تحولات لبنان و فلسطین

بسیاری از ما مسلمانان بخصوص شیعیان، با شنیدن نام مبارک امام حسن(ع) به یاد ماجرای صلح ایشان و با شنیدن نام مبارک امام حسین(ع) به یاد واقعه عاشورا و حماسه کربلا می‌افتیم. شاید بیشتر ما کمتر بدانیم که در زندگی پرفراز و نشیب این دو امام بزرگوار، اتفاقات مهم زیادی رخ داده که در کتاب‌های ما اشاره اندکی به آن شده است. «میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام» یکی از این حلقه‌های مفقوده است که نپرداختن به آن سبب مظلومیت بیش از پیش حسنین علیهماالسلام شده است. برای واکاوی این موضوع با دکتر محمد باغستانی، عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی و نویسنده کتاب ارزشمند میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام گفت و گو کرده‌ایم.

مسلمانان باید با میراث علمی امام حسن و امام حسین(ع) آشنا شوند

قدس آنلاین-بسیاری از ما مسلمانان بخصوص شیعیان، با شنیدن نام مبارک امام حسن(ع) به یاد ماجرای صلح ایشان و با شنیدن نام مبارک امام حسین(ع) به یاد واقعه عاشورا و حماسه کربلا می‌افتیم. شاید بیشتر ما کمتر بدانیم که در زندگی پرفراز و نشیب این دو امام بزرگوار، اتفاقات مهم زیادی رخ داده که در کتاب‌های ما اشاره اندکی به آن شده است. «میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام» یکی از این حلقه‌های مفقوده است که نپرداختن به آن سبب مظلومیت بیش از پیش حسنین علیهماالسلام شده است. برای واکاوی این موضوع با دکتر محمد باغستانی، عضو هیأت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی و نویسنده کتاب ارزشمند میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام گفت و گو کرده‌ایم.

* آقای دکتر؛ منظور از میراث علمی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام چیست؟ غالباً مردم تصور می‌کنند با توجه به مشکلاتی که آن دو بزرگوار در دوره پرفراز و نشیب امامت و حیات خود داشته‌اند، شاید فرصتی برای پرداختن به مسائل علمی نداشته‌اند.

** شاید «میراث علمی» یک نام امروزی باشد و در دوره‌ای که این دو امام بزرگوار زندگی می‌کرده‌اند شکلگیری میراث علمی با تأخّر زمانی انجام شده است. منظور من در این عبارت، مجموعه احادیث یا گفته‌هایی است که از این دو امام بصورت شفاهی نقل شده است. در آن دوره انتقال احادیث، بیشتر بصورت شفاهی بوده است. قرآن کریم هم ابتدائاً به همین صورت نقل شده و سپس مکتوب شده است. سنت کتابت مربوط به نیمه قرن دوم به بعد (سال ۱۳۴ هجری) است که مسلمانان به کاغذ دست پیدا کرده‌اند.

پس منظور من از میراث علمی، هم احادیث و روایات است و هم آنچه به عنوان پرورش شاگرد، محدث یا راوی حدیث از آن دو امام به یادگار مانده است. راویانی که بسیاری از آن‌ها به دلیل نزدیکی دوره این دو امام، مشترکند و حتی برخی از آن‌ها با راویان دوره امیرالمؤمنین(ع) نیز مشترک هستند که نام آن‌ها در مجامع حدیثی شیعی و سنی آمده است.

* از نظر شما این دو امام بزرگوار مکتب یا شیوه خاصی برای انتقال معارف اسلامی داشتند؟

** خیر؛ روش مورد استفاده آن دو بزرگوار همان «سنت نقل شفاهی» است که البته پیشتر هم در بین اعراب شایع بود و قرآن و احادیث نبوی هم با همین روش نقل شد و در ادامه، احادیث امیرالمؤمنین(ع) نیز با همین روش نقل شده است.

