دکتر سیامک بهرام پرور، شاعر، منتقد ادبی و پژوهشگر در گفتوگو با قدس آنلاین درباره آسیبهای انحصاری شدن داوری در جشنوارههای دولتی اظهار کرد: به نظرم باید این مسأله را از دو منظر مورد بررسی قرار داد. سؤال اول این است که چرا اصلاً این اتفاق افتاده است که داوری جایزه و جشنوارههای دولتی در انحصار عده معدودی از شاعران و نویسندگان است. سؤال دوم این است که ماحصل و نتیجه چنین اتفاقی چیست و در واقع این انحصار چه پیامدهایی با خود به همراه دارد.
وی در ادامه افزود: واقعیت این است که بله چنین معضلی وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد. نه تنها در مورد جوایز ادبی بلکه در مورد تریبونهای غیردولتی هم چنین چیزی وجود دارد. بدین معنا که اگر شما در ده جلسه شعر به صورت مستمر شرکت کنید همیشه یک عده افراد ثابت را میبینید و مجموع این افراد گردانندگان جلسات و ارائه کنندگان آثار هستند.
این شاعر تأکید کرد: ترجیح میدهم اول پاسخ این سؤال را بدهم که پیامد چنین اتفاقی چیست؟ ببینید! در ادبیات و هنر یک سری اصول اولیه وجود دارد که تقریباً همه بر سر آن اتفاق نظر داریم. به طور مثال در ادبیات و شعر کلاسیک وزن، قافیه، ردیف، صور خیال و ... داریم و اینها یک سری مشخصه است که البته در همه انواع گونههای شعری دیگر مانند سپید، نو، ادبیات داستانی و ژانرهای آن و ... به شکل ویژه خود وجود دارد. بنابراین ما با مؤلفه و معیارهای مشخصی روبهرو هستیم که هر اثری در وهله نخست باید واجد این مؤلفهها باشد اما اینکه این معیارها در یک اثر از یک حدی بالاتر باشد مسأله ماست و از این جا به بعد ماجرا مهم است. بنابراین ما یک سری استانداردهای اولیه داریم که براساس آن اثر را ارزشگذاری میکنیم.
وی در ادامه افزود: در بهترین شیوههای نقد، حتماً سلیقه منتقد مطرح است و این در حالی است که نمیتوان سلیقه را حذف کرد و همه چیز هم در این عرصه پشتوانه منطقی، آکادمیک و علمی ندارد. منتقد سلیقه ادبی دارد و خواه ناخواه آن را اعمال خواهد کرد. طبعاً در جشنوارهها و بحث داوری نیز باید متوجه این مسأله باشیم که داوری جشنواره ها نیز سویه و سلیقه داوری را با خود دارند.
بهرام پرور تصریح کرد: وقتی به طور مکرر و در یک سیستم مشخص از یک رویه پیروی کنیم، سمت و سوی برندگان هم مشخص میشود. نکته بعدی اینجاست که شاعر هم به سلیقه منتقد شعر میگوید که جایزه بگیرد. شاید خود جایزه به شکل آگاهانه مهم نباشد اما افتخاری که ایجاد میکند و شهرت پشت این برنده شدن برای فرد برگزیده مهم است. بخش ناآگاهانه اش هم این است که وقتی فرد برنده میشود و اثرش به عنوان شعری که در یک رویداد مهم فرهنگی و ادبیاتی برگزیده شده وارد جامعه میشود طبعاً آن شعر برای مخاطبان و کسانی که میخواهند وارد این فضا شوند تبدیل به یک استاندارد می شود و براساس آن، حرکت میکند و میخواهد که شبیه صاحب آن اثر باشد. در یک کلام باید گفت که این فضا کانالیزه میشود.
این منتقد ادبی تأکید کرد: بنابراین انحصاری شدن داوری و روند برگزیدگان آن آفتهای خودش را دارد و راه خلاقیت و کشف استعدادها بسته میشود. من فکر می کنم این دو برجسته ترین ایرادها در این حوزه هستند.
بهرام پرور در ادامه گفت: حال باید به این سؤال پاسخ داد که چرا اصلاً ما وارد چنین روندی میشویم. این مسأله هم دلایل متعددی دارد که بسیاری از آنها زیرساختی است. برگزارکنندگان این جوایز تمایل به شاعران و منقتدان مرکزنشین دارد که همیشه در دسترس هستند و بتوانند در جلسات شرکت کنند و دور هم جمع باشند. نکته دوم این است که بسیاری از کسانی که در حوزه شعر و ادبیات به نوعی صاحب نظرند، حوصله جنجال و حاشیههای بعدش را ندارند. هیچ جشنواره ادبی وجود ندارد که تمام شود و به برگزارکنندگان آن بگویند دست شما درد نکند! و جار و جنجال و اتفاقات بعد از آن در هیأت داوری برایشان به وجود نیاید. یک بخش از این ماجرا هم طبیعی است چرا که نقد و انتخاب و ارزش گذاری خیلی سلیقهای است و متأسفانه وجود فضای مجازی و شیطنتهای رسانهای هم گاهی به این حواشی و جار و جنجالها دامن میزنند. برخی از اهالی ادب نیز به اصطلاح حوصله ندارند در این حواشی باشند و اساساً از داوری در این رویدادها دوری میکنند و همین مسأله هم باعث میشود ما گاه یک تعداد مشخص از شاعران و نویسندگان را مکرراً در داوری ببینیم.
بهرام پرور تأکید کرد: البته من نمیخواهم بگویم که در این حلقه انحصاری باندی وجود دارد یا خیر. اما باید دو طرف ماجرا را دید. گاهی اوقات بازی دادن عدهای در این فضاست و گاهی بازی نکردن همین عده است که دنبال جار و جنجال نیستند. البته یک سری محدودیتهای دیگر هم هست. گاهی برگزارکنندگان باید نظرات سرمایهگذار و اسپانسر را هم جلب کند و در نهایت باید گفت مجموعه دلایل و داستانهایی داریم که باعث شده ما با این موقعیت مواجه شویم. ساده بینانه است که بگوییم گروه و تیمی وجود دارند که تصمیم گیرنده هستند بلکه گاهی اوقات این داستان جنبههای مختلف دارد و به عنوان کسی که بارها در جشنوارههای مختلف داوری کردهام، میدانم که در داوری نفع اقتصادی و حتی نفع آبرویی هم وجود ندارد.
این شاعر در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: به خاطر همین مجموعه دلایل باید گفت داوری کردن آش دهن سوزی نیست و برخلاف این که عدهای فکر میکنند، برخی دنبال داوری در جشنوارهها هستند بد نیست بدانیم که اتفاقاً خیلی از جشنوارهها اعتبار خودشان را از داوران میگیرند. اساتیدی هستند که در این حوزه استخوان خرد کردهاند و جشنواره به سابقه آنها اعتباری اضافه نمیکند و حتی جشنواره از اعتبار آنها استفاده میکند.
بهرام پرور در پایان خاطرنشان کرد: شاید دلایل این اتفاقاتی که به آن اشاره کردیم نسبی باشد اما آسیبهای آن نسبی نیست و نتایج خوبی به بار نمیآورد و متأسفانه در طولانی مدت یک یا دو سلیقه ادبی واحد را کانالیزه میکند و در فضایی که باید خلاقیت حرف اول را بزند مسائل حاشیهای جایگزین می شود.
انتهای پیام/
نظر شما