جواد شیخ الاسلامی/ به گزارش «عمار فیلم»، مستند سینمایی «عابدان کهنز» با گذشت یک ماه از اکرانهای مردمی خود در نقاط مختلف کشور به فروش 35 میلیون تومانی دست پیدا کرد. «عابدان کهنز» که به نویسندگی و کارگردانی «مجید رستگار» و تهیهکنندگی «امیر مهریزدان»، در «مدرسه مستند عمار» تولید شده است، روایت تربیت، شکوفایی و بالندگی نوجوانان مسجد امیرالمومنین(ع) کُهَنز شهریار است که در وقایع مهم انقلاب اسلامی از جمله فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه تروریستهای تکفیری در سوریه حضوری فعال داشتهاند. این مستند، تاکنون و در طی40 روز اکران خود در تهران، اصفهان، ساری، اسلامشهر، شهریار، شاهرود، اراک، کاشان، نهبندان، نیریز و رامهرمز و... مبلغ 35 میلیون تومان بلیت فروشی داشته است.همچنین مستند «عابدان کهنز» در جشنواره عمار بسیار خوش درخشید و توانست نگاه مخاطبین و نخبگان را به خود جلب کند. «عابدان کهنز» نخستین ساخته مستند مجید رستگار است. او پیش از این سابقه 13 سال کار در حوزه تدوین و جلوههای ویژه بصری دارد و اصلاح رنگ و نور را در عرصه سینما، تلویزیون و مستند را دارد، معتقد است همین پس زمینه او را به سمت ساخت مستند و اثر داستانی سوق داده است. به بهانه استقبال مردمی از این مستند با وی، درباره چگونگی ساخت «عابدان کهنز» به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
عابدان کهنز باب جدیدی در مستند سازی درباره مدافعان حرم است. خودتان نقطه قوت کار را در کجا میبینید؟
ما معضلی مخصوصا در مستندسازی درباره مدافعان حرم داریم که بد نیست ابتدا به آن اشاره کنیم. دوستمان با توجه به اعتمادهایی که به آنها شده، توانستهاند مستندهای بزرگی در این حوزه بسازند. ولی میتوانم بگویم تعداد نسبتا زیادی از این آثاراز نظر بنده قصه ندارد و بزرگترین مشکل این کارها همان است. هر چند در این حوزه عزیزان با اخلاص زیاد و با تمام توانمندی ها پای کار آمدند تا بتوانند حق و دینشان را ادا کنند در جشنواره عمار درباره مهم بودن فرم زیاد صحبت میشود اما میدانیم فیلمنامه و قصه مهمترین عنصری است که خیلی از کارها به آن بیتوجه هستند. کارهای خوبی که قصه دارند، مثل مستند «برادران» از آقای نقویان، «پسرم» خالقی پور و... واقعاً کماند. مثلاً امسال یک مستند درباره یک شهید مدافع حرم ساخته شده است که بشدت ضعف تدوین و فیلمنامه دارد. بزرگترین ضعف این کار هم این بود که تمام راشهای مربوط به آن شهید را از بین بردند تا در مستند دیگری خدای نکرده نتوان از آنها استفاده کرد به قوای گل راش ها را . خود بنده از شهید مصطفیزاده کلی راش داشتم که اگر قرار بود همه آنها را استفاده کنم به این معنا بود که همه آنها را هدر دادهام. از معدود راشهایی که مناسب مستند عابدان بود استفاده کردیم و میتوانیم از الباقی راشهایی که داریم چند مستند دیگر هم درباره این شهید درست کنیم. ما هم کار شاقی نکردهایم و قطعا شهدا به ما کمک کردند. اما من دوست دارم بچههای حزب اللهی در مستند از ظرفیتها به خوبی استفاده کنند. حرفی به مخاطب بزنیم که صرفا نگوید چه شهید باحالی بود و تمام.