* در دوره تاریخی ۴۰ تا ۶۰ هجری همان‌طور که در کتاب هم اشاره کرده‌اید، فشارهای سیاسی بنی امیه بر این دو امام خیلی زیاد بود بخصوص فشارهای معاویه بر امام حسن(ع) و خباثت‌های خاص معاویه که یک دشمن با فراست، خبیث و حیله‌گر بود و تلاش می‌کرد حسنین علیهماالسلام را در محاصره و محدودیت قرار دهد. با توجه به این موانع، این دو بزرگوار چطور می‌توانستند میراث علمی خود را منتقل کنند؟

** باید دقت کنیم که قبل از به قدرت رسیدن بنی‌امیه، یک دوره ۴۰ ساله از تاریخ اسلام گذشته بود که پاره‌ای از سنت‌ها در حوزه مسایل دینی جا افتاده بود. در دوره خود حضرت رسول(ص) با سیره و بیانات شخص ایشان و در دوران خلفا و بخصوص دوره خلافت شخص امیرالمؤمنین(ع) بسیاری از سنت‌ها نهادینه شده بود. بسیاری از چهره‌ها، در این دوره جایگاه «نقل حدیث و آیات قرآنی» را به دست آورده بودند و محل مراجعه مردم شده بودند. اهل بیت(ع) در کنار این موضوع و افزون بر این جایگاه، جایگاه خاص دیگری هم داشتند یعنی هم خودشان اهل علم بودند و هم وابستگی نَسَبی به شخص حضرت رسول(ص) داشتند و در قرآن هم به جایگاه آن‌ها اشاره شده بود. بنابراین وقتی معاویه به قدرت رسید نمی‌توانست این ساختار را بلافاصله به هم بزند. بخصوص که معاویه بنا نداشت آشکارا یک حکومت ضددینی برپا کند. او همه کارهای ضداسلامی خود را در پوشش اسلامی انجام می‌داد چرا که به ساختار دینیِ حکومتش نیاز داشت. پس او اجازه می‌داد راویان حدیث و صحابه پیامبر کارشان را انجام بدهند و اهل بیت(ع) هم مستثنی نبودند. ضمن اینکه شهر مدینه‌النبی نیز نوعی قداست و مصونیت پیدا کرده بود و معاویه هم به این موضوع توجه داشت. وقتی هم امام حسن(ع) رسماً از سیاست دور شدند، جایگاه علمی ایشان همچنان پابرجا بود و معاویه هم نکوشید این بخش از شخصیت ایشان را زیر سؤال ببرد.

* شما در کتاب به چندین منبع اشاره کرده‌اید از جمله مقاتل، فتوح، تاریخ، حدیث، رجال، منابع ادبی و... در خصوص این منابع توضیح بدهید.

** هدف من در این کتاب این نبود که فقط به حدیث‌گویی بپردازم چون این کار قبلاً انجام شده است. در دوره اخیر مثلاً مرحوم استاد عُطاردی کتاب‌های جداگانه‌ای برای هر یک از ائمه(ع) نوشت با عنوان «مُسند». منظور ایشان این بود که همه احادیث ائمه را به تفکیکِ امامان در مجلدهای جداگانه جمع کند. پیشتر ما مجامع حدیثی بزرگ مانند وسائل‌الشیعه، کافی و... داشتیم که به تفکیک ائمه نبود. هدف من جمع‌آوری احادیث نبود بلکه رویکرد من بررسی و تحلیل زمینه‌ها، شرایط و اقدامات ائمه و دست‌آوردهای علمی آن‌ها در فضای عینی و اجتماعی آن دوره بود. بنابراین این کار چند بُعد را شامل می‌شد و منابع من باید از تنوعی برخوردار می‌شد که هم تاریخ تشیّع و هم با رویکرد دیگری تاریخ اسلام را پوشش بدهد و هم فضای فرهنگی آن دوره را روشن کند و هم فضای علمی را که بخشی از فضای فرهنگی آن دوره بوده است.

* آیا اگر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در زمانی مانند زمان امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) که شرایط طور دیگری بود، زندگی می‌کردند، به گونه دیگری عمل می‌کردند؛ مثلاً کلاس‌های درس و مجامع علمی برگزار می‌کردند؟

** ببینید؛ یک پژوهشگر تاریخ موظف است به آنچه در تاریخ اتفاق افتاده بپردازد و نمی‌تواند چنین مقایسه‌هایی انجام بدهد. البته یک سری قواعد کلی در رفتار ائمه(ع) وجود دارد و قطعاً آن‌ها شرایط مخاطبان و زمانه خود را در نظر می‌گرفته‌اند. از سویی انسان‌ها در همه ادوار یک سری نیازهای مشترک هم دارند اما از دیدگاه تاریخی نمی‌توانم درباره پرسش شما نظر قطعی بدهم چون تاریخ با اتفاقات سر و کار دارد نه با اما و اگرها و احتمالات.

