قدس آنلاین- گروه استانها- طیبه قاسمی؛ شاید برای شما هم جالب باشد بدانید در دنیای متمدن امروز و در قرن آهن یکی از راه کارها برای حفظ تمدن و فرهنگ هر کشوری همان اهمیت و حفظ روستاهای کاهگلی است، شیوه ای که خط و مشی خیلی از کشورهای توسعه یافته اکنونند. روستاهایی که در دل خود هزاران سر شاخه از فرهنگ های ناب ملتی را دارند که تاریخ شان بر اساس آن شکل می گیرد، حال اگر تاریخ را کنار بگذاریم جغرافیای هر حکومتی نیز وابسته به همان دشت و دمن های دست نخورده روستاهاست که تنوع آب و هوایی اش را می سازد و دشت، مرتع، جلگه، کوه و ... ر ا برایت معنی می کند وگرنه که در شهر فقط ساختمان می بینی روی ساختمان و وسایل نقلیه ای که دیگر حتی نمی توانی بین آنها خط باریکی بکشی. جغرافیا را هم کنار بگذار، اقتصاد که به میان بیاید این دستان کشاورزان روستایی است که سفره ات را رونق می دهد و زمین های حاصخیز اوست که نیازت را رفع می کند، روستاها نشانی از وجودیت یک سرزمین اند که اگر از بین بروند عواقب ناخوشایندی دارند. از سوی دیگر مهاجرت اهالی پاک روستا به شهرها برای آنها چیزی جز حاشیه نشینی روی آوردن به مشاغل کاذب و استیصال میان زندگی شهری، دود و دم بیشتر نیست و همین دوگانگی است که از بین می برد شکوه و عظمت میان سادگی ناب یک روستانشین را، اگر اندکی فکر کنی نابودی دهکده ها چه مصیبت هایی به ارمغان می آورد بیشتر در پی راهکار برای ماندگاری آنها می یابی، درست مثل نقاطی از جهان که برای ماندگاری روستاهایشان تحصیل می کنند و آموزش می بینند چراکه پی برده اند میان عصر تکنولوژی هم ماندگاری روستاها باید باشد.
اینجا اما انگار از روستاها خسته ایم یا دل بریده ایم که زمین های حاصلخیز آنها را خشک می کنیم تا امید کشت و کار کشاورزان را ناامید کنیم، امکانات حداقلی آنها را هرروز با چالشی جدید می آمیزیم تا قید زندگی در ده را بزنند که کنار ما در حاشیه باشند! هنر های دستی را جنس های بنجل کشورهای دور می بینیم و ارزش حاصل دسترنج آنها را به چانه میاندازیم تا به این کلاه بازی که هنر سرزمین های آبادی از یادها می برد دلخوش باشیم، شیوه ما اشتباه است و به فرزندانمان هم آن را به ارث می دهیم و حاصل این نابخردی ها برایمان تخلیه روستاها و معضلی از دست خارج شده است.
معضلات بغرنج روستاها
یکی از فعالان محیط زیست در ارتباط با تخلیه روستاها در استان خوزستان خبر از تخلیه دهات هایی با نام صلیعه یک، دو و سه داده و توضیح می دهد که اهالی آن به دلیل خشک شدن چاه های آب عمیق در پی ترک آن و مهاجرت به سمت شهرهای ویس و ملاثانی هستند، خشک شدن چاه زمین های چند هزار هکتاری بین ویس و ملاثانی به سمت جاده تلبومه، بالاتر از دهات مراغه تا نزدیک غیزانیه را به شوره زار تبدیل کرده است و این باعث شده آب زمین کشاورزی آنها خشک شده و چندین هزار هکتار زمین کشاورزی بی مصرف باقی بماند؛ که فقط در شرایطی که جهاد برای آنها آب فراهم کند دوباره زیر کشت می روند.
شبنم قنواتی با اشاره به گزارشات محلی دیگری که در پی بازدیدهای میدانی از روستاها بدست آمده چندین روستا مانند ویس، جاده(ام غریب)، روستای صرداحی، گصوان یک و دو و سه، روستای وحید و روستاهای نگازه کوچک و بزرگ را جز روستاهایی می نامد که به دلیل معضلات بغرنج در حال تخلیه هستند.
روستائیان انگیزه ماندن ندارند
سلمان عتابی یکی از اهالی روستای وحید که عضو شورای این روستا نیز هست، در اشاره به معضلات تصریح می کند: زمینهای روستایی وحید خشک و به نمک زار تبدیل شده که باعث بی علوفه و بی آب ماندن دام های این روستا و نتیجه تبدیل دام ها به پوست و استخوان شده است و اگر وضع به همین منوال پیش رود با توجه به اینکه قوت غالب مردم این روستا توسط دام ها تهیه می شود یا کار بر روی زمین های کشاورزی مسلما دیگر انگیزه ای برای ماندن در روستا برای آنها باقی نمی ماند و آنها روستا را برای رسیدن به یک زندگی مناسب ترک می کنند.
