«رضا خان» در اصل آمده بود که به مناسبت آغاز به کار دوره یازدهم مجلس شورای ملی، سخنرانی کند. اما ترجیح داد بیشتر از همه درباره قرارداد اخیر میان ایران، عراق، ترکیه و افغانستان صحبت کند. بنابراین گفت: «مانند این پیمان - سعد آباد - در شرق بی سابقه بود...یگانگی ما و دول مزبور را که از چند سال پیش رو به استحکام داشت، کاملاً استوار و پایدار کرد و در این هنگام که امور عالم دچار آشفتگی است، مددبزرگی به بقای صلح خواهد نمود». انگار که همه جهان به سبب اختلافهای ایران با همسایگانش، دچار جنگ و آشفتگی بوده و حالا «سعد آباد» و امضاهایی که مسئولان این چهار کشور پای آن زدهاند، قرار است صلحی همیشگی را در منطقه برقرار کند! البته هم «رضا خان» و هم رهبران دیگر کشورهای امضا کننده پیمان، حدس زده بودند که ممکن است جنگی ویرانگر در غرب در بگیرد اما فکر نمیکردند وقتی هنوز جوهر امضای «سعدآباد» خشک نشده، جنگی جهانی آغاز شود و دو سال بعد شرق و از جمله ایران را در نوردد.
■ 3 سال قبل
پیمان «سعد آباد» که روز 17 تیر سال 1316 امضا شد، مانند همه پیمانهای بینالمللی دیگر، بی مقدمه و بی حرف و حدیث نبود. یعنی ظاهر ماجرا نشان میدهد کلید کار از دو یا سه سال پیش و زمانی که ایران تصمیم گرفت به اختلافهای مرزی و غیر مرزی خود با همسایهها پایان دهد، زده شد. بنابراین سفر «رضا خان» به ترکیه در سال 1313، میانجیگری ترکیه در حل اختلافات ایران و افغانستان در همین سال، دیدارها و جلسات پی در پی مسئولان ایرانی و عراقی، یکدندگی گاه و بیگاه عراقیها و کوتاه نیامدنشان درباره حل و فصل مشکلات و... همه و همه مقدماتی بودند که نزدیک به سه سال زمان برای آنها صرف شد تا در نهایت، همه طرفها بر سر پیمان «سعد آباد» توافق کنند.
■ کاخ سبز
مجموعه کاخهای سعد آباد را اگر دیده باشید از حدود 18 کاخ کوچک و بزرگ تشکیل شده است. در شمال غربی این مجموعه روی تپهای، کاخ «شهوند» قرار گرفته که محل زندگی «رضاخان» بوده و امروز به کاخ سبز معروف است. کاخ سبز با مساحت 1273 متر مربع یکی از زیباترین و بی نظیرترین کاخهای موجود در ایران است که هم در دوره کاخ بودنش و هم حالا که موزه است، به تنهایی یک مجموعه از آثار معماری و هنری به شمار میآید. روز 17 تیرماه سال 1316 «عنایت الله سمیعی» وزیر خارجه وقت ایران، در این کاخ، میزبان «توفیق رشدی آراس» وزیر امور خارجه ترکیه، «سردار فیض محمدخان» وزیر امور خارجه افغانستان و «ناجی الاصیل» وزیر امور خارجه عراق بود تا پیمان عدم تعرض را امضا کنند. این پیمان علاوه بر حرف و حدیثهای آن زمان در طول نود و چند سال گذشته هم، محل بحث و اختلاف نظر بوده است. یعنی برخیها آن را ساخته و پرداخته دست انگلیسیها میدانند که آن زمان سخت نگران نفوذ شوروی بودند. برخی دیگر، شوروی را پشت پرده انعقاد این پیمان میبینند و برخیها همچون خود «رضا خان»، سعد آباد را نتیجه هوش و ذکاوت و صلح و دوستی رهبران دولتهای حاضر در پیمان میدانند!
■ ایران مثل کانال سوئز است!
میان همه این نقد و نظرها، البته بیشتر مورخان و کارشناسان، انگلیس را کارگردان اصلی پیمان سعد آباد میدانند. آنها معتقدند انگلیسیها در واقع نگران دو مسئله بودند. اول اینکه سخنان رهبر کنگره خلق شوروی و همچنین نوشتههای نویسندگان و تئوریسینهای انقلاب بلشویکی مبنی بر اینکه: «باید پیکار اصیل مقدس را علیه سرمایهداری غارتگر انگلیس و فرانسه در همه جا آغاز کنیم... هند هدف اصلی ماست... ایران تنها جادهای است که راه هندوستان را به روی ما میگشاید... ایران کلید انقلاب شرق است. همانگونه که کانال سوئز و مصر کلید تسلط انگلستان بر تمامی شرق به شمار میرود، ایران کانال سوئز انقلاب است...» آنها را سخت آشفته کرده بود. از سوی دیگر آنها نگران نفوذ تجاری و سیاسی آلمان هم در منطقه بودند. بنابراین بدون حضور آشکار و علنی، در پشت پرده سیاست، ترکیه، افغانستان و عراق را به سوی امضای پیمان با ایران سوق دادند.
