جواد شیخ الاسلام/
جواد شیخ الاسلامی: جایزه شهید منصوب جایزهای فرهنگی هنری است که به اشخاص و جریانهایی که در سطح فرهنگ و هنر خراسان رضوی تأثیرگذار هستند، اهدا میشود. دومین دوره جایزه شهید منصوب عصر دیروز همزمان با خجسته میلاد حضرت ولی عصر(عج) در منزل شهید مهدی منصوب برگزار شد و نشان این جایزه به هنرمند برگزیده سال 97 تقدیم شد. به همین بهانه گفتوگویی با برادر شهید، احمد منصوب و دبیر اجرایی این جایزه انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
آقای منصوب! درباره شهید مهدی منصوب برادر بزرگوارتان و فعالیتهای ایشان بگویید.
ما زمان جنگ چهار برادر بودیم و آقامهدی برادر بزرگ ما بود. ایشان متولد 42 بودند و نخستینبار سال 60 به جبهه رفتند. هشت نوبت به جبههها رفتند و در منطقه کردستان همرزم شهید کاوه شدند. آخرینبار به عنوان داوطلب واحد اطلاعات عملیات لشکر 21 امام رضا(ع) در جزیره مجنون شرکت داشتند و به شهادت رسیدند. آقامهدی علاوه بر اینکه حضور در جبههها را خیلی مهم میدانستند، بسیار بچه درسخوانی هم بودند و درس خواندن را در راستای اهداف انقلاب میدیدند. اعتقاد داشتند بچههای حزباللهی و رزمنده باید در کنار حضور در جبهه، درس هم بخوانند تا در پایان جنگ بتوانند کشور را آباد کنند. تا سال 66 که شرایط جنگ به نحوی بود که میشد در کنارش درس هم خواند به درسشان ادامه دادند؛ ولی سال 66 شرایط جبهه عوض شد؛ آمریکا در خلیج فارس حضور پیدا کرد و شوروی هم از صدام پشتیبانی کرد. اینجا بود که حضرت امام اعلام آمادهباش دادند و فرمودند، ایران امروز کربلاست. مهدیآقا هم چندماه آخر را به صورت کامل در خدمت دفاع مقدس بودند. معتقد بودند که در این برهه باید از موجودیت انقلاب اسلامی دفاع کنند.
فاصله سنی شما با شهید چقدر بود؟ ظاهراً تأثیر زیادی از ایشان گرفتید.
فاصله سنی ما 9 سال بود. از زمانی که مدرسه رفتیم، ایشان به عنوان برادر بزرگتر و مثل یک معلم ما را راهنمایی میکردند؛ نه تنها در درس، بلکه در عرصههای فرهنگی و هنری هم به نوعی استاد ما بودند. ما را به خواندن روزنامهها، مجلات و کتابهای اسلامی و انقلابی ترغیب میکردند تا بنیه فکری ما قوی بشود. از طرف دیگر وقتی به منزل میآمدند تعلیمات خطاطی خودشان را به ما هم منتقل و تشویق میکردند که هنر کار کنیم. ما هم مینشستیم پای درس و ایشان خوشنویسی را میآموختیم. یادم است زمانی که فهمید من به طراحی و نقاشی علاقهمند هستم خیلی خوشحال شد و کمکش به من خیلی بیشتر شد.
هنر تخصصی ایشان خطاطی بود؟
ایشان هنرمند توانمندی بودند و در نقاشی، طراحی و خوشنویسی استعداد داشتند. در ابتدا بیشتر طراحی و نقاشی انجام میدادند، اما کمکم به خوشنویسی بیشتر علاقهمند شدند. در دورههای خوشنویسی مرحوم موسوی در حرم مطهر هم شرکت کردند. جالب اینکه خوشنویسی را هم در راه اهداف انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) قرار داده بودند. خیلی از آثار ایشان برای ما به یادگار مانده و دغدغههای انقلابی در آنها بخوبی دیده میشود.
از دیوارنوشتهها و آثار ایشان در سطح شهر چیزی به یادگار مانده است؟
بله. البته ایشان یا دانشگاه بودند و یا در جبهه حضور داشتند، اما زمانی که مشهد بودند هم در پایگاه بسیج فعالیت میکردند و از آن زمان آثاری به جای مانده است. یادم است سال 66 روی دیوار مدرسه اسرار که در آن درس میخواندم، بسیار زیبا با خوشنویسی نوشته بودند «سنگری نیست که در جبهه به خون دانشآموز رنگین نشده باشد» که فکر میکنم جملهای از شهید بهشتی بود و به نوعی در بزرگداشت مقام شهدای دانشآموز نوشته بودند. غیر از این مداحی هم میکردند. مداحیهای زیادی از ایشان داریم که در حال مداحی به سبک آقای آهنگران هستند. آقامهدی هنر مداحی را هم در خدمت جبهه و جنگ قرار داده بودند.
