تحولات لبنان و فلسطین

همه بر این تصورند که زعفران سود بسیاری برای کشاورزان خراسانی به همراه دارد اما درواقع مافیا و دلالان هستند که بیشترین سود را می‌برند و از طرفی گرش مالی زعفران در جهان بیش از ۸ میلیارد دلار است که سهم تولیدکننده ۹۰ درصدی زعفران از این بازار تنها ۵ درصد است.

زعفران طلای سرخ یا بلای جان مردم خراسان!

به گزارش قدس آنلاین، هرچند از قرن‌ها پیش تربت‌حیدریه به‌عنوان مرکز ابریشم ایران زبان زد خاص و عام بود، اما به دلیل سوء مدیریت در ادوار مختلف، به‌تدریج این شهرستان رنگ و لعاب ابریشمین خود را از دست داد و ظرف ۵۰ سال اخیر به دلیل ورود پیاز زعفران از نقاط جنوبی خراسان بزرگ (قاین و بیرجند) به این منطقه، اکنون به زعفرانی‌ترین شهر ایران شهرت یافته و بدون اغراق تولید ۶۰ درصد زعفران ایران و جهان را در انحصار خود دارد.

*فقدان مدیریت صحیح در بهره‌برداری از منابع

یکی از خصلت‌های اقتصادی کشورهای جهان سوم، فقدان مدیریت صحیح در بهره‌برداری از منابع و ذخایر طبیعی آن‌ها است و لذا اگر می‌بینیم ابوالفضل لسانی در سال ۱۳۲۵ کتاب "نفت، طلای سیاه یا بلای ایران" را می‌نویسد، صرف‌نظر از محتوای کتاب که نقد آن در این دست‌نوشته نمی‌گنجد، اما شاید به‌جرئت بتوان گفت وی با کوتاه‌ترین جمله، واقعی‌ترین و زیباترین توصیف ما ایرانیان در بهره‌برداری از ثروت‌های خدادادی‌مان را بیان می‌کند.

بنا داریم ضمن انتقاد از رویه‌های مدیریت موجود در این ۲ اقلیم، پیشنهادهای خود را برای ایجاد یک رهیافت جدید ارائه کنم.

*جایگاه زعفران در منطقه تربت حیدریه

از مجموع ۷۰ هزار هکتار کشتزارهای زعفران در استان خراسان رضوی، هشت هزار و ۴۰۰ هکتار، معادل ۱۲ درصد آن مربوط به شهرستان تربت‌حیدریه است.

در استان خراسان رضوی ۱۱۷ هزار خانوار به کشت زعفران مشغول هستند که از این میزان ۱۴ تا ۱۵ هزار خانوار در تربت‌حیدریه به این کار اشتغال دارند.

اکنون به ازای هر هکتار زمین زعفران، ۲۲۰ نفر روز مشغول کار هستند که در کل ۷۰ هزار نفر اشتغال مستقیم و ۲ تا سه برابر این رقم، اشتغال غیرمستقیم به دست می آید.

در حالی که میانگین تولید زعفران در استان خراسان رضوی چهار کیلوگرم در هکتار است، این رقم در تربت حیدریه به ۴.۲ کیلوگرم می رسد و در زاوه نیز تقریبا همین میزان می باشد.

فصل برداشت به ترتیب در سه اقلیم سرد (رخ)، معتدل (مرکزی و زاوه) و گرم (مه ولات) از ۱۵ مهر آغاز و تا اواخر آبان ادامه دارد.

*زعفران محصولی استراتژیک یا لوکس

بعد پایان جنگ جهانی دوم، سازمان خواروبار جهانی از چهار محصول گندم، جو، برنج و سیب‌زمینی به‌عنوان محصول استراتژیک یادکرد.

دلیل این نام‌گذاری بدان خاطر بود که هر چهار محصول به دلیل آنکه دارای نشاسته فراوان هستند، در دوران جنگ در حکم قوت لایموت مردم بوده و جان خیلی‌ها را از گرسنگی نجات داده بودند.

این در حالی است که متأسفانه مسئولان در ایران و به‌خصوص در شهرهای بیرجند و قاین و نیز تربت‌حیدریه و زاوه از زعفران نیز به‌عنوان "محصول استراتژیک" یاد می‌کنند.

درحالی‌که زعفران نه‌تنها یک محصول استراتژیک نیست، بلکه "کالایی لوکس و اشرافی" است و تاریخ سراغ ندارد تا امروز کسی از نخوردن زعفران مرده باشد.

ذکر این مطالب بدان خاطر است که در این تحلیل بناست نقدی بر بیان و نحوه رفتار متصدیان زعفران در این ۲ اقلیم داشته باشیم.

*میدان مسجد جامع یا چهار راه استانبول تربت حیدریه

از دیرباز چهار راه استانبول تهران مرکز خرید و فروش سکه و ارز می باشد و هر عابری که از این محل عبور می کند، این جملات را بارها شنیده است: "سکه، دلار، پوند، یورو خریداریم".

اگر سری به میدان مسجد جامع یا میدان مرکزی تربت حیدریه به سمت خیابان فردوسی جنوبی بزنید، دلالانی را می بینید که در طول سال و به خصوص در فصل برداشت زعفران کنار خیابان ایستاده و فریاد می زنند: "زعفران، پوشال، سرگل، نگین، خریداریم".

نمی خواهیم بگویم این شیوه کار خوبی است یا بد، بلکه اهمیت موضوع زمانی بیشتر مشخص می شود که بدانیم تربت حیدریه و تهران یک وجه اشتراک دارند و آن این است که جمعیت صبح با شبش متفاوت است.

به عبارت بهتر در حالی که ازساعت ۶ بامداد تا ۱۶ عصر جمعیت تربت حیدریه ۱۸۰ هزار نفر است، اما از غروب آفتاب، اهالی شهرها و روستاهای اطراف که در طول روز برای انجام مبادلات اقتصادی و تجاری به این شهر سرازیر شده بودند، آرام آرام به سوی زادگاه خود راهی می شوند و جمعیت واقعی ۱۳۰ هزار نفری این شهر هویدا می شود.

این مطلب را هم در نظر بگیریم که وجود بیش از هشت هزار واحد صنفی در قالب ۴۳ اتحادیه تولیدی، توزیعی، خدماتی و خدمات فنی و نیز وجود نزدیک به ۳۰ نمایندگی انحصاری پخش مواد غذایی موجب شده تربت حیدریه میان شهرهای خراسان رضوی به "شهر اصناف" مشهور و در حکم بارانداز مواد غذایی منطقه جنوب این استان تلقی شود و اکنون شهرستان های اقماری تربت حیدریه نظیر مه ولات، زاوه، رشتخوار و خواف مواد غذایی مورد نیاز خود را از این نمایندگی ها تامین می کنند.

از سوی دیگر از قدیمی ترین بازار تربت حیدریه یعنی سرای امین با ۱۲۰ سال قدمت گرفته تا بازار کفاش ها، بازار هادیوف،بازار گمرک و بازار شیر چهارسوق، همه این اماکن تجاری گواه این ادعا است که تربت حیدریه در قدیم بواسطه ابریشم و اینک به واسطه زعفران و البته کمی هم ابریشم محل آیند و روند تجار ایرانی و خارجی بوده و هست.

حتی در رژیم گذشته نیز اهمیت این خطه، دولت را مجبور کرده بود ارتش دوم ایران را در این شهر مستقر کند و باز مهمتر از همه اینها و بر اساس قانونی نانوشته کارگر خارجی در تربت حیدریه اجازه اشتغال ندارد.

خوب اگر همه این اطلاعات را به عنوان یک مبنای مقدماتی در نظر بگیریم، حال سووال اینجاست چرا تا امروز از این همه فرصت های اقتصادی در تربت حیدریه، درست استفاده نشده است؟

چرا با وجودی که مرکز ثقل تولید زعفران جهان به ترتیب زمانی قاین و بیرجند و اینک تربت حیدریه و زاوه است، اما این بازارهای مشهد است که حاصل دسترنج کشاورزان این ۲ اقلیم را به بهای ناچیز خریده و با سودهای کلان به نفع خود، بفروش می رسانند؟

*فقدان کسب و کارهای شبانه

سال ۹۵ سومین همایش ملی چشم انداز توسعه منطقه تربت حیدریه در افق ۱۴۰۴ به میزبانی دانشگاه تربت حیدریه برگزار و نگارنده با مقاله ای به نام کسب و کارهای شبانه در تربت حیدریه در این همایش شرکت کردم که هم اینکه این پژوهش در پایگاه استنادی سیویلیکا موجود است.

در آن مقاله آمده بود:امروزه بخش قابل توجهی از درآمدهای شهرهای جهان مربوط به فاصله زمانی غروب آفتاب تا طلوع آفتاب روز بعد است که متاسفانه در شهر تربت حیدریه جای خالی تولید چنین درآمدهایی بسیار محسوس و مشهود است.

این در حالی است که در شهرهایی چون مشهد (واحدهای صنفی اطراف حرم مطهر حضرت ثامن الحجج، طرقبه و شاندیز)، تهران (دربند) و کیش (رستوران های شبانه روزی و اسکله تفریحی) امکان مبادلات تجاری از شب تا صبح نیز میسر می باشد.