شاید از کلمه مستند فقط بخش مستند آن را گرفته و توجه شان به ثبت وقایع بدون در نظر گرفتن جنبههای هنری است؟
بله. کار بعضی از مستند سازان ثبت وقایع و مستند کردن اتفاقات شده است! اما برای ساخت اثری ماندگار باید شرایط بسیاری را مد نظر داشت در این مورد کارگردان مستند «آتلان» را مثال میزنم که دو سال با سوژهاش زندگی میکند و ثمرهاش میشود «آتلان» که یک مستند بینظیر است. ولی بعضی دوستان هم هستند که سالی هشت تا مستند میسازند. چطوری؟ مگر میشود؟ من که دو سال درگیر این مستند بودم، اصلاً نمیتوانم فکرکنم چطور میشود در عرض دوماه یک مستند ساخت. فقط تدوین کار ما 6 ماه طول کشید که برای پلان به پلان آن فکر کردهام.
نگاه درآمدزایی به مستند داشتن موجب میشود کارها طوری باشد که مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند. البته باید به آنها هم حق داد؛ زندگی یک کارگردان مستندساز از همین راه است. سود کار یک کارگردان سینما ممکن است 300 میلیون باشد، اما درآمد یک کارگردان مستند شاید به 5 میلیون هم نرسد. درآمد من از تدوین و کارگردانی «عابدان کهنز» در این دو سال کلاً 12 میلیون تومان بوده است. پس از این باب باید به خیلیها حق داد. اما این مشکلات را هم نباید
نادیده گرفت.
عابدان کهنز چگونه شکل گرفت؟
دوسال قبل دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب در تهران گفتند میخواهیم در کنار کتاب شهید صدرزاده که قرار است چاپ شود، مستندی هم کار بشود. اعتماد کردند و پیشنهاد ساخت آن را به بنده دادند. آقای ملکی و مهریزدان یک کتاب 250 صفحهای و ساعتها صوت را در اختیار من گذاشتند و من شروع به بررسی کردم که دو، سه ماه طول کشید. یک نکته مهم این بود که درباره شهید صدرزاده کار زیاد ساخته شده است و من باید حرف تازه و نگاه تازهای به ایشان میداشتم. برای همین میخواستم مسیر دیگری برای این کار ترسیم کنم. از کل این کتاب و صداها سه صفحه درباره مسجد و پایگاهی که شهید صدرزاده در آن رشد پیدا کرده بود پیدا کردم که توجهم را جلب کرد. همچنین در جایی دیگر خواندم این مسجد علاوه بر این شهید، 5 شهید و جانباز دیگر هم دارد. این شهدا نقطه عطف ما و نقطه شروع مستند شدند. نظرم را با آقای مهریزدان، آقای ملکی و محمدمهدی رحیمی، محقق آن کتاب، مطرح کردم و آنها هم وقتی توجه به مسجد را دیدند، موافقت کردند. اما در ابتدا هرچه محتوا داشتیم درباره شهید صدرزاده بود و درباره دیگر شهدا و جانبازان آن مسجد هیچ متن و مطلبی نداشتیم. حتی درباه مسجد هم اطلاعاتی نداشتیم.این شد که مجبور شدیم سراغ تحقیقات بعدی برویم. بعد از تحقیقات تقریباً 5 ماه روی نوشتن فیلمنامه کار کردم و کار را کلید زدیم.
فکر میکنم موفقیت عابدان کهنز همین ایستادگی شما بر فیلمنامه، قصه و بدیع بودن کار است.
این دو عامل دارد، یکی اولاً حضور ملموس شهدا در این کار است که خیلیها میگویند انگار کنار ما نشستهاند و دارند مستند را نگاه میکنند. نکته دوم هم توجه به بحث قصهگویی است. وقتی شما یک قصه کامل داشته باشید، مخاطب با آن جلو میآید. اما اگر قصه نداشته باشید و مستند شما حتی 20 دقیقه باشد مخاطب با شما همراه نمیشود. ما وقتی مصاحبه میکردیم دقیقاً میدانستیم که چه چیزی میخواهیم. تمام جملاتی که میخواستیم از زبان حاجی دربیاید مشخص بود. ایشان را در همان مسیری جلو میبردیم که جملههای مورد نیاز فیلمنامه را بگیریم. بین گفتوگوها هم گاهی مسائلی بیان میشد که در تحقیقات ما نبود اما در مسیر فیلمنامه بود و به کار کمک کردند. فکر میکنم یکی از دلایل موفقیت «عابدان کهنز» قصهگویی و تحقیقات خیلی خوبی است که در مراحل مختلف درباره شهدا، پیشینه و مسائل مربوط به مسجد داشتیم. سناریویی روی این تحقیقات نوشته شد که به واو به واو آن پایبند بودیم و همین نتیجه کار را دیدنی کرده است. ضمن اینکه تجربه طولانی من در تدوین به کمکم آمد و این به بهتر و محکم ترشدن مستند «عابدان کهنز» کمک کرد.
مستند واقعاً طولانی است. اول نترسیدید مخاطب آن را پس بزند؟
اینکه بگویم 100 درصد از نتیجه نهایی اطمینان داشتم، نه. ولی میدانستم با آن ریتمی که در کل کار به وجود آوردهایم این اتفاق خواهد افتاد. چون تجربه تدوین داشتم و میدانستم با چه تکنیکها و روشهایی میتوانم مخاطب را همراه کنم واز برایند نهایی کار مطمئن بودم. اینها مجموعهای از عوامل است که موجب میشد این مستند طولانی خسته کننده نباشد و مخاطب را با خودش همراه کند.نکته جالب اینکه نسخه اولیه فیلم سه ساعت بود. تقریباً یک ساعت از آن نسخه کم کردم. یکی از قسمتهایی که حذف شد مربوط به فتنه 88 بود که به دلایل مختلفی تصمیم گرفتیم در این کار روی آن مانور نداشته باشیم.
چطور شد که تصمیم گرفتید از آهنگساز استفاده کنید و مستند به همراهش یک آلبوم موسیقی هم داشته باشد؟
بحث موسیقی، زمانی به وجود آمد که آقای جلیلی گفتند قرار است این مستند را توزیع و پخش بینالمللی داشته باشیم تا مردم سایر کشورها با سبک زندگی انقلاب اسلامی آشنا بشوند و رویکردهای ما و این مسائل را ببینند. برای اکران بینالمللی چون بحث کپی رایت به وجود میآمد، نیاز بود موسیقی اختصاصی تولید کنیم.
با آقای علی نصیرنژاد که یکی از بچههای انقلابی درجه یک است، صحبت کردیم. اولش قبول نکرد و گفت سخت و سنگین است اما سرانجام راضیاش کردم. خودش میگفت من یک آهنگ معمولی را دو ماه وقت میگذارم حالا آهنگسازی این مستند را چگونه در عرض دوماه انجام بدهم؟ در حین کار با توجه به انتخابهای قبلی من در موسیقی فیلم حساسیت بالایی داشتم و مدام با ایشان کلنجار داشتیم تا کار را انجام بدهیم و به جشنواره برسانیم که خدا را شکر هرطور بود انجام شد.
الان از نتیجه نهایی موسیقی راضی هستید؟
بله. انصافاً خوب است. دفعه اول که این ملودی را ساخت، به من گفت «به فاطمه زهرا(س) من این را نساختم! من در خواب و رویا هم چنین کاری را نمیتوانم بسازم. ملودی این کار اصلاً کار من نیست». خود من هم بعضی وقتها گریه میکردم و میگفتم مصطفی! این کار مال من نیست؛ مال خود شماست. اگر گرهگشایی نکنید کار گیر میکند. غرغر میکردم و وقتی سراغ کار میرفتم درست میشد. از این اتفاقات زیاد افتاد و فهمیدیم همه چیز دست ما نیست. خدا را شکر موسیقی خیلی خوبی ساخته شده است و به زودی تحت عنوان آلبوم عابدان کهنز منتشر خواهد شد.