شنیدهام در کنار کارهای هنری فعالیت دانشجویی زیادی هم داشتند؛ درست است؟
همینطور است. ما اکنون عکسی در خانه داریم که ایشان در حال راهپیمایی هستند و تصویری نقاشیشده از حضرت امام(ره) را حمل میکنند. با اینکه آموزش نقاشی ندیده بودند، تصویر امام را کشیده بودند و در راهپیماییهای اول انقلاب حمل میکردند.
همچنین مسئول تبلیغات و بسیج دانشجویی دانشگاه گیلان هم شده بودند. وقتی بسیجیان گیلان زندگینامهای برای ایشان تدوین کردند، در آن نوشته شده بود «شهید منصوب آنقدر فعالیت داشتند که هر کس ایشان را میدید، بیاختیار به یاد بسیج دانشجویی میافتاد». آقامهدی فعالیت خیلی زیادی داشتند. یکی از دوستانشان میگفت با تمام تلاشهایی که ایشان داشتند نمره درسی ایشان از همه ما بهتر و بالاتر بود.
رابطه شما با شهید منصوب بسیار عمیق و جدی است. هم به سمت هنر رفتید و هم در سبک زندگی خیلی به ایشان نزدیک هستید. چطور این اتفاق افتاده است؟
ایشان به عنوان یک برادر بزرگتر طوری عمل کردند که نه تنها برادر بزرگتر، که مثل پدر و نه تنها مثل پدر که مثل استاد ما بودند و نگاه ما برادران و خواهران کوچکتر همیشه به ایشان بود. حتی محل مشورت خیلی از بزرگتران فامیل بودند. تمام این ویژگیهای ممتاز سبب دلبستگی بسیار شدید ما به ایشان شده بود. با اینکه سالهای زیادی گذشته اما ذرهای از عشق و علاقه ما به ایشان کم نشده است. بی شک تمام خانوادههای شهدا هم همینطور هستند. من معتقدم خانواده شهدا باید این احساسات را به انواع مختلف بروز بدهند و یاد شهیدشان را زنده نگه دارد.
با همین نیت جایزه شهید منصوب را راهاندازی کردید؟
بله. هدف ما همین است که چراغ یاد شهید را روشن نگه داریم. طبق فرمایش رهبری، شهید متعلق به خانواده شهید نیست، بلکه متعلق به جامعه است؛ منتها چون خانواده شهید شناخت بیشتری از شهید دارند، باید شهید را به جامعه معرفی کنند. به خاطر همین نکته و به دلیل اینکه در زندگی ایشان هنر وجه بارزی است، جایزه هنری شهید منصوب را راهاندازی کردیم. امسال سال دوم برگزاری است و امیدواریم حتی اگر ما نباشیم سالهای سال ادامه پیدا کند. من از تمام خانوادههای شهدا تقاضا دارم که آنها هم به روشهای مختلف یاد شهید را در جامعه تسری بدهند تا در مقابل هجمههایی که غرب به فرهنگ ما دارد، مصون بشویم. ما تلاش کردیم جایزه کمهزینه باشد تا بتوان آن را ادامه داد. به همین خاطر نوع جایزه شهید منصوب، اجرای نقاشی تصویر هنرمند برگزیده است که دیروز به هنرمند برگزیده سال 97 تقدیم کردیم.
تلاش خانوادههای شهدا در تبلیغ و معرفی شهید بسیار مهم است، چرا که من فکر میکنم ظرفیتهای تبلیغی دستگاههای فرهنگی بسیار کم است و نیاز به ظرفیت خود خانوادههای شهید دارد.
برای سالهای آینده هم برنامههای تازهای برای معرفی شهید منصوب در کنار جایزه شهید منصوب دارید؟
بله. از آرزوهای من است که بتوانیم درباره معرفی زندگی ایشان کارهای مؤثرتر و بیشتری انجام بدهیم. زندگی شهید منصوب کاملاً این ظرفیت را دارد که یک کتاب از خاطرات و زندگی شهید تهیه شود. در کنار این، دوست داریم محلی تأسیس کنیم تا دستنوشتهها، لباسها، کارهای هنری و وسایل شهید در آن محل قرار بگیرد و به نوعی محلی برای شناسایی شهید منصوب و زنده نگه داشتن یاد شهدا باشد که امیداریم در سالهای آینده بتوانیم به این مهم برسیم.
دومین دوره جایزه شهید منصوب عصر دیروز همزمان با خجسته میلاد حضرت ولی عصر(عج) در منزل شهید مهدی منصوب برگزار شد و نشان این جایزه به هنرمند برگزیده سال ۹۷ تقدیم شد. به همین بهانه گفتوگویی با برادر شهید، احمد منصوب و دبیر اجرایی این جایزه انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
آقای منصوب! درباره شهید مهدی منصوب برادر بزرگوارتان و فعالیتهای ایشان بگویید.
