تحولات منطقه

یک کارشناس و پژوهشگر مطالعات دین می‌گوید: دولت عربستان در مراسم حج و در منا ایرانی ها را در بین حجاجی قرار می‌دهد که نه فارسی می‌دانند و نه عربی و انگلیسی زیرا آنان از صدور انقلاب اسلامی نگرانند. عربستان حج ایرانی ها را از زاویه صدور انقلاب، تهاجم فرهنگی برای خود می‌داند.

عربستان سعودی «حج ایرانیان» را صدور انقلاب و تهاجم فرهنگی می‌داند/ حضور حجاج ایرانی توطئه ضد شیعی سعودی را خنثی می‌کند
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین، هر ساله ایام حج، فرصتی می شود تا شبهات پیرامون این واجب الهی و هزینه‌های آن مورد سؤال برخی افراد قرار گیرد. اقتصاد حج، مسایل سیاسی منطقه و رفتارهای دولت سعودی و دعوای قدیمی عرب و عجم بستر هجمه به حج است. حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی، کارشناس و پژوهشگرمطالعات دین  به برخی از شبهات پاسخ می‌گوید.  

*یکی از مهمترین سؤالاتی که در ارتباط با حج مطرح می شود این است که چرا ما هزینه مسلمان کشی و شیعه کشی در کشوری چون یمن را از طریق هزینه های حج می‌پردازیم؟

 در طرح این شبهه، رابطه بین مسلمان کشی و شیعه کشی عربستان سعودی در یمن، بحرین و سوریه خیلی روشن نیست. برای روشن شدن مسأله باید چند قطعه از یک پازل را کنارهم قرار دهیم، کسانی که امروز پرچم بیداری اسلامی را بالا نگه داشته‌اند، کسانی هستند که مرزهای جهادی را از کشورمان دور برده و در مرزهای دیگری می جنگند. چنانچه پس از جنگ تحمیلی، ایران در امنیت بسر می برد و سایرمسلمانانی که بواسطه انقلاب اسلامی به جبهه مقاومت پیوستند دربرابر استکبار مقاومت کرده و در جبهه حق علیه باطل مبارزه می کنند.  

*بخشی از شبهاتی که اخیرا درباره حج مطرح شده است، مرتبط با «اقتصاد حج» است. سؤال می­‌شود که چرا ارز حج از کشور خارج  و صرف عیاشی و کاباره‌گردی شاهزاده‌های سعودی می‌شود. چه پاسخی به این شبهه دارید؟

طرح برخی از این شبهات به تفکرات نژادپرستی و عرب‌ستیزی برمی‌گردد. بعد از واقعه منا و جان باختن برخی از هموطنان این مسایل با شدت بیشتری در کف جامعه مطرح می‌شود و البته برخی افراد مغرض به آن دامن می‌زنند. البته تنشهای سیاسی بین ایران و سعودی نیز درتشدید این سخنان بی تأثیر نبوده و نیست. ما اگر با دولت عربستان چالش سیاسی داریم اما با مردم لبنان پیوند دوستی داریم. ملاک دوستی و دشمنی ما با دیگران دستورات دین است. سیاست ما در این زمینه «اشداءعلی الکفار و رحماء بینهم» است نه دعوای عرب و عجم. به نظر می رسد مخالفت با حج به بهانه های مطرح شده دستاویزی برای پرچمداران ناسیونالیسم است تا مهر حقانیت بر تفکرات خود بزنند. هرچند پیروان این تفکر هرگز حاضر نشدند در جبهه کشور برای دفاع از وطن قدمی بردارند و شهدای ما کسانی بودند که به دین پایبند بودند؛ مسلمان، مسیحی یا زرتشتی.