* نگرش و سیاست امنیتی بنی‌امیه بخصوص معاویه چقدر در برابر امام حسن(ع) و امام حسین(ع) قرار می‌گرفت و آیا آن‌ها تلاش می‌کردند انتشار علم از سوی این دو بزرگوار را محدود کنند؟

** وقتی امام حسن(ع) صلح را پذیرفت، یا باید اقامت در کوفه را برمی‌گزید و یا سفر و بازگشت به مدینه را که امام(ع) دومی را انتخاب کردند. این انتخاب شاید به این دلیل بود که محیط کوفه زمینه شورش‌های جدید را داشت و اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و از سوی دیگر مخالفان صلح، ظرفیت ایجاد شورش‌های جدید را داشتند. بنابراین امام حسن(ع) برای اینکه پایبندی خود به پیمانشان را نشان دهند به مدینه رفتند. بعید نیست که معاویه هم این موضوع را زیر نظر داشته و از آن استقبال می‌کرد. از طرفی ورود امام به مدینه، ایشان را در میان صحابه قدیمی‌تر پیامبر(ص) قرار می‌داد که همه آن‌ها الزاماً با معاویه مخالف نبودند یا اگر مخالف بودند سکوت کرده بودند.

* مانند عبدالله ابن عمر و عبدالله ابن زبیر که فرزندان صحابه بودند...

** بله؛ در این شرایط تصور معاویه این بود که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام خود به خود در میان این فضا و جمعیت، مدیریت خواهند شد. از طرف دیگر فرمان معروف سبّ امیرالمؤمنین(ع) بر منابر در شهر کوفه و بعد هم در شهرهای دیگر، خود به خود می‌توانست فضای فکری را بخصوص در میان نسل جوان که دوران امیرالمؤمنین(ع) را ندیده بودند محدودتر کند.

* این فرمان بعد از صلح صادر شد درست است؟

** بله؛ البته از قبل از صلح زمینه‌چینی آن شروع شده بود ولی اجرای آن وقتی بود که مغیرة ابن شعبه والی کوفه شد و دستور این کار را داد با این که در قرارداد صلح هم نهی شده بود اما زیرپا گذاشته شد. این فضای تبلیغاتیِ سوء هم، خود به خود برای دو امام محدودیت ایجاد می‌کرد بخصوص که یاران آنها هم بیشتر در کوفه مستقر بودند و نه مدینه. دست پُر معاویه و هزینه‌هایی که می‌کرد هم در دور کردن مردم بخصوص نسل جوان در اقصی نقاط قلمرو اسلامی از اهل بیت(ع) مؤثر بود. بخصوص در شهر مدینه، معاویه هزینه‌های بیشتری هم می‌کرد اما از سوی دیگر دستور داده بود در شهری مانند کوفه، حقوق شیعیان را از بیت‌المال پرداخت نکنند. اینها ابزارهایی بود که معاویه برای تحت فشار گذاشتن حسنین(ع) استفاده می‌کرد.

اما با تمام این اقداماتِ بنی‌امیه، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به دلیل جایگاه خاصی که داشتند یعنی خاندان پاک و انتسابشان به رسول اکرم(ص) و نیز شخصیت علمی‌شان که حتی مخالفان نیز یارای انکار آن را نداشتند، فعالیت‌های خود را انجام می‌دادند. کوشش‌های معاویه به طور کامل موفق نبود اگرچه باعث شد دست‌کم میزان انتشار احادیث از این دو امام بزرگوار نسبت به مثلاً امام زین‌العابدین(ع) و دو امام بعدی کمتر باشد و همچنین شاگردان و راویان احادیث حسنین علیهماالسلام نیز تعدادشان کمتر باشد. سیاست امنیتی معاویه بسیار دقیق اجرا می‌شد و او حتی از نمازهای جماعت برای کنترل امنیتی امامان استفاده می‌کرد و خطبه‌های جمعه و سخنان امامان جماعت بهترین ابزار برای او بود که علیه اهل بیت(ع) تبلیغ کند تا جایی که آن دشنام‌ها علیه امیرالمؤمنین(ع) روزی پنج نوبت بر منابر داده می‌شد. به همین دلیل است که وقتی از خلیل بن احمد نحوی، نظرش را درباره فضایل علی(ع) پرسیدند، گفت: «چه بگویم درباره مردی که دوستانش از ترس و دشمنان از روی حسد و کینه، فضائلش را انکار کردند، ولی با این حال، فضائلش شرق و غرب عالم را پر کرده است».

