به گزارش خبرنگار فرهنگی قدسآنلاین/نازلی مروت: هدف کلان رسانههای معاند، تغییر سبک زندگی اسلامی و ایجاد تغییر در باورها وهنجارهای یک جامعه است. این رسانهها با هر پوششی در گام اول با هدف گرفتن «حیا» به عنوان سپر محکم در برابر فساد، سعی در حیازدایی از جوامع انسانی و بخصوص جوامع اسلامی دارند. تغییر نوع پوشش زنان و مردان در فیلمهای سینمایی نسبت به چند دهه پیش، نشان دادن روابط نامحدود بین زن و مرد و... در مسیر تحقق همین خواسته مدیران سازمانهای رسانهای غرب است.
حجتالاسلام دکتر علی قهرمانی، کارشناس رسانه، پژوهشگر مطالعات سبک زندگی اسلامی و مدیر مؤسسه ندای فطرت در قسمت اول گفتوگو با قدس با بیان این مطالب، به تحلیل عملکرد رسانههای غربی در جنگ نرم با فرهنگ ایرانی اسلامی پرداخت، ادامه این گفتوگو به پشت پردههای این اقدامها میپردازد.
قدسآنلاین: رسانههای غربی تا چه اندازه به باورها و ارزشهای دینی و ملی ما شناخت و تمرکز دارند که بتوانند چنین برنامه هدفمندی را طراحی کنند؟
قهرمانی: معمولاً در رسانههای غربی چون بر فردی شدنِ دین و همه ساحات تأکید دارند، نیازی نیست بر دیگر مواضع دست بگذارند، چرا که با تأکید بر لذایذ غریزی و خوب کردن حال اکنون و خوش بودنِ در لحظه فرد، دیگر به جایگاه رفتاری انسان در جامعه کاری ندارند و حرکت جامعه برایشان مهم نیست، زیرا فقط داشتن حال خوش انسان در لحظه اهمیت دارد. این نگرش نشان میدهد که بین منافع ملی و مذهبی و منافع شخصی، اجماعی نیست و محور تفکر، اندیشه و عواطف فرد، حال خوشِ در لحظه است.
با توجه به آنکه انسانها دو دستهاند: آخربین و آخوربین، چنین نگاهی آخوربینی را رواج میدهد تا دیگر آنچه بر جامعه ملی و جهانی و دیگران میگذرد، برای انسان مهم نباشد.
برای همین است که صهیونیستها در مناطق اشغالی برنامههایی از این دست را پخش نمیکنند بلکه با حمایت از تولید آنها، مسیحیان و مسلمانان را متأثر میکنند تا این دو قطب بزرگ دینی تضعیف شوند؛ اگر آنها در گذشته زمینهساز جنگهای صلیبی بودند امروز این جنگ را به حوزه فرهنگ و سیاست کشاندهاند و برای همین هم نوشابههای کوکاکولا و فستفود را برای خوب شدن حال کنونی انسان به سبک زندگی افراد وارد میکنند، اما منِ مسلمان نمیدانم نوشیدن یک قوطی کوکا چه کمکی به صهیونیستها میکند! و... این بدترین مرحله از سبک زندگی است که کاملاً سکولار میشود.
البته هنوز هستند افرادی که لذتگرایی محور زندگیشان نیست و به این مرحله نرسیدهاند و نظریات ارتباطی به آنها نظارت دارد؛ برای مثال نظریه «مارپیچ سکوت» برای آنها مطرح میشود تا شرایط را به گونهای جلوه دهد که افراد حتی اگر در اکثریت باشند خود را اقلیت دانسته و احساس عقبماندگی کنند و در نهایت برای عقب نماندن از قافله، حتی اگر همرنگ جماعت نشوند برای آنکه اَنگ جهالت و عقبماندگی نخورند، تظاهر به همرنگی کنند. این مسئله متأسفانه امروزه بویژه در شبکههای مجازی در حال گسترش است؛ چرا که این شبکهها زمینه خروج نظام اسلامی ما از حالت تکصدایی را فراهم میکنند در حالی که کاربران شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی خودشان یک دهم درصد هم در تولید مطالب نقش ندارند! پس باید پرسید این مطالب از کجا میآیند؟
قدسآنلاین: پشت پرده همرنگ ساختن جماعت چه جریانی است؟
قهرمانی: این یعنی اتفاقی در پشت پرده در حال وقوع است و ما باید مراقب باشیم تا با اعتمادی که به یکدیگر داریم پیامهایی که از منبع، هدف و صحت آنها مطلع نیستیم را ترویج و منتشر نکنیم و متوجه باشیم که شیطان به عزت خداوند قسم یاد کرده که گمراهی را مقابل دیده بندگان او زینت بخشد!