اساس چنین اقتصای بر این پایه استوار است حال که ساختمانی بنا شده، خطوط انتقال آب و برق و گاز و سیستم مخابراتی نیز صورت گرفته، پس چه دلیلی دارد ساختمان تجاری نیمی از روز تعطیل و فاقد درآمدزایی باشند؟

در مشهد این مشکل از دیرباز برطرف شده و شاید در نگاه نخست خوانندگان مدعی شوند اساس اقتصاد در مشهد، یک اقتصاد زیارتی و مذهبی است، اما چرا مشابه چنین اقتصادی در تهران و کیش فعال شده است؟

لذا پیشنهاد نگارنده آن است دست اندرکاران تجارت و اقتصاد در تربت حیدریه و بیرجند، به سمت ایجاد کسب و کارهای شبانه در حوزه فراوری و عرضه زعفران به طور اخص روی آورند.

*همایش هایی که در فصل برداشت زعفران شکوفه می زنند

ایران عزیز ما سالهاست از فقدان یک سازمان شناسنامه دار به منظور بررسی خروجی همایش ها، سمینارها و خلاصه هر دورهمی عمومی و تخصصی استانی، ملی و بین المللی رنج می برد.

بیایید تعارف و تکلف های مرسوم را کنار بگذاریم چرا با وجود برپایی این همه سمینار یا سمی ناهار و همایش در بیرجند و تربت حیدریه، هنوز مشکلات زعفران کاران و صادرکنندگان برطرف نشده و چرا هنوز به قول مسوولان این ۲ خطه، رد پای "مافیای زعفران" بر مزارع زعفران مشاهده می شود؟

چرا ما خبرنگاران باید همه ساله هنگام فصل برداشت زعفران شاهد واگویه های تکراری چون: "ضرورت ثبت برند زعفران ایرانی" ، "ضرورت تشکیل سازمان زعفران کشور" و هزاران "ضرورت" دیگر باشیم، اما همینکه جلسه تمام می شود، مدیران و برنامه سازان حاضر در همایش یا جشنواره، دور میز ناهار یا شام بنشینند و با هم بگویند و بخندند و به قول قدیمی ها: "از سر نو غزل خانم".

امسال و به عبارت دقیق تر با شروع فصل برداشت زعفران، دلالان یا همین بر و بچه های مافیای زعفران خودمان در تربت حیدریه و زاوه با چوب و چماق تجار خارجی را که برای خرید زعفران به منطقه آمده بودند را، راندند و عمق فاجعه زمانی بیشتر مشخص شد که هیچکدام از مسوولان ارشد شهرستان های یاد شده حاضر به پاسخ گویی به سووال های خبرنگاران نشدند

حال سووال این است: چرا وقتی به سراغ هر دلال کنار خیابانی و مغازه دار حاشیه خیابان فردوسی می روی بی مهابا و با افتخار اعلام می کنند: "خارجی ها را کتک زدیم و از شهرمان راندیمشان چون قانون بازار زعفران را نادیده گرفته بودند"، اما در مقابل مسوولان ارشد در مقابل عمله و نکره عالیجنابان مافیای زعفران، مهر سکوت بر لب می زنند؟

چنین بی نظمی ها و سوء مدیریتی هایی امسال در چهارمین جشنواره ملی عکس زعفران تربت حیدریه و زاوه نیز مشاهده شد، زمانی که دست اندر کاران جشنواره آنچنان محو حضور عکاسان خارجی شده بودند که فراموش کردند حداقل دعوت شفاهی از خبرنگاران بومی برای شرکت و همراهی در برنامه های جشنواره داشته باشند.

دانشگاه تربت حیدریه نیز امسال و به جرائت می توان گفت برای نخستین بار در این خطه برای پوشش اخبار پنجمین همایش ملی زعفران، دست به ایجاد اتاق خبر زده بود.

اما تمام مفهوم نرم افزاری و سخت افزاری اتاق خبر به یک بنر و چهار صندلی خلاصه شده بود و اگر تو پشت گوشت را می دیدی رنگ دستگاه تلفن، فکس، رایانه و خط اینترنت را هم می دیدی.

من هنوز نتوانستم برای این سووال پاسخی درستی بیابم که به طور دقیق آفت زجرآور، شهرت خیز و پولساز جشنواره زدگی و همایش زدگی از چه زمانی در این کشور آغاز و کمر به نابودی بنیان های مدیریتی ایران بسته است؟
منبع: دانا
انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.