نکته دیگری که بیان آن ضروری به نظر می رسد این است که بحث «اقتصادحج» از دو منظر قابل بررسی است، اولاً در آمد دولت عربستان بسیار فراتر از درآمد حج است. ثانیاً میزان حاجیان ایرانی به نسبت سایر کشورهای مسلمان آنقدر زیاد نیست که عربستان به درآمد آن تکیه کند. ثالثاً دولت عربستان حاضر است دو برابر پرداختی حجاح ما را پرداخت کند تا از ایران، حاجی به عربستان سفر نکند.دولت عربستان در مراسم حج و در منا ایرانی ها را در بین حجاجی قرار می دهد که نه فارسی می دانند و نه عربی و انگلیسی زیرا آنان از صدور انقلاب اسلامی نگرانند. عربستان حج ایران را از زاویه صدور انقلاب، تهاجم فرهنگی برای خود می داند.

قاریانی که در سفر حج حضور داشتند، بیان می کردند که در گوشه گوشه مسجد الحرام می‌نشستند و به قرائت قرآن می‌پرداختند. صدای زیبا وقرائت دلنشین آنان باعث می شد تا مسلمان حاضر اطراف آنان جمع شوند و این تجمع باعث جذب سایر زائران شده و زمانیکه جمعیت زیاد می‌شده است، آنان با صدای رسا و بلند به قرائت ادامه می‌دادند و به این ترتیب شبهه سعودی‌ها که ایرانیان به قرآن توجه ندارند و یا قرآن آنان تحریف شده، پاسخ داده می شد. علاوه براین قرائت دعای کمیل که سراسر مباحث توحیدی است به همراه نظم و انسجام جمعیت ایرانی حاضر در حج، همایش برائت از مشرکین که مانند باروتی برای دولت سعودی است و شجاعت و اقتدار ملت ایران را حتی در یک کشور دیگر به نمایش می گذارد، آب سردی بر توطئه سعودی ها در تبلیغ علیه ایران و تشیع است.

افرادی که شاهد انجام مناسک توسط حجاج ایرانی هستند وقتی به کشورهای خود بازگردند به صورت بالقوه نسبت به تبلیغ علیه ایران واکنش خواهند داشت و نسبت به ایرانی محبت پیدا می‌کنند چراکه مبارزه با ظلم را شاهد بوده و از مزایای آن مطلع شده‌اند. درمجموع این تغییر نگرش در زائران بیت الله الحرام برای دولت عربستان سعودی که بیش از یک میلیون نوشتار، چندین نرم افزارها و نیز کتب متعددی علیه تشیع در فضای اینترنت منتشر کرده اند، بسیار سنگین تمام می‌شود بنابراین خود عربستان بسیار مایل است که ایران درمناسک حج شرکت نکند.

بنابراین کسانی که اقتصاد حج را مطرح می‌کنند به این بعد قضیه توجه ندارند که برای یک فعالیت فرهنگی باید هزینه کرد، به عنوان نمونه در دنیای غرب هالیوود برای ساخت یک فیلم میلیون‌ها دلار هزینه می‌کند و به پیام آن فیلم توجه بیشتری دارد تا هزینه‌ای که کرده است. این درحالی است که ما در انجام فرضیه حج علاوه بر انجام یک عمل واجب الهی، به تبلیغ اسلام حقیقی نیز می‌پردازیم. بنابراین حج تنها یک عمل عبادی نیست بلکه یک فعالیت فرهنگی گسترده است، لذا هزینه‌ای که برای حج پرداخت می شود به نسبت بُرد تبلیغاتی آن بسیار ناچیز است.

آنچه در اقتصاد حج ضروری به نظر می‌رسد این است که حجاج ایرانی از خرید سوغات از بازار عربستان صرف نظر کنند و رونق اقتصادی ارز حج برای ایران باشد، منتهی اصل حضور زائران ایرانی در حج بسیار ضروی است مگرتا زمانی که اولیای جامعه به نظر برسند که در برهه زمانی حاضر این تبلیغ به صلاح نیست.

