تحولات منطقه

آقای زرویی طنز و جدش خیلی به هم نزدیک بود و شعارش در همان جلسات حلقه رندان این بود که «طنز، شوخی نیست». بر جدیت طنز خیلی تأکید داشت و همین شعار در رفتار خودش هم متجلی بود.

خداحافظی با  سرحلقه رندان
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس‌آنلاین، به قول ناصر فیض «خبر پتک سنگین در آیینه بود»؛ ابوالفضل زرویی نصرآباد ۵۰ سالگی را ندید. بله خبر واقعیت داشت. تنها بازمانده خلف نشریه «گل آقا» خیلی زودتر از موعد به کیومرث صابری فومنی و یاران «گل‌آقایی»‌اش پیوست.

ابوالفضل زرویی نصرآباد در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی بود و از ۱۳۶۸ خورشیدی فعالیت مطبوعاتی و فرهنگی خود را آغاز کرد. وی خلاقیت خود را با ورود به دنیای طنزنویسی نشان داد و سپس به مجموعه گل آقا پیوست.

«ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی و عبدل» لقب‌های این طنزپرداز برجسته کشورمان بود.

«علی موسوی گرمارودی» شاعر و استاد ادبیات فارسی در محفلی در ۱۳۸۹ خورشیدی ابوالفضل زرویی را عبید زاکانی طنز معاصر نامید.

خود او در سخنانی، موتور محرکه زندگی انسانی را نشاط معرفی کرده بود و با بیان اینکه به طور معمول به اشتباه نشاط با خنده یکی دانسته می‌شود، گفته بود: «نشاط به باور من امری است قلبی و طنز هنری است که تلاش دارد مردم را به حس نشاط داشتن هدایت کند. به همین خاطر بار سنگینی هم بر دوش دارد چون باید حرف‌هایی را بزند که مردم نمی‌توانند آن را به زبان بیاورند».

این استاد فرهیخته در عرصه ادبیات و طنز معاصر، سرانجام پس از سال‌ها تلاش و خدمت، در ۱۰ آذر ۱۳۹۷ خورشیدی پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت. از کتاب‌های او به این موارد می‌توان اشاره کرد: «تذکرة المقامات»، «افسانه‌های امروزی»، «پقایع‌نامه طنز ایران» (همکاری با فریبا فرشادمهر)، «بامعرفت‌های عالم» (کتاب گویای طنز)، «رفوزه‌ها» (مجموعه شعر طنز)، «حدیث قند» (مجموعه مقالات طنزپژوهی)، «غلاغه به خونه‌ش نرسید» (مجموعه افسانه‌های طنزآمیز)، «ماه به روایت آه»، «خاطرات سر پروفسور حسنعلی‌خان مستوفی»، «یک بغل کاکتوس: صد شعر طنز»، «اصل مطلب: مجموعه شعر طنز»، «اندر حکایت شیرین بیمه» و «این مرد مشکوک».

کتاب «رفوزه‌ها» را هر فردی که می‌خواهد وارد عرصه شعر طنز شود، باید بخواند، زیرا نقطه قوت زرویی افزون بر بالا بودن مطالعه و تسلط بر ادبیات کلاسیک، خلاقیت در فرم نیز به شمار می‌رود که به ایجاد فرم‌های جدید در نثر و شعر طنز منجر شده است. همچنین خلاقیت او در واژه‌سازی و استفاده قافیه‌های جدید سبب شد متن و معنایی را که ارائه می‌دهد، جذاب کند.

 سید عباس سجادی از شاعران و ترانه‌سرایان شناخته شده روزگار ماست که مدت‌هاست مدیریت فرهنگسرای نیاوران را برعهده دارد. این فرهنگسرا در سال‌های اخیر جایگاهی بود که ابوالفضل زرویی هرماه به آنجا می‌آمد و طنزهای شاعران جوان را می‌شنید و آثارشان را نقد و بررسی می‌کرد. سجادی امروز در حالی که داغدار مرگ دوست سال‌های اخیرش بود، از زرویی نصرآباد و تأثیرش بر شعر طنز امروز ایران می‌گوید. 

 اولین بار در چه دوره‌ای با آقای زرویی آشنا شدید؟ از برخوردهای اولیه با ایشان بگویید.

من در دوره دهه ۷۰ با آقای زرویی آشنا شدم و نوشته‌ها و ستون‌هایی را که او در هفته‌نامه «مهر» و نشریه «گل آقا» می‌نوشت، دنبال می‌کردم. آشنایی اولیه من با او به واسطه کارها و آثارش بود، ضمن اینکه به واسطه دوستان مشترکی که داشتیم، غیرمستقیم دوست بودیم و گاهی هم را می‌دیدیم و در همان برخوردهای کوتاه و گاه به گاه، صمیمیت و مهربانی آقای زرویی برای من بسیار قابل احترام و ستایش بود؛ به گونه‌ای که احساس می‌کردی سال‌هاست او را می‌شناسی. این ارتباط بعدها در نیمه دوم دهه ۷۰ به دوستی منجر شد بخصوص در زمانی که دفتر طنز حوزه هنری را تأسیس کرد، این ارتباط نزدیک‌تر شد و خود من در دوره‌ای مجری آن نشست‌های حلقه رندان بودم و اولین آلبوم شعر طنز با صدای شاعر را با موسیقی آقای محمد سالاروند و با صدای آقای زرویی نصرآباد منتشر کردم که کار بسیار خوبی شد و بعدها در مراسم تجلیل و رونمایی از این آلبوم در خدمتشان بودم و ارتباط ما بیشتر شد. تمام لحظه هایی که با زرویی بودی، خاطره بود. او در جدی‌ترین حالت‌ها هم طنز بود و البته طنزهایش هم جدی بود.

 آقای زرویی خصلتی داشت که با وجود مهربانی ذاتی اش، در حوزه ادبیات و طنز جدی بود و تعارف نداشت؛ در این باره بگویید.

آقای زرویی طنز و جدش خیلی به هم نزدیک بود و شعارش در همان جلسات حلقه رندان این بود که «طنز، شوخی نیست». بر جدیت طنز خیلی تأکید داشت و همین شعار در رفتار خودش هم متجلی بود. ضمن اینکه صمیمیت داشت، خیلی هم صمیمی نقد می‌کرد و منتقد جدی بی‌خیال گذشتن از حوزه نقد بود. او وجدان بیدار، آگاه و همیشگی داشت و وجود صمیمیت در ذات او باعث نمی‌شد از جدیت نقد گذر کند و این خصلت ذاتی تا روزهای پایانی در وجود او متجلی بود. در همین جلساتی که ما با عنوان «رمز طنز» برگزار می‌کردیم، او دوشنبه اول هر ماه می‌آمد و آثار طنز دوستان را نقد می‌کرد که متأسفانه در این ماه نتوانست به دلیل همین بیماری‌اش بیاید. این جلسات به صورت مستمر در دو سال اخیر ادامه داشت و خوشبختانه ما این جلسات را ثبت و ضبط تصویری کرده‌ایم.

 آقای زرویی علاوه بر اینکه طنزپرداز بزرگ و ماندگاری در تاریخ ادبیات ماست توانست یک نسل در طنز امروز پرورش دهد. به نظر شما در این حوزه کارهای او چقدر ماندگار خواهد بود؟

به نظر من نقش آقای زرویی در تربیت نسل جدید طنزپردازان در ایران نقشی بی بدیل است. او با تأسیس دفتر طنز حوزه هنری فرصتی برای طنزپردازان جوان ایجاد کرد که طنزپردازی صرفاً از ستون طنز روزنامه‌ها خارج و وارد زندگی جاری
 شود.

او همچنین پایه گذار حضور شاعران طنزپرداز در بحث‌های تلویزیونی بود؛ درواقع پیش از آن شعر طنز خواندن در جلسات شعر رسمیت نداشت و او این رسمیت را به شعر طنز بخشید. 
قبلاً در جلسات شعر ترانه خواندن هم رسمیت نداشت. فعالیت‌های آقای زرویی انگیزه‌ای شد که یک نسل از شاعران طنزپرداز تربیت شوند و خوشبختانه امروز شعر طنز به تشخص و جایگاه واقعی خودش نزدیک شده است.

 او چقدر در کار خود به سنت‌های ادبی شعر فارسی و سواد و دانسته‌های ادبیاتش اتکا داشت؟

من برای توصیف آقای زرویی از تعبیر «اوکتاویو پاز» استفاده می‌کنم که گفت «ما از آن رو بزرگیم که پای بر دوش بزرگان نهاده‌ایم». به نظر من آقای ابوالفضل زرویی نصرآباد به خاطر ریشه عمیق و جدی که در ادبیات کلاسیک ما داشت، افق‌های روبه‌رو را خیلی خوب می‌دید و این سبب شده بود با اتکا به این پشتوانه بتواند با طمأنینه و اعتماد به نفس بسیار بالایی در این حوزه قلم 
بزند.

زرویی بی شک یکی از باسوادترین طنزپردازان روزگار ما بود و حتی از پیشینیان و هم‌نسلان خودش که با او در «گل آقا» و مجلات دیگر قلم می‌زدند، باسوادتر و عمیق‌تر بود و حتی آن‌ها هم به سواد و علم او احترام می‌گذاشتند و او را استاد خودشان می‌دانستند. 

 به نظر شما نبود زرویی چه خللی در عرصه شعر طنز ما ایجاد می‌کند؟

به نظر من افرادی مانند زرویی نصرآباد چراغ راه هستند. کدگذاری هایی را که زرویی در طنز امروز ما کرده است، باید پررنگ‌تر کرد. تا به حال او خود بود و همه دور او جمع می‌شدند اما امروز باید دید آرزوهای دست نیافته زرویی چه بود و فرصتی فراهم کرد که ان شاءالله آن‌ها محقق شود، البته نه برای خود زرویی که او خودش فراتر از این خواستن‌هاست، بلکه برای شاعران جوان طنزپردازی که اکنون و فردا پای در این راه می‌گذارند. 

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.