اما حاج حمد فرتوسی دهیار روستای نگازه کوچک نیز در این ارتباط می گوید: روستاهایی هم هست که وضع معیشتی ساکنان آن نابسامان و وحشتناک است تا حدی که در نگازه، سه نفر احتیاج به درمان و عمل داشتند و با اقدام به جمع آوری پول به بیمارستان گلستان برده اما در پاسکاری بین بیمارستان های امام، رازی و آریا به زمین درمانگاه خصوصی انداخته شده اند، حتی دو سرپرست خانواده به دلیل نداشتن هزینه ها پا خود را به یک بهیار می سپارند و چون پای آنها شکسته و تاندونها خورد شده بودند به شدت عفونت کرده و در صورتی که تحت عمل جراحی قرار نگیرند باید قید پای خود را برای همیشه بزنند.
ممنوعیت کشت مسلما تبعات اجتماعی، سیاسی دارد
رییس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی دشت آزادگان درباره چالش مهاجرت روستائیان به شهرها، خوزستان را عمدتا دارای مناطق کشاورزی می داند و می گوید: در این شکل مناطق هرگونه تغییرات آب و هوایی تاثیرات منفی بر مسایل اجتماعی دارد، که حالا اضافه شدن ممنوعیت کشت به آنها باعث تبعات اجتماعی شده و مسلما تبعات سیاسی نیز به بار می آورد.
حسین مرمضی می گوید: در مسیر دشت آزادگان، بستان، هویزه، شوشتر نیز به دلیل خشک شدن رودخانه ها سر شاخه های کرخه که به سمت هویزه می رفتند صددرصد از دست رفته و همین باعث شده مزارع کشاورزی که سابق بر این هم تابستان و هم زمستان زیر کشت می رفت کشتی در آن انجام نشود.
او از تجمع مردم در روستاهای مختلف به دلیل عدم اشتغال از طریق شرکت های نفتی خبر می دهد و اظهار می کند: حالا با وجود ممنوعیت کشت ایجاد شده باید منتظر مهاجرت وسیع روستاهای نزدیک کرخه نیز باشیم، حتی بسیاری از روستاهایی که بر اثر جنگ تحمیلی مهاجرت کرده بودند در بازگشت دیدند که هنوز آثار جنگ باقیست و بسیاری از زمین ها از مین پاک نشده که نتیجه خشکسالی های اخیر بوده از سوی دیگر ۸۰ درصد هور العظیم هم خشک شده و مردم مجبور به هجرت به حاشیه ها شده اند.
شرط پذیرش ممنوعیت کشت، تامین معیشت ۲۰ هزار خانواده
رییس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی دشت آزادگان خدمات جانشینی را یکی از راه های جلوگیری از هجرت روستائیان خوانده و یادآور می شود: با در نظر گرفتن وسعت هجرت ها و اینکه دولت نمی تواند خدمات جایگزین ارائه دهد و از طرفی ممنوعیت کشت را در یک کنفرانس خبری بدون اطلاع نماینده های رسمی و تشکل های کشاورزی اعلام می کند؛ به نمایندگی از جامعه کشاورزی ممنوعیت کشت را قبول نداریم مگر اینکه معیشت ۲۰ هزار خانوار تامین شود.
مرمضی در پایان حرف های خود با بیان اینکه برنامه ریزی به عنوان معاوضه کشت و یا پرداخت خسارت به کشاورزان خوزستانی رویایی بیش نیست، اطلاع می دهد: روستاهای حاشیه تالاب هورالعظیم مثل شهر رفیع که در زمان جنگ ۱۳ هزار جمعیت داشته حالا زیر ۴ هزار نفر جمعیت دارد، روستاهایی که تخریب شده اند کاملا مهاجرت کرده اند و از روستای مکریه ۹۵ درصد مهاجرت کرده اند؛ این به آن معناست از ۴۰ روستای این منطقه فقط ۵ روستا باقی مانده است.
۳۱۵ میلیارد تومان اعتبار برای تحول روستاها
مدیر کل امور روستایی استانداری خوزستان در گفتگو با خبرنگار قدس آنلاین با اشاره به اینکه ۳۱۵ میلیارد تومان پول کمی نیست که در بخش اعتبار ات زیر بنایی روستایی برای آن کار کرده ایم و می تواند تحول بزرگی در پایایی روستاها ایجاد کند، بیان می کند: ما در کنار آن فرهنگ مشارکت را باید ارتقا داده و به مردم آموزش دهیم از کاری که برای آنها انجام می شود نگهداری کنند.