از این رو، به نظر میرسد حرفهای باطل در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی که در بستهبندیهای زیبا عرضه میشوند چاهی بدتر از چاله ماهوارههاست، چرا که ما در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی اینطور میاندیشیم که صدای ما در حال شنیده شدن است در حالی که نمیدانیم پشت این پیامها که به آسانی دست به دست میشود اندیشمندان، قومشناسان، فرقهشناسان، لهجهشناسان و جامعهشناساناند که سعی در پیادهسازی نظریه مارپیچ سکوت دارند تا حتی کسانی را که به این امور باور ندارند، با توجیه «خواهی نشوی رسوا» همرنگ جماعت کنند.
آنها میخواهند این باور را به فرد بقبولانند که آبادانی خود، نیازمند ویرانی مملکت است برای همین است که برخی متأسفانه از کار میدزدند چرا که امیدی به جامعه ندارند و فقط میخواهند برای بهبود شرایط خود تلاش کنند، آن هم به هر قیمتی تا اگر فردای روزگار اتفاقی افتاد فرد در جزیره ثبات و آرامش باشد و این بدترین خطر برای جامعه است، چرا که دیگر خدمت به دیگران معنایی ندارد؛ دزدی از کار و بیتالمال توجیه و ناامیدی شایع میشود و این نوع از ناامیدی از ناامیدی سیاسی بدتر است و عواقب سوئی همچون اختلاسهای چندین میلیاردی از بیتالمال را در پی دارد.
در حالی که در نگاه دین، مؤمنان با یکدیگر برادرند نه اینکه در رقابتی فزاینده در حال دزدی از هم باشند، اگر فرد باور داشته باشد خدمات او زمینه تکامل است دیگر چنین نمیکند.
قدسآنلاین: نخبگان به عنوان گروه مرجع که مردم در بسیاری از زمینهها و رفتارهای اجتماعی سیاسی خود به آنها نظر دارند، در این باره و روشنگری به باورهای کاذبی که رسانههای بیگانه با چاشنی جذابیت به خورد مردم ما میدهند، چه وظیفهای دارند و فکر، قول و فعل آنها چقدر میتواند در این باره رهگشا و روشنگر باشد؟
قهرمانی: در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به شاگردان که همگی از فضلا و نخبگان آن عصر بودند، آمده است: «باید اصول دین را بگویید اما باید برای مردم جا بیندازید».
ایشان همچنین در روایتی دیگر فرمودهاند: «اگر مردم با محاسن و شیرینی سخن ما آشنا شوند جای دیگری نمیروند» چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «با مردم به اندازه عقلهایشان صحبت کن» بنابراین تقاضا میشود نخبگان ابتدا سبک زندگی دینی را درک و بعد آن را همان گونه که هست، بیان کنند، زیرا بعضاً نگاه ما از سبک زندگی دینی کاریکاتوری و تک بُعدی است اما در نگاه دین انسان باید جامعالنظر باشد یعنی لذت ببرد اما نه فقط حیوانی و غریزی.
نکته مهم دیگر آنکه برخی از نخبگان تنها در بُعد دشمنشناسی کار میکنند و به بیان زیباییهای اسلام توجهی ندارند در حالی که این دو باید در کنار هم و به صورت توأمان باشد، البته به شرط آنکه ابتدا خودمان بفهمیم و بعد برای دیگران شرح و بیان کنیم.
اسلام مانند دیگر مکاتب نیست که اگر یک جایش لنگ زد و قطعهای از پازل سبک زندگی آن کامل نبود، پیش رود بلکه همچون جِت پیشرفتهای است که حتی با نبود یک پیچ کارکردهایش متوقف میشود؛ باید به جامعه باوراند که تا امروز از اسلام لذت نبرده و اسلامی زندگی نکردهاند و چون سبک زندگیهای ما دینی و جامع نیست از دین لذت نبردهایم، زمانی میتوان از دین لذت حقیقی را بُرد که الگوهای سبک زندگی دینی کامل را تجربه کنیم؛ افزون بر این، در کنار معرفی الگوهای کامل دینی، نباید اسلام را سخت بگیریم بلکه میتوان مثل گوشیهای پیشرفته تلفن همراه عمل کرد که منوی متنوع دارند اما گستردگی منو، استفاده از آنها را سخت نمیکند.
از این رو، کاری که در رسانه باید انجام شود این است که نخبگان در یک مسیر باشند. گاهی در برنامهها دیده میشود کارشناس حوزوی یک چیز میگوید، کارشناس دانشگاهی چیز دیگر و رسانه هم مطلب مد نظر خود را، در حالی که بُردارهای مختلف در جهات مختلف اتفاق مؤثری را رقم نمیزنند. کار رسانه الگودهی همراه با جذابسازی است تا از این طریق بتوان سبک زندگی اسلامی را به مردم عرضه کرد.
نظریه «مارپیچ سکوت» شرایط را به گونهای جلوه میدهد که افراد حتی اگر در اکثریت باشند خود را اقلیت دانسته و احساس عقبماندگی کنند و در نهایت برای عقب نماندن از قافله، حتی اگر همرنگ جماعت نشوند برای آنکه اَنگ جهالت و عقبماندگی نخورند، تظاهر به همرنگی کنند.
انتهای پیام/
نظر شما