قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: پُرآوازه مثل همین «هانیه یزدان شناس» که تصویرش را خانم کارگردان در صفحه اش می گذارد، تلویزیون گزارش مهربانی اش را پخش می کند و جراید، خبر ویژه اش می دانند.
دختر کُرد باغیرتی که در جریان زلزله، به دل خانه نیمه ویران می زند و ریزش تیرآهن و خاک و آوار را به جان می خرد تا پنجمین عضو خانواده را نجات دهد!
قهرمان یعنی دلاور، آدمِ میدان و آنکه عملش بی مانند است؛ به سیزده ساله سرپل ذهابی قصه نگاه می کنم و می بینم چقدر این صفت شایسته این نوجوان است! اصلاً مگر می شود برای گذاشتن نام قهرمان کنار اسم بعضی ها، مردّد شد؟ مثل همین نام دخترانه ای که عجیب از زلزله و آوار، بزرگتر است!
نمی شود احساس این سیزده ساله را نوشت پس باید تخیل کرد که دنیا می لرزد... در حیاط منزل اید... خواهر سه ساله تان در تکان های زلزله تنهاست... روستایتان «تایشه» سرپل ذهاب دارد خراب می شود و دقایق کش آمده، ترسناک و ناباورند...
یخ کرده اید... اما می بینید از هفت ریشتر ناخوانده - دوست داشتن هُدی - قوی تر است... از اضطراب تان...
پس می دوید... مثل کرمانشاه که داشت آن شب سراسیمه می دوید و فرو می ریخت و قطع نخاع می شد... با گام هایی محکم و شجاع.
می توانید چشم هایتان را باز کنید و بشوید همان تهرانی، اصفهانی، شیرازی و آذربایجانی که بودید، حالا دیگر ده شب آبان ماه نیست! اما روبرویتان هانیه ی ازخودگذشته ای هست که خواهرش را از دهان زلزله بیرون کشید و به له شدگی نخاع رضایت داد روزی... پلاتین ها، فیزیوتراپ ها و مهره های در رفته را صبوری کرد و پاهایی را که ماه ها به فرمانش نبودند...
قهرمان های ایران بسیارند، لطفاً فراموش نکنیم غنیمتِ بودن در جهانی که نامدارانش این اندازه کوچک اما بزرگ اند.
نظر شما