حالا ما هی بیاییم بنویسیم کیفیت فلان محصول وطنی با فلان اسم اگر بهتر از محصول خارجی نباشد، دست کمی هم ندارد، باز هم مردم ترجیح میدهند به هم آدرس البسه دست دوم را بدهند تا مبلغی بیشتر بپردازند اما پُزِ برند بدهند. اصلاً عادت کردهایم به لباس ایرانی اطمینان نکنیم. آن وقت این فروشنده است که مجبور میشود مانتوی دوخت وطن را بگذارد پشت ویترین و به مردم بگوید ترک است تا به مزاق مشتری خوش بیاید. اینها را از باب تأسف میگوییم تا شما را سر درد و دل تولید کنندههای داخلی بنشانیم.
موج تماسهای تلفنی
گزارش لباسهای تاناکورا که در تاریخ هشتم مهر در همین ویژه نامه به چاپ رساندیم، موجی از تماسهای فروشندههای البسه داخلی و بخصوص تولید کنندهها را به دفتر روزنامه در پی داشت.
نیکفرجام، یکی از همان تولید کنندههاست که از مردم شهرمان خیلی گلایه دارد. او میگوید: ضربه این اجناس به تولید داخلی آن قدر است که موجب شده کارگرانِ منِ تولید کننده از ۲۵ نفر به هفت نفر کاهش یابد و بقیه هم بیکار شوند. آیا واقعاً مقابله با این فروشندهها این قدر سخت است که باید به قیمت بیکاری تولید کننده داخلی تمام شود؟ مگر دستور رهبری مقابله با کالای خارجی نبود، پس چرا مقابله نمیکنند؟
وی خاطرنشان میکند: مشکل این است که ما نتوانستهایم در ایران برند درست کنیم. چون شرایط داشتن برند، محدودیتهای خاص دارد. وقتی صنعت و معدن ویژگیهای ایجاد برند را تفهیم میکند، میبینی چارهای نداری جز اینکه به یک کارگاه ساده بسنده کنی، در حالی که در صورت حمایت کیفیت اجناس ما قابل رقابت با اجناس خارجی است.
عاشقان مارک!
یکی دیگر از تولید کنندهها هم بیان میدارد: مردم حاضرند به یک کت دستدوم که ۵۰۰۰ تومان بیشتر نمیارزد، ۱۵۰ هزار تومان بدهند، ولی مارک پشتش خارجی باشد و به جای نو هم جا بزنند! خب این مردم چرا حاضر نیستند کتی به همان تمیزی و البته ایرانی را با قیمت مناسبتر بخرند!؟ در واقع با این نوع خرید کردن فقط پول مارک را میدهند، آن هم برچسبی که داخل کت هست و کسی نمیبیند.
یکی دیگر بیان میدارد: مردم ما حاضرند یک تی شرت گشاد و از ریخت افتاده دستدوم که جای گردی شکم صاحب قبلی رویش زرد شده، با قیمت گران بپوشند صرفاً به خاطر مارک لباس! آن وقت از تولید کننده داخلی حمایت نکنند تا زمین بخورد!
آن یکی میگوید: مردم شلوار ورزشی ۲۵ هزار تومانی مغازه ما را نمیخرند ولی حاضرند به مشابه این شلوار ۱۰۰ هزار تومان بدهند و شلوار استفاده شده کاروانسرای عزیزالله اف را بپوشند.
وی میافزاید: ما در خاورمیانه اصلاً لباس یا کفش مارک نداریم. همه این مارکهای نو که به ایران میآیند، تولید چین است که آرم برندهای خارجی روی آن زدهاند.
خودیهای بیانصاف
دیگری میگوید: اغلب این لباسها از کشورهای اندونزی، چین، ژاپن و شرق آسیا میآید و بیشتر هم لباس مردههاست؛ چون آنها پوشیدن البسه مرده را خوب نمیدانند و از همینرو به کشورهای جهان سوم میفروشند. مردم ما حتی لباس مردههای خارجیها را به لباس نوی تولید کننده داخلی ترجیح میدهند، آن وقت چطور انتظار دارند تولید کننده ایرانی در این کشور بماند و باز هم تولیدات داشته باشد. به طبع تولید کننده داخلی هم ترجیح میدهد برود آن طرف مرز در یک کشور دیگر تولید کند و بفرستد ایران تا این مردم مشتری بشوند!
مداخله تعزیرات به شرط شکایت
مدیر کل تعزیرات حکومتی خراسان رضوی درباره وفور اجناس دست دوم به قدس میگوید: ما مثل دادگاه هستیم، باید شاکی داشته باشند تا ورود یابیم.
حمید رضا کریم درباره این شاکیان به سازمان صنعت و معدن یا دانشگاه علوم پزشکی اشاره میکند و بیان میدارد: پارسال تمام خیابانهای ۱۷ شهریور، راهنمایی، عباسقلی خان حتی معلم و... را طی یک طرح ۱۰ روزه پاکسازی کردیم، اما این موضوع مانع از این نیست که دوباره این فروشندهها اقدام به وارد کردن و فروش این اجناس نکنند.
وی ادامه میدهد: هر سال ما طرحی برای جمعآوری کردن این اجناس داریم و امسال هم با شکایت این ارگانها وارسال پروندههای بهداشتی از طرف علوم پزشکی یا پرونده قاچاق از طرف صنعت و معدن و حتی با شکایت رسانهها نیز آمادهایم به جمعآوری اجناس دست دوم که سلامت مردم و زیان تولید کنندهها و فروشندههای داخلی را هدف گرفتهاند، اقدام کنیم.
«عزیزالله اف» میراث فرهنگی است
کاروانسرای عزیزالله اف یک اثر تاریخی است که اگر چه ثبت میراث شده، اما همچنان به فروش اجناس آلوده دست دوم از انواع لباس گرفته تا کفش و کیف میپردازد. جای تعجب است که چرا مکانی با این سبقه تاریخی باید بشود محلی برای انتقال انواع آلودگی ها، در حالی که میتوان از آن با بهترین استفادهها تاریخ فرهنگی کاروانسرا را به نسلهای بعد منتقل کرد. براستی در حال حاضر کدام جوان ما هنگام ورود به این مکان به سبقه تاریخی آن توجه دارد.
این در حالی است که رستوران بابا قدرت هم یک اثر تاریخی و جزو آثار میراث فرهنگی است که فضای داخلش تبدیل شده به رستوران و اطرافش هم تبدیل شده به مغازههای کوچکتر که در آن صنایع سنتی فروخته میشود.
آیا برای تبدیل کاروانسرای عزیزالله اف به یک اثر قابل استفاده از جنبه فرهنگی و تاریخی محدودیت یا مانعی وجود دارد؟ آیا جای آن نیست که میراث فرهنگی ورود یافته و این اثر تاریخی را از پلشتیهای اجناس بیماری زا پاک کرده و خود با تمهیدات لازم اقدام به ترویج فرهنگ و تاریخ ما بکند؟
نویسنده: هنگامه طاهری
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما