مریم احمدی شیروان/ رشد کمّی آموزش عالی و سیاستهای برنامهریزان آموزش عالی تعداد دانشجویان کشور را به 5 میلیون دانشجو و تعداد دانشگاههای کشور را به 2600 دانشگاه و مرکز آموزش عالی رسانده است.این در حالی است که کارشناسان میگویند یکی از عوامل بیکاری بیش از 40 درصد دانشآموختگان دانشگاهها نبود نیروی انسانی متخصص و مناسب برای بازار کار است. تدبیر مدیران برای اصلاح این چرخه طرح آمایش آموزش عالی است که بر اساس آن وزارت علوم میتواند مؤسسات آموزش عالی را تجمیع و ادغام کند؛ به نحوی که پاسخگوی نیازهای منطقهای و منجر به کاهش هزینههای سربار و ارتقای کیفی خدمات شود و یا به منظور ارتقای کیفیت علمی و فرهنگی؛ پاسخگویی به نیازهای منطقهای و ملی و حمایت ویژه از مؤسسات برتر، طرح رتبهبندی و اعتبارسنجی مؤسسات آموزش عالی کشور را تهیه و پس از تصویب در ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور، به اجرا درآورد و نتایج اجرای آن را به اطلاع عموم برساند.
یا آنکه ضمن تدوین نظام جامع آموزشهای فنی و حرفهای و مهارتی به منظور ارتقای سطح اشتغال پذیری، ایجاد تناسب میان تحصیل و نیازهای جامعه و تطبیق محتوای دروس دورههای آموزش عالی با نیازهای شغلی، از دانشگاههای پیگیر وضعیت اشتغال و کارآفرینی دانشآموختگان حمایت ویژه به عمل آورد.
با این حال پس از گذشت بیش از دو سال از ابلاغ کلیات سیاستها و ضوابط اجرایی این طرح به نظر میرسد روند حرکت در مسیر دستیابی به این هدف از شتاب لازم برخوردار نیست.
بدون توجه به نیاز بازار کار، دانشگاه تولید کردیم
سید مهدی حسینی؛ کارشناس آموزش عالی با اشاره به سه وظیفه مهم تربیت نیروی انسانی، پژوهش برای تولید علم و رفع نیازهای کشور در آموزش عالی میگوید: برای عمل به این وظایف باید تربیت نیروی انسانی متناسب با نیازهای کشور باشد. بخصوص اینکه منابع محدودی داریم و باید حساب شده دانشجو تربیت کرده و پژوهش انجام دهیم، اما در کشور این برنامهریزی خیلی کم انجام شده است و بدون توجه به نیاز بازار کار و بیتوجه به مزیتهای منطقهای و استانی و... شروع به گسترش آموزش عالی کردهایم.
وی اضافه میکند: در بسیاری از شهرها نیازی به گسترش آموزش عالی نبوده است؛ یا باید برخی رشتهها جایگزین رشتههایی دیگر میشد یا بهجای دانشگاههای جامع نیاز به دانشگاههای مهارتی بوده است. عدم تطابق شدیدی بین خروجی دانشگاه با نیاز جامعه وجود دارد که آمارهای مختلف نرخ بیکاری دانشآموختگان بخصوص در علوم پایه و نبود مشارکت اقتصادی آنها و... همه این ادعا را تأیید میکند.به طور نمونه در صنعت نیاز شدید به تکنسین داریم، اما در دانشگاهها مهندسانی تربیت میکنیم که حتی اگر در کاری مرتبط هم به کار گرفته شوند، احساس پایین آمدن سطحشان را دارند.
اقدامات کم رمق وزارت علوم
او در ادامه بیان میکند: با توجه به این مسائل باید برنامه ریزی شود تا دانشگاهها متناسب با نیاز، نیرو تربیت کنند. در همین راستا در ذیل نقشه جامع علمی کشور، سیاستهای تنظیم ظرفیت آموزش عالی در ستاد نقشه جامع علمی کشور تصویب شد. بندهای مختلفی که تعیین میکند بر اساس شاخصهایی مانند بیکاری، شغل مرتبط و... ظرفیت دانشگاهها تنظیم شود. این به معنای کم شدن آنها نیست، بلکه نبود توازن موجود را بر طرف کنیم.
حسینی با تأکید بر اینکه اقدامات وزارت علوم در این زمینه بسیار کم رمق بوده، میگوید: مصوبه دیگری از نقشه جامع علمی کشور به نام مصوبه سیاستهای آمایش آموزش عالی کشور در راستای اجرایی سازی تنظیم ظرفیت دانشگاهها بود. بر این اساس وزارت علوم، باید کشور را به 10 منطقه تقسیم کند تا با توجه به مزیتهای بومی و منطقهای و نیازهای استانی در سطح کوچکتر تصمیمات انجام شود. به طور مثال استانی که نزدیک به دریا قرار دارد، باید برخی رشتههای دانشگاهی مرتبط مانند شیلات و رشتههای مهارتی مرتبط داشته باشد تا به اشتغال و پژوهش بهتر منجر شود.به دانشگاهها مأموریت داده شود تا مشکلات منطقه خودشان را بررسی و رسیدگی کنند. این موارد سیاستهای خوبی است، اما وزارت علوم بشدت کُند عمل میکند و در این سالها هیچ دستاورد مثبتی غیر از برگزاری جلسات مختلف از آن در کشور ندیدهایم؛ وزارت علوم
اجرا کننده خوبی نیست.
این کارشناس آموزش عالی تصریح میکند: این طرح ظرافت اجرا دارد. حتی دیده میشود که برخی از نمایندههای مجلس، اعضای هیئت علمی، فرماندار و... با این کار مخالف هستند، زیرا احساس میکنند با محلی اعلام شدن دانشگاهی، سطح منطقه پایین آمده و امتیازی را از دست میدهند در حالیکه در نهایت به نفع آنهاست.
آمایش به معنای حذف دانشگاه نیست
میثم آخیشجان؛ کارشناس آمایش آموزش عالی نیز به نحوه اجرای طرح آمایش در وزارت علوم اشاره کرده و توضیح میدهد: پس از سال 94 و تصویب طرح، 10منطقه علمی و آموزشی در کشور مشابه مناطق وزارت بهداشت برای وزارت علوم تعریف شد. طرحی در 10 ماده نیز برای پرداختن به آن مصوب شد، اما متأسفانه وزارت علوم در این زمینه تأخیر دارد.
وی اضافه میکند: تعداد زیاد دانشگاههای وزارت علوم در کشور، ذینفعان زیاد آن، زیر نظامهای متعدد مانند پیامنور، غیرانتفاعی، علمی کاربردی، فنی حرفهای و شعبات مختلف آنها در شهرها ممکن است برای اصلاح ساختاری مقاومت ایجاد کند. ضمن اینکه احصای حوزه تقاضا در وزارت علوم نسبت به وزارت بهداشت سختتر است. وزارت بهداشت خود میداند چه تعداد نیرو لازم دارد و چه تعداد نیروی انسانی باید تربیت کند، اما در وزارت علوم این طور نیست. به همین دلیل کندی کار را شاهد هستیم. البته از آنها گزارش نیز خواستهایم، این طور که از شواهد بر میآید در حال اجرای مفادی از این طرح هستند. این طرح از حالت منفعل چند سال پیش خارج شده و تا حدودی در حال اجرایی شدن است.
وی اضافه میکند: بر اساس این طرح قرار است برخی مؤسسات آموزش عالی با هدف کیفی کردن آموزش و کاهش هزینههای سربار و چالاکی آنها در تربیت نیروی انسانی متناسب با نیازهای منطقه، جمعیت شهرستان، تعداد دانشجوها، رشتههای دانشگاهی و... تجمیع و ادغام شود. این به معنای حذف نیست بلکه ساماندهی دانشگاههاست.
او اضافه میکند: بر این تصمیمات شورای عالی انقلاب فرهنگی و ستاد آمایش آموزش عالی نظارت میکنند. البته هنوز گزارش کاملی از وزارتخانهها در خصوص عملکرد آنها در این زمینه گرفته نشده، اما در تلاش هستیم تا دو ماه آینده گزارشی از کارهای انجام شده آنها داشته و اطلاع رسانی کنیم.
نظر شما