سید عبدالله حسینی درباره مهاجرت پذیری روستاها، و آموزش های لازم در این زمینه با بیان اینکه یکی از اهداف ما فرهنگ سازی است تا به عنوان متولی در این زمینه کار کنیم، عنوان می کند: تفاهم نامه ای با ارشاد اسلامی در شرف انجام است که بیشتر مانور آن در بحث فرهنگی است که امضای این تفاهم نامه به بحث کار فرهنگی و اقتصاد روستاها کمک می کند که از نمونه آن می توان کانون مساجد را نام برد.
او مردم را نیز در مهاجرت از روستاها مقصر می داند و اضافه می کند: البته مشارکت این نیست که ما فقط از مردم انتظار داشته باشیم، بلکه ساخت بسترهای فرهنگی برای مراقبت از ایده های فرهنگ سازی روستاهاست آنوقت در بحث فرهنگ مشارکت می توانیم از اهالی روستاها هم استفاده کنیم.
حسینی با اشاره به بحث درآمد زایی و اشتغال روستاها، یادآور می شود: ۱۷ روستای گردشگری که در میراث فرهنگی آنها را به ثبت رسانده ایم و ۳۰ نقطه ثبت شده دیگر هم داریم که جاذبه گردشگری دارد و می تواند در زمینه گردشگری مد نظر قرار گیرد که شناسایی شده و در حال انجام کارهایی برای آن هستیم.
اوبا بیان اینکه خوزستان از دو قومیت شاخص عرب و بختیاری تشکیل می شود، می گوید: در بحث فرهنگ سازی باید جدیت بیشتری داشته باشیم و سپس از پرداخت یک سری اعتبارات از طریق سازمان دهداری ها به چند نقطه شناسایی شده از لحاظ گردشگری خبر می دهد و بیان می کند: ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار به ما داده شد که در بخش گردشگری برای روستاها کار انجام شود، به عنوان نمونه یک روستاها در سمت لالی که برای آن ۳ کیلومتر جاده، پارکینگ و یک سری کارهای اقداماتی را به صورت عملیاتی شروع کرده ایم، دومنطقه سراخیه و عگبه که میراث فرهنگی آن را تحویل گرفته و قرار است با میراث تفاهم نامه انعقاد کنیم تا بتوانیم کارهای مثبتی انجام دهیم و سعی بر این است تا مناطق گردشگری که شناسایی شده اند را با هم افزایی با میراث فرهنگی و در حد اعتباراتی که به ما داده شده انجام دهیم.
روستاها جایی برای ماندگاری فرهنگ ناب کشور
به طورکلی حفظ روستاها را می توان از چند منظر دید که یکی از آنها نیز در زمینه فرهنگی است؛ مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان خوزستان درباره اقدامات فرهنگی برای ماندن مردم در روستاها و در نتیجه آن پابرجایی روستاها عنوان می کند: تلاش ما براین است تا با انعقاد قراردادهای فرهنگی بتوانیم فعالیت های فرهنگی را در حواشی و روستاها گسترش دهیم، هزینه های گروه های فرهنگی را پرداخت کنیم و حتی کتابهایی را برای اهدا به روستاها فرستاده ایم.
محمد جوروند این برنامه ریزی ها را کوتاه مدت می خواند و می افزاید: هدفی که برای دراز مدت در نظر داریم این است که جشنواره های روستایی، شهری، استانی را به ملی تبدیل کرده و جشنواره های ملی را به بین المللی تبدیل کنیم تا هنرمندان از مرزهای دیگر به خوزستان بیایند و هنرمندان ما نیز برای تبادل فرهنگی به کشورهای دیگر سفر کنند.
او با ذکر این که در این راه انعقاد قراردادی بین وزیر ارشاد و استاندار خوزستان انجام شده تا در بحث تبادلات فرهنگی و حفظ فرهنگ روستاهای جنوب کارهای بهتری انجام شود، ادامه می دهد: به غیر از آن هزار و ۱۰۰ کانون فرهنگی مساجد در استان خوزستان برپا شده که۴۰ درصد از این کانون ها در روستاها هستند و فعالیت های خوبی هم دارند، اگر قصد داشته باشیم مردم را در روستاها ماندگار کنیم لازم است علاوه بر تهیه مایحتاج و ضروریت های زندگی زمینه سازی فرهنگی نیز داشته باشیم چراکه روستاها مکانی برای باقی ماندن فرهنگ ها آیین و رسوم ناب هر کشوریست.
راه حل بعد از مرگ روستاها به کاری نمی آید
این موارد تنها گوشه ای از مشکلات مردمی است که تنها حق خود از این دنیا را تکه ای زمین کشاورزی می دانند که حاصلش برای همه و زحمتش برای آنهاست و یا دام هایی که رنج قد کشیدن وتیمارش برای آنهاست و رزق نابش برای ما، کاش عوارض نبودن روستاها را زمانی درک نکنیم که کار از کار گذشته باشد و جای زیبایی های روستاها، خانه های پر از صفای کاهگلی را حلبی آبادها در حاشیه شهر گرفته باشد نوش داروی بعد از مرگ سهراب به هیچ دردی نمی خورد.
نظر شما