* آقای دکتر؛ شما می‌خواهید مخاطبی که این کتاب را می‌خواند در نهایت به چه چیزهایی برسد؟

** این کتاب در ابتدا قرار بود در دو جلد جداگانه به چاپ برسد اما بعداً تصمیم پژوهشکده این شد که در یک جلد منتشر شود. اولین نکته، خلأیی بود که احساس می‌کردم در میان شمار فراوانی از کتابها که درباره این دو امام بزرگوار داریم به چشم می‌خورد. در این کتابها تنها به موضوع صلح امام حسن(ع) و عاشورای امام حسین(ع) پرداخته شده و تعداد بسیار کمی به بخش‌های متنوع زندگی دو امام پرداخته‌اند به طوری که از نظر شیعیان، زندگی امام حسن(ع) تنها با صلح گره خورده و زندگی امام حسین(ع) تنها با شهادت، در حالی که اصلاً چنین نیست.

امام حسن(ع) قبل از ماجرای صلح حدود چهل سالی زندگی کرده‌اند و پس از ماجرای صلح هم ده سالی زندگی کرده‌اند. ده سال پس از صلح که تقریباً در سکوت است که از همین احادیث روشن می‌شود. امام حسین(ع) نیز که بیشتر عمر شریفشان در کتاب‌های ما محو شده است و فقط از زمانی که از مدینه به طرف مکه حرکت می‌کنند تا دهم محرم یعنی سال آخر عمر حضرت است که بیشتر از آن سخن گفته می‌شود. گویا از آن پنجاه و شش سال قبلی هیچ چیزی در ذهن شیعه نیست و این بزرگترین ظلم در حق امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است. پس ضرورت داشت این خلأ بیشتر مورد توجه قرار گیرد اگرچه این کتاب را رافع این خلأ نمی‌دانم.

نکته دیگر؛ همانطور که عنوان کتاب اشاره دارد، میراث علمی باقی مانده از دو امام بزرگوار بود یعنی احادیث و راویان احادیث آنها. چرا که بیشتر احادیثی که ما می‌شنویم از امامان بعدی یا از پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است. بنابراین لازم است مردم بدانند که امام حسن و امام حسین(ع) کارهایی غیر از جنگ و صلح هم در این عالم داشته‌اند و فقط این نبوده است. حدود ۱۰۰ صفحه از این کتاب به میراث علمی این دو بزرگوار اختصاص یافته و در یک جدول مقایسه‌ای تک تک احادیث این دو امام در موضوعات مختلف بیان شده است و چون در دو دهه متفاوت هم زندگی می‌کرده‌اند تحلیل‌هایی هم ذیل آن داشته‌ایم که نشان‌دهنده فضای فرهنگی متفاوت در دوره‌های مربوط به این دو امام است. بنابراین من تلاش کرده‌ام از طریق میراث علمی، دریچه‌ای باز کنم به فضای فرهنگی آن دوره که اتفاقاً منابع اندکی هم درباره آن داریم و این موضوع بسیار مهم است. تلاش کرده‌ایم احادیث را از کاربری‌های صرف اخلاقی یا فقهی خارج کنیم و کاربری‌های تاریخ فرهنگی آن را هم ببینیم و بررسی کنیم. بعنوان مثال به احادیث تفسیری دو امام می‌توان اشاره کرد که البته تعداد آن زیاد نیست اما خیلی جالب است که آیاتی که امام حسین(ع) به تفسیر آن پرداخته‌اند عمدتاً آیات مکی و آیاتی که امام حسن(ع) به تفسیر آن پرداخته‌اند عمدتاً مدنی است. همه مفسران هم معتقدند که موضوع عمده آیات مکی بحث اعتقادات است یعنی توحید و معاد و ... آیات مدنی هم بحث تشریع و فقه و قانونگذاری را مورد اشاره دارند.

