گروه فرهنگی قدسآنلاین/ معارف السلام و الصلاة علی بشیرِ رحمة الله و نذیرِ نقمته و خاتمِ رسله الذی أرسله و أعلام الهدی دارِسة و مناهج الدین طامسة، فصدع بالحق و نصح للخلق.
نوشتن درباره شخصیت با عظمتی که از سوی مسلمانان و غیرمسلمانان، هزاران کتاب و مقاله و قصیده درباره وی نگاشته و سروده شده و عالیترین معارف و انسانی ترین تعلیمات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را به بشر عطا کرده، خلاف ادب است. چاره ای نداریم جز آنکه جبهه مسکنت بر زمین بساییم و سر خجلت به زیر اندازیم و با «شهید ثانی» -اعلی الله مقامه الشریف- همزبان شویم و عرض کنیم:
صلاة و تسلیم علی أشرف الوری
و من فضله ینبو عن الحدّ و الحصر
عدولی عن تعداد فضلک لائق
بکلّ لسانی عنه فی النّظم و النّثر
و ماذا یقول النّاس فی مدح من أتت
مدائحه الغرّاء فی محکم الذّکر
آری، در مقابل حضرت رسول(ص) و عظمت آن حضرت، هر محقق منصفی، پیشانی خضوع و احترام بر زمین میگذارد و مثل «گوستاولوبون» فرانسوی در کتاب «تمدن اسلام و عرب» میگوید: «عقیده به توحید، یگانه تاج افتخاری است که در بین ادیان بر سر دین اسلام است».
این شعارها را از بس شنیدهایم به عظمت اینها که حضرت رسول(ص) به دست ما دادند و بشریت را به آن فرا خواندند و ما از ایشان گرفته و مطلب را مرور و تکرار میکنیم، توجه نداریم.
شعار الله اکبر و شعار لااله الاالله؛ این چه شعار بالایی است! هیچ شعاری از آن بالاتر نیست. صدای آسمان است، صدای زمین است و صدای تمام عالم وجود است. این مرد میگوید: «عقیده به توحید یگانه تاج افتخاری است که در بین ادیان بر سر دین اسلام است» یعنی این الله اکبر و لااله الاالله که ما میگوییم و چنان که باید متوجه نیستیم، به چه معنایی است و چه پیامی دارد و دنیا را به چه مطالبی دعوت میکند و چه حرکتی را در کل دنیا ایجاد کرده است؟ و یا «تولستوی» فیلسوف معروف روسی در جزوه ای به نام «الذکری» که تمام آن درباره حضرت رسول (ص) است و بسیاری از عبارات بزرگان دنیا به زبان عربی در آن ترجمه شده، نوشته است: «و ممّا لا ریب فیه أنّ النّبی محمداً (صلی الله علیه و آله) من عظام الرجال المصلحین الذین خدموا الهیئة الاجتماعیة خدمة جلیلة».
ما نمیتوانیم عوالم معنوی حضرت رسول(ص) را درک کنیم و من نیز در آن بُعد، صحبت نمیکنم و روی همین حسابها و خدماتی که مصلحان دنیا را به آن میستایند عرض میکنم اگر بخواهند مصلحان عالم بشریت را بشمارند شخص اول حضرت رسول(ص) است.
نویسنده دیگری در کتاب الابطال، قهرمان های هر فرقه ای را آورده است: مثلًا البطل فی صورة الشاعر، البطل فی صورة الملک، البطل فی صورة الفیلسوف و البطل فی صورة النبی؛ آن وقت در بین انبیا آن را که «بطل» میگوید و «قهرمان» میخواند حضرت رسول (ص) است و بعد شرح حالات رسول را مفصل مینویسد.
آری، حقیقت همین است که در میان قهرمانان بزرگ تاریخ، آن که به حق در همه فضیلتها و ارزشهای اسلامی قهرمان است، محمد است.
مسیحی منصف و دانشمند دیگری ضمن قصیدهای در مدح آن حضرت، گفته است:
مرحی لامی یعلم سفره * بنغاء یثرب حکمة و بیانا
إنّی مسیحی أجلّ محمّداً * و أراه فی سفر العلی عنوانا
و أطأطأ الرّأس الرّفیع لذکر من * صاغ الحدیث و علّم القرآنا
«جورج برنارد شاو» بنا بر آنچه روزنامه الجمهوریه چاپ مصر از او نقل کرده است، میگوید: «واجب است محمد، نجات دهنده انسانیت خوانده شود. من عقیده دارم اگر مردی مانند او رهبری عالم جدید را عهده دار شود، در حل مشکلات و دشواریهای کنونی به طوری که تمام مردم عالم در سعادت و صلح و سازش زندگی کنند، پیروز و موفق میشود. محمد کامل ترین افراد بشر است از گذشتگان و معاصران و همانند او در آیندگان نیز تصور نمیشود».
از نظر آنها کسی به اندازه پیغمبر اسلام (ص) به عالم بشریت خدمت نکرده است و تمام بشریت مدیون حضرت رسول تا روز قیامت هستند. همین مسئله دفن بنات (زنده به گور کردن دختران) را آنها میفهمند که چیز کمی نیست. اگر یک انسان را نجات بدهد عظیم است تا چه رسد به نجات جان انسانهای بسیار. آن شخص، خدمت رسول اکرم(ص) میرسد و میگوید که شما به ما چقدر حق دارید و ما باید از شما بسیار تشکر کنیم و بعد میگوید که من چند دختر داشتم؛ وقتی میخواستم آنها را زنده به گور کنم التماس میکردند که چنین نکن، اما من با کمال قساوت قلب این کار را کردم.