واکنشهای که از مخاطبان گرفتهاید چگونه بوده است؟
گاهی اوقات ما در مستند سازی حواسمان نیست درباره چه قهرمانانی مستند میسازیم. نوع پرداخت و نگرش ما نسبت به سوژه خیلی مهم است. باید طوری باشد که مخاطب آن را حس بکند و به دیگران بگوید شما هم بروید این فیلم را درباره قهرمانان کشورمان ببینید. مردم بهترین مبلغ هستند. وقتی کار خوبی ببینند خودشان تبلیغ میکنند. درباره «عابدان کهنز» الحمدلله هرکس کار را میبیند امکان ندارد که در صفحه اینستاگرام و توییترش آن را تبلیغ نکند. این اتفاق مثبتی است. مردم من را نمیشناسند و اصلا نمیدانند من چه کسی هستم ولی قهرمانهای خودشان را میشناسند و به آنها احترام میگذارند. برای همین واکنشها و استقبالها از مستند خوب بوده است.
درحال حاضر شرایط پخش و توزیع مستند چگونه است؟
اکنون به صورت اکران عمومی است. به پیشنهاد تهیه کننده نمیخواهیم مستند را به ارگان خاصی بفروشیم. میخواهیم خود مردم آن را ببینند و برای فیلمی که دوست دارند هزینه کنند. به این شکل که مردم فیلم را میبینند اگر پسندیدند، به صورت کاملاً اختیاری و هراندازه که دوست داشتند به کار کمک میکنند. هرکس هم هزینه میکند. تمام اکرانهای ما فروشهای خوبی داشته و تا حالا نزدیک
35 میلیون تومان در این اکرانهای اختیاری فروش داشتهایم که خیلی خوب است. این برای ما هم انگیزه است تا دنبال پول به سازمانهای مختلف رو نزنیم. کار را بسازیم و از خود مردم بخواهیم به کاری که دوست داشتهاند کمک کنند. این موجب میشود گردش و حرکت سینما رو به جلو باشد و چرخه مالی فعالی داشته باشد.
یک بخش از توزیع همین اکرانهای اختیاری است و راه دوم فروش مستند از طریق سایت «عماریار» است که سعی میکنیم قبل از عید امکان خرید اینترنتیاش فراهم شود. برنامههایی هم ریختهایم تا در ایام عید خانوادهها بنشینند و دور هم مستند «عابدان کهنز» را ببینند. یا در اردوهای راهیان نور توزیع و پخش شود. تیزرهایی هم برای تبلیغ و فروش مستند آماده شده که به موقع در رسانهها پخش خواهد شد.
بازخوردهایی که از پیر، جوان و کوچک و بزرگ داشتهایم همه واقعاً لذتبخشاند. حال کار خوب بود و حال ما و مخاطبین هم خوب است خدا را شکر.
در پایان اگر نکتهای دارید میشنویم.
نه. فقط باید از همکارانم تشکر کنم. از امیر مهریزدان که یک انقلابی و حزباللهی واقعی است. باید از ایشان و آقای ملکی تشکر کنم که به من اعتماد و از کار حمایت کردند. همچنین از آقای محمد مهدی رحیمی محقق اولیه کار، آقای بادیه پیما که قسمتهای نقاشی زحمت ایشان بود، آقای مهدی شهابی که کار انیمیشن این کار را انجام دادند، مدیرتولید آقای عباس قربانی، آقای علینژاد آهنگساز، آقای جمشیدیان صدابردار، آقای قره سرخلو و آقای صادقی و تمام دوستان که لحظه به لحظه
زحمت کشیدند.
نظر شما