اما در ظهر هنگام روز جمعه؛ آسمان اینجا پاکیزه و منزه است. چه به لحاظ آلایندههای آسمانی و چه به لحاظ آلایندههای معنوی! قرار است تا ساعتی دیگر پیوند آسمانی و جشن ازدواج زوج جوانی با استعانت از مقام شهدای والامقام برگزار شود. آقا داماد؛ رضا اسدی برادر شهید محمد اسدی است و عروس خانم؛ دوشیزه مهدیزاده. خانواده شهید اسدی سخت مشغول آماده سازی جایگاه در جوار آرامگاه شهدا هستند. خواهر آقا داماد آرام و قرار ندارد. هنوز میهمانها نیامده، اما برادر شهید حسین هریری و خانواده شهید جهانی جهت یاری بخشی به خانواده شهید اسدی، حی و حاضرند. برادر شهید هریری که میبیند نزدیک ساعت ۱۰ صبح هنوز اندک حاضران مراسم، صبحانه نخورده، جلدی میرود و حلیم میخرد! میگوید: برادر شهید اسدی یعنی آقا داماد؛ برادر منم هست!
رضا! داماد نشدی!؟ دیر میشود»!
مادر شهید اسدی عصا زنان خود را به قبور مطهر شهدا میرساند. بر مزار بوسهای زده و با فرزند شهیدش نجوا میکند. چشمانش از اشک سرخ شده است. حاج آقای اسدی پدر نیز همینگونه است. هق هق گریه امانش نمیدهد. سنگ مزار را که بوسه میزند؛ میگوید: «هر وقت که از سوریه بر میگشت به شوخی به رضا میگفت؛ رضا! داماد نشدی!؟ دیر میشود»!
به نظر نمیرسد جای شهدا خالی باشد! احساس میکنم شهید جهانی و شهید اسدی با کت و شلوار سفید بهشتی آماده حضور در جشن عروسی هستند. میهمانها یکی یکی سر میرسند. پدر شهید مدافع حرم جواد کوهساری را میبینم که با کلاه همیشگی از شیب تپه به آرامی بالا میآید. مادر شهید کوهساری نیز وی را همراهی میکند. جمع خانوادههای شهدای مدافع حرم تا حدودی اینجا جمع است و نویدبخش این نکته است که عجب جشن ازدواج فرخنده و مبارکی شود؛ این پیوند آسمانی.
پدر شهید کوهساری همان ابتدا بر بالین شهدا میرود. گویا بر مزار فرزند شهید خودش جای گرفته، پس خود را میاندازد روی سنگ مزار شهدا و اشک میریزد. برادر شهید حسن قاسمی دانا نیز سر میرسد. جارویی بر میدارد و موکتی که برای نماز جماعت پهن شده را جارو میزند.
حکایت دوتا دریا
چقدر این خانوادههای معظم شهدا خاکی، بیتکلف و صمیمی هستند. مهدی قاسمی دانا سربه سر آقا داماد میگذارد. تعدادی از میهمانان دیگر متعلق به خانواده شهدای مدافع حرم را خانمها تشکیل داده، که نمیشناسم. ندای ملکوتی اذان ظهر که بلند میشود؛ میهمانان بلافاصله بر روی موکت، صف بسته و پس از تعارفات معمول به امامت برادر شهید قاسمی دانا اقامه نماز جماعت میشود. برادر شهید هریری نیز مکبر میشود! با برگزاری نماز جماعت ظهر و عصر؛ تبرک جویی تمام و کمال میشود. بلافاصله عروس خانم و آقا داماد در جایگاه با صلوات حاضران مستقر میشود. موزیک «عشق پاک» حامد زمانی نیز در فضا میپیچد. «چه صاف و ساده شروع شد/ چه عاشقونه و زیبا/ حکایت دو تا عاشق/ حکایت دوتا دریا...». تا عاقد بساط خود را روی میز پهن کند؛ بازار عکاسی با عروس و داماد داغ میشود. عروس و داماد به قرائت قرآن مشغول میشوند. عاقد؛ با نام خدا کارش را آغاز مینماید. «... روز جمعه متعلق است به آقا امام زمان(عج) و در روز اول ربیع الاول توفیق حاصل شد تا طبق سنت حسنه نبی اکرم(ص)؛ عقد آسمانی این زوج در این فضای معنوی برگزار شود. نثار روح ارواح مطهر شهیدان بویژه شهدای مدافع حرم و شهید جهانی و اسدی؛ صلوات». صدای صلوات جمعیت حاضر، در کوه انعکاس دلنشینی دارد. عاقد از حاضران میخواهد تا دست بر دعا برداشته و پیش از آغاز خطبه عقد؛ دعای فرج خوانده شود. شماری از بانوان به قندسابیدن بر سر عروس و داماد مشغول میشوند.
کسب اجازه از شهدا
عاقد علاوه بر کسب اجازه از والدین زوجین از شهدا نیز رخصت میگیرد و میخواند: «النکاح سنتی... ی.! عقد دائمی، شرعی و قانونی منعقد میشود بین... ن. با مهریه یک جلد کلام الله مجید، چند شاخه گل و ۱۴ سکه بهار آزادی و...! خانم مهدیزاده! وکالت میدهید!؟». بار سوم که میشود عروس خانم با کسب اجازه از شهدا و بزرگ ترها؛ بله میگوید. دست حضار عروس خانم را همراهی مینماید. عاقد؛ بله را از آقا داماد نیز میگیرد. حلقههای عقد بین عروس و داماد رد و بدل میشود. کادوهایی از سوی حاضران به عروس و داماد اهدا میشود. نبات و نمک متبرک به مضجع شریف امام رضا(ع) نیز از سوی پدرهمسر شهید جواد جهانی به زوجین هدیه میشود. سردار علی صلاحی و جمعی از فرماندهان و رزمندگان مدافعان حرم نیز در این جشن معنوی حضور دارند.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما