به گزارش گروه فرهنگی قدسآنلاین، ضدحال زدن جای خودش، اما اینکه درست بزنید وسط برجک ادعاهای یک ابر قدرت، شاهکار محسوب میشود. ۱۳ آذر ۱۳۹۰ وقتی خبر رسید ایرانیها پهپاد پیشرفته آمریکایی را شکار کرده و سالم به زمین نشاندهاند، هنوز خیلیها، معنی دقیق پهپاد را نمیدانستند، چه برسد به اینکه نوع پیشرفته و پسرفته آن را بشناسند یا موجودی اسرارآمیز مثل «آرکیو۱۷۰» را از دور یا نزدیک دیده باشند. تا ۱۰ یا ۱۵ سال پیش، همه تصور ما از پهپاد محدود میشد به فیلمهای دفاع مقدس و هواپیمای کنترل از راه دوری که با وجود جثه کوچک، صدای موتورش از چند صد متر دورتر، خواب را از سر خودی و دشمن میپراند و رصد کردن و رهگیریاش حتی به چشم غیر مسلح هم نیاز نداشت.
■ پهپاد ندیده نبودیم
البته بر خلاف من و شما، کارشناسان نظامیمان و همه علاقهمندان به مقوله پهپاد پرانی، پهپاد ندیده به حساب نمیآمدند. تاریخچه حضور این پرنده گاه دوستنداشتنی و گاهی ترسناک در ایران به همان دوران جنگ و هواپیمای «مهاجر» بر میگردد و نسلهای بعدی آن که در دهه ۷۰ مطالعات و مقدماتش در ایران آغاز شد و از دهه ۸۰ به بعد هم به مرحله تولید رسید. با این وجود «آرکیو ۱۷۰» از جمله پهپادها و موجوداتی است که چه پهپاد دیده بودید و چه ندیده، فرقی نمیکرد. آمریکاییها با رعایت همه جوانب اطلاعاتی و امنیتی، سالها بود که اطلاعات در مورد این گونه از پهپادهایشان را مخفی نگه داشته بودند و حتی تصاویر واضح و چندانی از آن در جایی دیده نمیشد. آن مقدار از اطلاعات محدودی هم که اینجا و آنجا درباره این پرنده وجود داشت، نشت کرده نبود، بلکه اطلاعات مختصری به نظر میرسید که با تبلیغ غیرمستقیم قدرت پهپادی آمریکا سعی داشت دل هر حریف و مخالفی را بلرزاند. با این همه باید گفت «آرکیو۱۷۰» آمریکایی اگر تواناییها و قدرت خوفناکش را مدیون صنایع نظامی آمریکاست، اما شهرت جهانی و لو رفتن برخی ناتوانی هایش را بشدت مرهون ما ایرانی هاست!
■ پدرِ پهپادها
اصلاً بیاید نگاهی به انواع و اقسام پهپادها و کاربردشان بیندازیم تا متوجه شویم در میان خیل انبوه این پرنده چندکاره، سوژه امروز ما چکاره و چند مَرده حلّاج است. از «کواد کوپتر»های امروزی که کار حمل و نقل اشیا، فیلمبرداری، فشفشه بازی، مسابقات سرعت و مهارت، امداد و نجات، بازرسی تجهیزات و تأسیسات، نظارت امنیتی و هزار و یک کار دیگر را انجام میدهند، میرسیم به «پرندههای هدایت پذیر از راه دور» بزرگتر و جدیتر که علاوه بر کاربردهای مختلف، کاربرد نظامی شان بسیار مورد توجه ارتشهای جهان است. اینکه مثلاً نخستین بار نظامیان فلان کشور اروپایی به فکر افتادند بالنها را پر از بمب کرده و روی سر دشمنشان رها کنند را نمیشود نقطه آغاز و تاریخچه پهپادها به حساب آورد؛ چون بالنها با وجود پرنده بودن، از راه دور قابل هدایت نبودند و اگر باد و شرایط جوی کمک میکرد و بالای سر دشمن میرسیدند، میشد از راه دور آنها را با تیر و تفنگ ترکاند، تا شاید بمبها درست روی سنگرهای دشمن بیفتند. اما سال ۱۹۱۷ یعنی ۱۶ سال پس از اینکه برادران « رایت» نخستین هواپیما را به پرواز در آوردند، «نیکلا تسلا» ی صربستانی الاصل، در آمریکا نخستین هواپیمای بدون سرنشین را که با امواج رادیویی کار میکرد به پرواز در آورد. این هواپیما در واقع بمب افکن بود، اما با وجود اینکه خوب کار میکرد در هیچ جنگی از آن استفاده نشد. حالا ۲۶ سال که جلوتر بیاییم میرسیم به جنگ دوم جهانی که آلمانها نخستین پهپاد نظامی را به کار گرفتند. «فریتس ایکس» در واقع بمب هدایتشوندهای بود که با امواج رادیویی هدایت میشد و کشتیهای در حال حرکت را غرق میکرد. این بمب هدایتشونده پیشرفته هم اولین پهپادی است که در میدان جنگ مورد استفاده قرار گرفته و هم پیشگام موشکهای ضد کشتی و هدایتشونده امروزی است.
■ دیده نشدنی بود
سیر تحول پهپادها و آشنایی با انواع کاربردهای نظامی و غیر نظامی آن، مطلب را خیلی تخصصی و حرفهای میکند. پس اجازه بدهید به سوژه اصلی مان «آر کیو۱۷۰» برگردیم. آذر ۱۳۹۰، آمریکا و اروپا و رسانه هایشان، توی بوق و کرنا کردند که ایران دارد از ماجرای سقوط یک پهپاد آمریکایی، بهره برداری تبلیغاتی میکند. تحلیلهای روز نخست شکار شدن «آر کیو۱۷۰» نشان میداد، تحلیلگران آن قدر از فناوریهای پیشرفته به کار رفته در این پهپاد خاطر جمعاند که در خوشبینانهترین حالت معتقدند «آر کیو ۱۷۰» به دلایلی از کنترل خارج شده، سقوط کرده و یا بعد از سقوط خود به خود منفجر شده و ایرانیها با جمع و جور کردن قطعات آن مدعی شکارش شدهاند. طبق اطلاعاتی که همان یکی دو روز نخست توسط تحلیلگران و کارشناسان نظامی جهان در واشنگتن پست، بی بی سی، آسو شیتد پرس و... گفته و نوشته شد: «این هواپیما توسط رادارهای معمولی برد بلند (حتی انواع بسیار پیشرفته آن) به هیچ وجه قابل رهگیری نیست و رادارهای برد کوتاه VHF نیز فقط در صورتی قادر به مشاهده آن- آن هم به سختی- هستند که هواپیما کمتر از ۴۰ کیلومتر با آنها فاصله داشته باشد؛ اتفاقی که وقوع آن تقریباً محال است... و طوری طراحی شدهاند که بتوانند به مکان هایی بروند که دیگر هواپیماهای باسرنشین یا بدون سرنشین نمیتوانند به آنجا بروند. این هواپیما بویژه طوری طراحی شده است که ردیابی و هدف قرار دادن آن توسط دشمنان بسیار دشوار باشد... آنها به محض نقص در سیستم ارتباطی به صورت خودکار به پایگاه برمیگردند... در صورتی که مجبور به فرود در جایی به جز پایگاه شوند برای حفظ اطلاعات، پس از چند دقیقه منفجر خواهند شد...».
■ در آسمان ایران چه میکرد؟
وقتی ایران پهپاد معروف به «جانور قندهار» را به نمایش گذاشت که تقریباً سالم شکار شده و آماده تخلیه اطلاعاتی بود، لحن بسیاری از خبرگزاریها و کارشناسانشان نیز تغییر کرد. آمریکاییها دو روز بعد از ماجرا اعتراف کردند که: «کنترل این پهپاد از هفته گذشته به علت نقص فنی در طی عملیاتی پروازی در غرب افغانستان از دست رفتهاست». بیانیه وزارت دفاع این کشور البته نوع پهپاد را مشخص نمیکرد و فقط گفته بود درباره این موضوع تحقیقات بیشتری صورت خواهد گرفت. سردمداران کاخ سفید دراین حال با چند مشکل اساسی رو به رو بودند. اول اینکه نمیتوانستند ماجرای شکار پهپاد پیشرفته و فوقسری شان را کتمان کنند، دوم اینکه آبروی اطلاعاتی و امنیتی شان در خطر بود. سومین مسئله علامت سؤال بزرگی بود که مقابل توان نظامی – جاسوسی آنها و قدرت پهپادهای پیشرفته شان خود نمایی میکرد. مسئله چهارم نیز این بود که «آرکیو ۱۷۰» با همه ادعاهای رادار گریز بودنش، در حال تجاوز به حریم هوایی ایران رصد و سپس زمینگیر شده بود. پیشوند «آرکیو» در نام گذاری این نوع پهپادها در واقع به غیر مسلح و غیر تهاجمی بودن آنها اشاره دارد. آمریکاییها نیز مدعی بودند آن را برای جاسوسی علیه طالبان به منطقه آوردهاند، در حالی که طالبان هفت سال پیش، نه تجهیزات و نه تأسیسات چندان پیچیده و مخفی در منطقه داشته که برای رصد آنها نیاز به چنین پهپادی باشد. مثل روز روشن بود که آمریکاییها به بهانه طالبان و افغانستان از همان ابتدا «آرکیو ۱۷۰» را برای جاسوسی از فعالیتهای هستهای و نظامی ایران به منطقه آوردهاند.