قرآن، برنامه دعوت و خدمات آن حضرت را چنین بیان میفرماید: «الذین یَتَّبعُونَ الرَّسُولَ النبیَّ الأُمّیَّ الذی یجدونه مکتوباً عندهم فی التوراةِ و الانجیلِ یأْمُرُهمْ بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یَضَعُ عنهم اصْرَهُمْ و الاغلالُ التی کانت علیهم».
اصولاً پیغمبر اسلام بشریت را آزاد کرد، یک آزادی حقیقی البته؛ نه آزادی دروغینی که اکنون تبلیغ میکنند.
و آن دیگری میگوید گودالی حفر کردم و دخترم را- که بسیار دوست میداشتم- آنجا بردم. دخترم گفت: میخواهی چه کنی؟ من با قساوت قلبی که داشتم، گفتم: میخواهم تو را در این چاله بیندازم و دفن کنم.
ما این آیهها را میخوانیم ولی در آن فکر نمیکنیم که چه شده و پیغمبر اسلام در عالم چه کرده است:
«وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ.یَتَواری مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلی هُونٍام یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُونَ».
چه زنجیرهایی که بر گردن انسانها بود و پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص)، آنها را از گردن مردم برداشتند.
یا ببینید در جریان فتح مکه آن حضرت با چه اخلاق و سعه صدری، عفو و گذشتی بی نظیر در تاریخ را نشان داد. همه میدانند که مردم مکه تا چه حد، پیامبر عزیز خدا و یاران و اصحاب ایشان را آزار داده و از استهزا، تمسخر، تکذیب، جسارت و بیادبیهای قولی و عملی کوتاهی نکردند. او و یارانش را در «شعب ابی طالب» محصور و در فشار اقتصادی و منع آذوقه گذاردند و گروهی از مؤمنان، ناچار به حبشه هجرت کردند.
پس از آن همه آزار و اذیت، برای کشتن پیامبر خدا همپیمان شدند و حتی وقتی رسول خدا (ص) ترک وطن و حرم کرد و به یثرب هجرت فرمود، باز هم از اذیت او دست بر نداشتند و به سوی او لشکرکشی کردند.
در این شرایط، پیامبر (ص) این شهر را فتح میکند. خانه و دیار و همه چیز مردم این شهر در اختیار سپاه اسلام در آمده و هر فرمانی که پیامبر اکرم(ص) درباره آنها بدهد، فوری و بدون چون و چرا اجرا میشود؛ اگر بفرماید: «الْقَتْل» همه اهل مکه کشته میشوند و یا بفرماید: «النَّهْب» تمام اموالشان به غارت میرود و یا «الاسر» همه را اسیر میسازند؛ ولی آن معدن حلم، گذشت، عفو و رحمت، وقتی شنید که «سعد» میگوید: الْیَوْمَ یَوْمَ الْمَلْحَمَه الْیَوْمَ تُسْتَحَلُّ الْحُرْمَةَ، فرمود: «بَلِ الْیَوْمَ یَوْمَ الْمَرْحَمَةِ» و به علی (ع) فرمود: «سعد را دریاب، و لوا را از او بگیر و با رفق و مدارا وارد مکه شو».
وقتی رسول خدا (ص) وارد مکه شد، بزرگان قریش گمان میکردند همه قتل عام میشوند؛ ولی پیغمبر خدا(ص) بر در خانه معظم کعبه ایستاد.
سپس خطاب به آنها فرمود: ماذا تَقُولُون وَماذا تَظُنُّونَ؟ چه میگویید و چه گمان میبرید؟
سُهیل بن عُمَر عرض کرد: نَقُولُ خَیْراً، وَنَظُنُّ خَیْراً. اخٌ کَریمٌ وَابْنُ اخ کَریم قَدْ قَدَرْتَ؛ برادری کریم و پسر برادر کریمی هستی که بر ما قدرت یافتهای.
رسول خدا و مظهر رحمت، از این سخنان رقت فرمود و دیدگان وی اشک آلود شد.
مردم مکه که پیغمبر (ص) را به این حال دیدند، صدایشان به گریه بلند شد و زار میگریستند. آنگاه حضرت فرمود: من آن گویم که برادرم یوسف گفت: اذْهَبُوا فَانْتُمُ الطُّلَقاءُ.
به این وسیله، مساوات همه اصناف و طبقات و افراد را در دنیایی که در هیچ نقطهای از نقاط آن، برابری و مساوات وجود نداشت، اعلام کرد و سید قُرَیشی را با سیاهِ حبشی و عرب را با عجم در حقوق و کسب فضیلت و امتیاز تقوا و علم و معرفت، برابر ساخت و برنامهای را که از روز اول به مردم عرضه میداشت، در مکه نیز اعلام کرد و از همین جا کاخهای رفیع و عظیم سلاطین را که در روم و مدائن، بر اساس استعبادِ بشر و امتیازاتِ موهوم و با اتلافِ نفسها و بیچاره و محروم کردن خلایق ساخته شده و همواره در آنجا بزمهای عیش و نوش و باده گسترده میشد، ویران ساخت و عالی ترین نظام انسانی را به بشریت پیشنهاد کرد.
آری، باید در اوضاع و شرایط دنیای کنونی، مسلمانان آگاه و بیدار، رسالت آن حضرت را به جهانیان برسانند و همصدا و همگام، گفتار و رفتار آن رهبر نمونه و عالیقدر بشریت را تبلیغ و ترویج نمایند و جهان را به سوی سعادت ابدی رهنمون گردانند.
انتهای پیام/
نظر شما