■ متعهد میشوند که...
در متن پیمانی که بعدها مجلس شورای ملی نیز آن را تصویب کرد، آمده بود: ماده ۱- دول متعاهد متعهد میشوند که سیاست عدم مداخله مطلق در امور داخلی یکدیگر را تعقیب نمایند. ماده ۲- دول متعاهد معظمه صریحاً متقبل میشوند که مصونیت حدود مشترک یکدیگر را کاملاً محترم بشمارند. ماده 3 - دول متعاهد معظمه موافقت مینمایند که در کلیه اختلافات بینالمللی که با منافع مشترک آنها مربوط باشد با یکدیگر مشورت نمایند. ماده 4- هر یک از دول متعاهد در مقابل یکدیگر متقبل میشوند که در هیچ مورد خواه به تنهایی و خواه به معیت یک یا چند دولت دیگر به هیچ گونه عملیاتمتجاوزانه علیه یکدیگر مبادرت ننمایند... در این پیمان، کشورها متعهد شده بودند در صورتی که هر یک از چهار کشور مورد حمله قرار بگیرد، سه کشور دیگر به کمک او بشتابند... اگر کشوری از قرارداد خارج شد بقیه به پیمان وفادار باشند و....
■ اروند را بدهید به اینها
فکر نکنید برای راضی کردن ترکیه، عراق و افغانستان به حضور در این قرارداد، انگلیسیها در پشت پرده از خودشان مایه گذاشته یا امتیازی دادند. واقعیت این است که امتیاز دادن و مایه گذاشتن در سناریوی آنها از جمله وظایف ایران بود. «خسرو معتضد» در این باره گفته است: «شط العرب را با مقداری از اراضی دیگر به عراق دادیم تا راضی شود به این پیمان بپیوندد... وزیر خارجه وقت گفته است «نوری سعید» عراقی آمد به دیدار رضا شاه و گفت شما دریای فارس و مکران (عمان) را دارید، ما هیچ نداریم... بگذارید این رودخانه مال ما باشد... رضا شاه هم گفت اروند را بدهید به اینها... انگلیسیها فشار آوردند و ما ارتفاعات آرارات را به دولت ترکیه دادیم برای اینکه دولت ترکیه ادعا داشت که ایران نمیتواند از آرارات مراقبت کند... دشت «ناامید» را هم که 3 یا 4 هزار کیلومتر مربع بود به افغانستان واگذار کردیم».
■ واقعاً بی سابقه بود؟
برخی از مدافعان و سینه چاکهای حکومت «رضاخان» هنوز که هنوز است، تلاش میکنند، صفر تا صدِ این پیمان را به تیزهوشی و وطن پرستی «رضاخان» نسبت بدهند و اصرار دارند که در واقع با این پیمان ایران به دنبال مقابله همزمان با نفوذ انگلیس و روسیه بود. واقعیتها اما نشان میدهد بر فرض پذیرفتن چنین ادعایی، پیمان سعد آباد بسرعت تبدیل به سند بی ارزشی میشود که هیچ یک از کشورهای امضا کننده حاضر نیستند به مفاد آن عمل کنند. جنگ دوم جهانی در میگیرد، ایران اشغال میشود و هیچ کدام از سه کشور حتی روی کاغذ این تجاوزگری را محکوم نمیکنند چه برسد به اینکه بر اساس مفاد آن برای دفاع از ایران پا پیش بگذارند. عراقیها اروند را میگیرند و زمین هایی را که منابع بزرگ نفتی در آنها وجود دارد صاحب میشوند. ترکیه نقاط استراتژیک آرارات را در اختیار میگیرد و افغانستان به دلیل گرفتن دشت «ناامید» خاطرش از بابت هجوم تاجیکها آسوده میشود. انگلیسیها هم توانستند به کمک «سعد آباد» سد بزرگی را سر راه روسها قرار دهند و آلمانها را هم از صحنه خارج کنند. حالا سود و منافعی که از انعقاد این پیمان نصیب ایران و «رضا خان» شد را شما بشمارید!
نظر شما