■ جانور را پس بدهید!
معلوم بود که درخواست محبت آمیز «اوباما» برای بازگرداندن «جانور قندهار» به جایی نرسد. ایران به صراحت اعلام کرد اطلاعات موجود بر روی این پرنده را رمز گشایی کرده، به آنها دسترسی یافته و حالا فرایند مهندسی معکوس برای تولید نوع ایرانیاش را آغاز کرده است. از این تاریخ به بعد بود که سرو صدای رسانههای غربی و اسرائیلی بلند شد: «چینیها در ردگیری و شکار پهپاد به ایرانیها کمک کردهاند... ایران اطلاعات موجود در آر کیو ۱۷۰ را به روسیه میدهد... آرکیو ۱۷۰ برای مهندسی معکوس به روسیه فرستاده شد... متخصصان روسی برای مهندسی معکوس به ایران رفتهاند...». گیر انداختن پهپادهای جاسوسی آمریکا البته به جانور قندهار محدود نمیشود. «چشم عقاب» یا همان اِسکن ایگل و نمونههای دیگر شکار شده هم انگار به صنایع نظامی ایران کمک کردند تا سال به سال قدرت پهپادی خودش را بالا ببرد و ضمن تلاش برای تولید «آرکیو ۱۷۰»ایرانی به مرور تبدیل به یکی از چند قدرت پهپادی دنیا تبدیل شود.
■ روشهای پهپاد گیری
جالب اینکه حتی حالا و پس از گذشت هشت سال از ماجرا، آمریکاییها هنوز اطلاعات چندان قابل توجهی را از پرنده فوق سری شان رو نکردهاند. درباره چگونگی به دام افتادن آن نیز همه چیز در حد گمانه زنی بوده و به جایش برخی کارشناسان و تحلیلگران نظامی سعی کردهاند به بزرگنمایی در مورد دیگر پهپادهای آمریکایی، بگویند «آرکیو ۱۷۰» پهپاد فوق پیشرفته و بدون عیب و نقصی هم نبوده است!
معنی دیگر ادعای کارشناسان البته این است که لابد نمونه ایرانی این پهپاد از اصل و اساس به درد نخور و از رده خارج است!
در هر حال شکار جانور جاسوس و سپس تولید انواع پهپادهای ایرانی، به جز شهرتی که برای «آرکیو ۱۷۰» به همراه داشت، انگار تبِ تولید سلاحها و روشهای شکار پهپاد را هم در جهان به دنبال داشت. در حال حاضر ۱۰ روش و سلاح «پهپاد گیری» توسط کشورهای مختلف به جهان عرضه شده است. از سلاحهای لیزری که پهپادهای جاسوس را روی هوا متلاشی میکند، بگیرید تا عقابهای تربیت شده برای شکار پهپادهای کوچک، سلاحهای دوش پرتابی که تور را به طرف پهپاد شلیک میکنند و سپس با چتر آن را سالم فرود میآورند تا تجهیزاتی که سازندگانش مدعیاند به صورت الکترونیک، هدف را هک، شکار و یا ساقط میکنند. البته به نظر میرسد که هیچکدام از این سلاحها و تجهیزات، کارآیی و عملکرد روش و تجهیزاتی که ایران برای شکار « آرکیو ۱۷۰» و دیگر پهپادهای جاسوسی از آنها استفاده کرده را نداشته است.
انتهای پیام/
نظر شما