* جالب است! و چه نتیجه‌ای از این مقایسه می‌گیریم؟

** همین مقایسه کوتاه نشان می‌دهد عمده‌ترین مسایل ذهنی مردم در دوره امام حسن(ع) فضای مسائل مربوط به احکام، قوانین و اخلاق است اما نیاز فکری مردم در دوره امامت امام حسین(ع) که دومین دهه خلافت معاویه است، به دلیل دور شدن از اصل اسلام و قوانین اسلامی، یادآوری اصولی مانند توحید، قیامت، نبوت و ... بر اساس آیات مکی است.

* حتی در این دوره مظاهری از فساد مانند شرب خمر در شام رواج پیدا می‌کند ...

** نه تنها در شام که حتی در مدینة‌النبی نیز شرب خمر آزادانه انجام می‌شود.

* و لازم می‌شود که امام حسین(ع) اصل اسلام را دوباره احیا کنند که شراب نخورید و نماز بخوانید و ...

** بله دقیقاً، و در دوره یزید کار به جایی رسید که حاکم مسلمین آشکارا شُرب خمر و میمون‌بازی می‌کرد و هیچ تقیدی حتی به ظواهر دین نشان نمی‌داد.

* اشاره کردید که شخصیت امام حسن(ع) در یک دوره ۱۰ ساله پس از صلح، در تاریخ محو است و دیده نمی‌شود و شخصیت امام حسین(ع) هم که کلاً تا سال منتهی به حماسه عاشورا، چندان در تاریخ دیده نمی‌شود. این محو شدگی که به نظر ما مخاطبان عام می‌رسد از نظر شما متخصصان و در منابع هم وجود دارد یا نه؟ آیا نویسندگان ما در طول تاریخ، کمتر به این دوره‌ها پرداخته‌اند؟

** نکته بسیار مهمی است. بله، نویسندگان بیشتر به حوادثی که اشاره کردید یعنی قیام عاشورا و صلح امام حسن(ع) توجه کرده‌اند در حالی که همین اطلاعات نیز از منابعی به دست آمده که اطلاعات دیگری نیز از آنها قابل استخراج است و قطعاً می‌توان آن دوره‌های محو شده را روشن‌تر کرد. شمار این احادیث زیاد است و من برخی از آنها را بسیار کوتاه تحلیل کرده‌ام مثلاً در بحث «دعا». یک نکته مهمی هم که باید در اینجا تأکید کنم این است که بسیاری از این احادیث در دست است که نیاز به سندشناسی دارد. این کار از تخصص ما خارج است و ضروری است پژوهشگران محترم علم حدیث و رجال آستین همت بالا بزنند و آنها را بررسی کنند. من بسیاری از این احادیث را عمداً در کتاب آورده‌ام تا سند آن مورد نقد و بررسی علمای رجال قرار بگیرد چون بالأخره یک زمانی این کار باید انجام بشود و این احادیث باید پیرایش شود. علمای ما بیشتر به احادیث فقهی توجه کرده‌اند و بسیاری از احادیثی که در حوزه اخلاق یا اجتماع هست مورد بی‌توجهی قرار گرفته و این مشکل درباره احادیث تمام ائمه(ع) وجود دارد.

من بعنوان یک پژوهشگر تاریخ راه دیگری نداشته‌ام برای اینکه علمای فن را بر سر سخن بیاورم تا درباره این احادیث و سند آنها که برخی هم مربوط به کتاب‌ها و راویان اهل سنت است، تحقیق و اظهار نظر کنند تا بخش‌های دیگری از تاریخ ائمه(ع) که بسیار مهم هم هست و مورد بی‌توجهی واقع شده، از زیر غبار این بی‌توجهی تاریخی خارج شود. زیرا این احادیث هم‌اکنون از سوی دیگران در مکه و جده و جاهای دیگر در حال استفاده است. علمای رجال باید به میدان بیایند و آنها هم به تکلیف خود در برابر این احادیث عمل کنند. اگر ما این احادیث را قبول داریم که باید بتوانیم دفاع کنیم و اگر قبول نداریم باید بگوییم برخی از این احادیث مجعول و ساختگی است.