*چرا هزینه حج را خرج فقرای کشور خودمان نمی کنیم؟ به بهانه این  پرسش، ضرب المثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» نیز نقل محافل مجازی این روزها شده است. چه پاسخی دارید؟

کسانی که اکنون علیه حج تبلیغ می کنند نسبت به هزینه چند ده برابری سفرهای تفریحی به ترکیه و تایلند و... و. هم این نقد را دارند؟ آیا حاضرند اتومبیل های چند صد میلیونی خود را برای تهیه مایحتاج فقرا هزینه کنند؟ آیا ساختمان‌های چند ده میلیاردی خود را برای تأمین رفاه فقرا هزینه می‌کنند؟ یا فقط این نسخه را برای مؤمنین و مسلمانانی که زائر بیت الله الحرام شده‌اند، می‌پیچند؟

معمولاَ کسانی که قرض الحسنه تشکیل می دهند و به اشکال مختلف به فقرا کمک می کنند از طیف مذهبی جامعه هستند. ضمن اینکه در هیچ جای دنیا مرسوم نیست که برای رفع یک مشکل، وظایف دیگر جامعه ترک شود. دین برای حج حساب باز کرده و همانطور که از نام آن هویداست امری واجب است.

 نفی یک عمل واجب برای رفع فقر مثل این است که برای کمک به دیگران داروی لازم و واجب را نخریم. یقیناً هیچ منطقی در این نوع برخورد وجود ندارد. همه ما می‌دانیم که بخشش و کمک به فقرا از سیره معصومین(ع) است. اما امام حسن(ع) که سه بار همه اموال خود را به فقرا می بخشند ۲۰ مرتبه سفر حج می‌روند. بنابراین هیچ بهانه ای برای نفی سفرحج وجود ندارد.

*شبهه دیگری که در بین مردم انتشار یافته است، تحریم حج است. مستمسک این خواسته، تحریم حج توسط حضرت امام خمینی(ره) پس از واقعه یکشنبه خونین مکه در سال ۱۳۶۶ است و اینکه پیامبر(ص) در ضرورت حتی را قبله مسلمین را تغییر دادند چگونه است که اکنون با توجه به شرایط بوجود آمده برای حجاج ما نمی‌توان حج را تعطیل کرد؟

 تغییر قبله مسأله ای نبود که پیامبر(ص) به خواست خود انجام دهند بلکه به امر الهی قبله مسلمین تغییر کرد زیرا احکام در اسلام فقط با حکم شرعی معتبر اتفاق می افتد. این پرسشها از طرف کسانی مطرح می‌شود که از اصل دین بی خبرند. توصیه من به طراحان این­گونه پرسشها این است که قبل از هرچیزی اسلام را درست بشناسند. اهمیت حضور در حج از حرکت سید الشهدا از مدینه به کوفه مشخص می‌شود. امام حسین(ع) در مسیر هجرت در ابتدای سفر مکه می‌روند تا هدف قیام را برای مردم روشن کنند تا اگر به شهادت رسیدند اهداف قیام برای مردم روشن شود و به فراموشی سپرده نشود. امام(ع) فرصت تبلیغی حج را برای تبیین قیام خود از دست نمی‌دهند. بنابراین در شرایط کنونی در صورتی که ولی امر مسلمین به این تشخیص برسند که شرایط به قدری سخت است که باید از این فرصت تبلیغی دست شست، می توان به تحریم حج اندیشید.

در سال ۶۶ سعودی ها تیر مستقیم به روی حجاج ایرانی پرتاب کردند و تحریم حج توسط امام خمینی(ره) خود نوعی تبلیغ محسوب می‌شد زیرا در سرزمینی که قتل و جنگ ممنوع ست زائر بیت الله را با تیر مستقیم به شهادت رسانده بودند. ضمن اینکه مسأله وجوب حج چیزی نیست که بتوان با قیاس آن را منتفی کرد زیرا در فقه شیعه قیاس باطل است و تا دلیل شرعی متقن نداشته باشیم نمی توانیم حکمی را عوض کنیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.