تبدیل آنها به دستاورد جدید ایرانی دانست.
بهشتی با اشاره به ایجاد تمرکزگرایی در راستای مدرنیزم ایران از دوره رضاشاه گفت: تا قبل از دوره رضا شاه در کشور نقطه دورافتاده از نظر ذهنی و نه جغرافیایی نداشتیم.
تولید نقطه دورافتاده از دوره رضاشاه تاکنون
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در تعریف نقطه دورافتاده گفت: «این نقطه برای ما در تاریکی است و شناختی نسبت به آن نداریم، نسبت به آن سوتفاهم داشته و از آن پرهیز میکنیم، بنا بر این تعریف "نیویورک" میتواند نقطه دورافتاده نباشد اما "باقر آباد" برایمان دور افتاده محسوب شود.»
بهشتی بزرگترین تولید ما از دوره رضا شاه تا به امروز را تولید نقطه دور افتاده دانست.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: تا قبل از دوره رضا شاه نقاط دورافتاده محدودی در تمثیل و مثلها داشتیم مثلا میگفتیم که مگر فلان جا ابرقو است!
وی افزود: «این در حالی است امروز در جامعه ایران احتمالاً تعداد محدودی شهر مثل اصفهان، مشهد، شیراز و غیره را دورافتاده نمیدانیم.»
بهشتی گفت: «تا قبل از شروع تولید نقطه دور افتاده همه زیستگاههای ایران، به جز اداره خود، نقشی برای خودشان در کل سرزمین قایل بودند و چیزی داشتند که در همه ایران به آن شناخته میشدند (به طور مثال گلاب کاشان)، نقشی که اگر نمیتوانستند آن را به خوبی ایفا کنند، رنج میبردند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «این در حالی است بعد از اتفاق این استحاله، همه نقاط دورافتاده به دنبال نقش خود در سرنوشت ملی نیستند بلکه تنها سهم خود را از منابع ملی میخواهند!»
بهشتی با بیان اینکه تلاش هر کدام از نقاط کشور بر روی دریافت سهم بیشتر از منابع ملی تمرکز است، گفت: «طرحهای نیمه تمام فراوان در جای جای کشور به دلیل کوشش نقاط مختلف برای گرفتن سهم بیشتر است، حتی اگر طنابی برای دار زدن مفتی باشد، در واقع فقط اخذ سهم بیشتر هدف شده است.»
ابتلای مردم ایران به "شکارگر زدگی"
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه با تاکید بر اینکه از سال ۱۳۳۵ همه مردم ایران به "شکارگر زدگی" مبتلا میشوند، به مقوله آب اشاره کرد و گفت: «آب تا قبل از آن سال دارای معنا و قیمت بوده و میزان مصرف آب خانگی بسیار کم بود، مردم از آب غیرقابل شرب آب انبار استفاده و آب شرب را باید از گاریها خریداری میکردند.»
وی در ادامه گفت: «مردم با دقت آب را مصرف میکردند و اگر خشکسالی اتفاق میافتاد مردم با کاهش آب جویها متوجه میشدند، در آن زمان یکی از بحثهای مهم مردم درباره وضعیت آب و هوا بود.»
بهشتی اظهار داشت: «بعد از لوله کشی مردم به گمان این که این آب به اقیانوس وصل است بی محابا آن را مصرف میکردند، در واقع آب از پدیده ای بالقوه به ناگاه تبدیل به پدیده ای بالفعل شد.»
وی گفت: «این در حالی است که مردم ایران، مردم سرزمین مستعد و پرستار هستند، افرادی که هنرشان از قوه به فعل آوردن بوده است ناگهان با آبی بالفعل روبرو می شوند.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به آثار "سنت اگزوپری" که خلبان پستی بود، گفت: «وی برای قدردانی از عرب بادیه نشینی که در یکی از سفرها کمکش کرده بود، او را به فرانسه و آبشاری عظیم برد. سنت اگزوپری نقل میکند این عرب در برابر این آبشار و این حجم از آب مدتها حیران بود.»
بهشتی با بیان این نکته که ما بی محابا آب را مصرف کرده و حتی گاهی با آن شوخی هم میکنیم گفت: «دریاچه خلیج فارس را فقط برای حظ بصر بردن، (لذت بردن) درست میکنیم و به عبارتی مبتلا به بیماری استثقا (طلب آب کردن) شده ایم.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در توضیح این بیماری گفت: «فرد احساس تشنگی میکند اما هر چقدر آب میخورد تشنگی اش برطرف نمیشود.»
احوال شکارگری در ایران
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر اینکه این ولع و اسراف فقط به آب محدود نمیشود، گفت: نوقتی ما در همه موارد دچار بیماری استثقا شویم، در واقع دچار احوال شکارگری شده ایم.»
بهشتی گفت: «ما دیگر دنبال هیچ چیز بالقوه ای نیستیم و تنها بالفعلها را به جا میآوریم و البته میخواهیم همان بالفعل را هم به سهولت به دست آوریم و به همین دلیل از سال ۱۳۳۵ به بعد دیگر تولید ارزش نمیکنیم.»
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: «همه منابع این سرزمین اگر بالفعل باشند را به جا میآوریم اما از منابع بالقوه ای که باید به فعل در آیند، به راحتی صرفنظر میکنیم.»
بهشتی تاکید کرد: «این در حالی است که سرزمین مستعد ایران، تغییر نکرده است بلکه ما تبدیل افرادی شده ایم که از شکارگرها هم شکارگرتر هستیم! در گذشته فقط تحصیلکرده ها "شکارگرزده" شده بودند اما امروز باید گفت جامعه ایران دچار احوال شکارگری است و به عبارتی در آن ارزش تولید نمیشود که همین امر خود، مقدمه بحران دیگری خواهد شد.»
نظر شما