* آقای دکتر؛ خواننده کتاب «میراث علمی امام حسن و امام حسین(ع) » با خواندن این کتاب باید به چه چیزی برسد؟

** در این کتاب، من از این زاویه به دوره امامت دو امام نگاه کرده‌ام که هر دو بخصوص امام حسن(ع) از یک دوره‌ای متولی نهاد خلافت نیستند اما این معنی‌اش این نیست که متولی هیچ نهادی نیستند و در گوشه خانه نشسته‌اند. از نظر منابع کلامی ما، امام سه منصب دارد؛ اول جانشینی سیاسی پیامبر(ص)، دوم منصب تبیین کننده احکام شرعی و سوم منصب ولایت. این ولایت به معنای جذبه معنوی خاص پیامبر و ائمه(ع) است. بنابراین این دو امام بزرگوار با اینکه جایگاه خلافت ظاهری را نداشتند، جایگاه والای امامت را داشتند و این نباید از نظر شیعیان دور بماند. به همین دلیل است که پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «الحسن والحسین امامان، قاما أو قعدا». یعنی این دو بزرگوار هر دو امامند چه بنشینند کنایه از اینکه در حال قیام یا حکومت نباشند و چه در حال قیام یا حکومت باشند و این اشاره به همان مقام ولایت امامان دارد که حضرت علی(ع) هم آن را داشتند. در این کتاب سعی شده از منظر مقام امامت، امام حسن(ع) در برابر معاویه‌ای که مقام خلافت را دارد قرار بگیرد. از این زاویه اتفاقاً دست امام بسته نبود و بخشی از دستِ باز امام مربوط به میراث امیرالمؤمنین(ع) بود. این نکته تقریباً برای اولین بار است مورد تحلیل و تدقیق قرار می‌گیرد که امام علی(ع) دو میراث برای حسنین علیهماالسلام بر جای گذاشتند؛ اولین آن میراث علمی، احادیث و راویان احادیث تربیت شده توسط حضرت بودند که به فرزندانشان منتقل شد و دوم میراث مالی و اقتصادی حضرت برای امامان بعدی بود که کمتر به اهمیت آن اشاره شده است. امیرالمؤمین(ع) چاه‌ها و نخلستان‌ها و موقوفاتی فراوانی که درآمد بسیار زیادی هم داشتند با زحمات خودشان به یادگار گذاشتند که متولی آن‌ها را هم امام حسن و امام حسین علیهماالسلام قرار داده بودند و به همین دلیل این دو بزرگوار از لحاظ مالی و اقتصادی در برابر خلیفه ثروتمندی مانند معاویه دستشان بسته نبود. ما زیاد شنیده‌ایم که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بسیار بخشنده بودند و سفره‌های آنچنانی برای فقرا می‌انداختند اما هیچ‌وقت دقت نمی‌کنیم که منبع این هزینه‌ها کجا بود؟ این‌ها به دلیل آن موقوفاتی بود که در دست حسنین(ع) بود و معاویه نمی‌تواند به این موقوفات دست بزند و این سیاست بزرگ امام علی(ع) برای پشتیبانی اقتصادی از نهاد امامت بود. حتی ما در دوره امام کاظم(ع) داریم که ایشان از صدقات امیرالمؤمنین(ع) به مسیحیان کمک می‌کردند. بنابراین امامان ما بسیار حساب شده عمل می‌کردند و حتی در بیشتر مقاطع که شیعه در ضعف و اقلیت هم بوده، آن بزرگواران سعی می‌کردند بدون ایجاد حساسیت در دشمن، کار تبلیغی و مرجعیت دینی و الهی خود را به بهترین شکل به انجام برسانند.

پس باید دقت کنیم امام حسن و امام حسین(ع) بدون داشتن جایگاه خلافت، با داشتن جایگاه ولایت نیز کارهای بسیار زیادی برای انجام دادن داشته‌اند که مردم باید با آنها هم آشنا شوند و ما نباید به روضه خواندن و روضه گرفتن برای امامان(ع) اکتفا کنیم.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.