ما زمان جنگ چهار برادر بودیم و آقامهدی برادر بزرگ ما بود. ایشان متولد ۴۲ بودند و نخستینبار سال ۶۰ به جبهه رفتند. هشت نوبت به جبههها رفتند و در منطقه کردستان همرزم شهید کاوه شدند. آخرینبار به عنوان داوطلب واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۱ امام رضا(ع) در جزیره مجنون شرکت داشتند و به شهادت رسیدند. آقامهدی علاوه بر اینکه حضور در جبههها را خیلی مهم میدانستند، بسیار بچه درسخوانی هم بودند و درس خواندن را در راستای اهداف انقلاب میدیدند. اعتقاد داشتند بچههای حزباللهی و رزمنده باید در کنار حضور در جبهه، درس هم بخوانند تا در پایان جنگ بتوانند کشور را آباد کنند. تا سال ۶۶ که شرایط جنگ به نحوی بود که میشد در کنارش درس هم خواند به درسشان ادامه دادند؛ ولی سال ۶۶ شرایط جبهه عوض شد؛ آمریکا در خلیج فارس حضور پیدا کرد و شوروی هم از صدام پشتیبانی کرد. اینجا بود که حضرت امام اعلام آمادهباش دادند و فرمودند، ایران امروز کربلاست. مهدیآقا هم چندماه آخر را به صورت کامل در خدمت دفاع مقدس بودند. معتقد بودند که در این برهه باید از موجودیت انقلاب اسلامی دفاع کنند.
فاصله سنی شما با شهید چقدر بود؟ ظاهراً تأثیر زیادی از ایشان گرفتید.
فاصله سنی ما ۹ سال بود. از زمانی که مدرسه رفتیم، ایشان به عنوان برادر بزرگتر و مثل یک معلم ما را راهنمایی میکردند؛ نه تنها در درس، بلکه در عرصههای فرهنگی و هنری هم به نوعی استاد ما بودند. ما را به خواندن روزنامهها، مجلات و کتابهای اسلامی و انقلابی ترغیب میکردند تا بنیه فکری ما قوی بشود. از طرف دیگر وقتی به منزل میآمدند تعلیمات خطاطی خودشان را به ما هم منتقل و تشویق میکردند که هنر کار کنیم. ما هم مینشستیم پای درس و ایشان خوشنویسی را میآموختیم. یادم است زمانی که فهمید من به طراحی و نقاشی علاقهمند هستم خیلی خوشحال شد و کمکش به من خیلی بیشتر شد.
هنر تخصصی ایشان خطاطی بود؟
ایشان هنرمند توانمندی بودند و در نقاشی، طراحی و خوشنویسی استعداد داشتند. در ابتدا بیشتر طراحی و نقاشی انجام میدادند، اما کمکم به خوشنویسی بیشتر علاقهمند شدند. در دورههای خوشنویسی مرحوم موسوی در حرم مطهر هم شرکت کردند. جالب اینکه خوشنویسی را هم در راه اهداف انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) قرار داده بودند. خیلی از آثار ایشان برای ما به یادگار مانده و دغدغههای انقلابی در آنها بخوبی دیده میشود.
از دیوارنوشتهها و آثار ایشان در سطح شهر چیزی به یادگار مانده است؟
بله. البته ایشان یا دانشگاه بودند و یا در جبهه حضور داشتند، اما زمانی که مشهد بودند هم در پایگاه بسیج فعالیت میکردند و از آن زمان آثاری به جای مانده است. یادم است سال ۶۶ روی دیوار مدرسه اسرار که در آن درس میخواندم، بسیار زیبا با خوشنویسی نوشته بودند «سنگری نیست که در جبهه به خون دانشآموز رنگین نشده باشد» که فکر میکنم جملهای از شهید بهشتی بود و به نوعی در بزرگداشت مقام شهدای دانشآموز نوشته بودند. غیر از این مداحی هم میکردند. مداحیهای زیادی از ایشان داریم که در حال مداحی به سبک آقای آهنگران هستند. آقامهدی هنر مداحی را هم در خدمت جبهه و جنگ قرار داده بودند.
شنیدهام در کنار کارهای هنری فعالیت دانشجویی زیادی هم داشتند؛ درست است؟
همینطور است. ما اکنون عکسی در خانه داریم که ایشان در حال راهپیمایی هستند و تصویری نقاشیشده از حضرت امام(ره) را حمل میکنند. با اینکه آموزش نقاشی ندیده بودند، تصویر امام را کشیده بودند و در راهپیماییهای اول انقلاب حمل میکردند.
همچنین مسئول تبلیغات و بسیج دانشجویی دانشگاه گیلان هم شده بودند. وقتی بسیجیان گیلان زندگینامهای برای ایشان تدوین کردند، در آن نوشته شده بود «شهید منصوب آنقدر فعالیت داشتند که هر کس ایشان را میدید، بیاختیار به یاد بسیج دانشجویی میافتاد». آقامهدی فعالیت خیلی زیادی داشتند. یکی از دوستانشان میگفت با تمام تلاشهایی که ایشان داشتند نمره درسی ایشان از همه ما بهتر و بالاتر بود.
رابطه شما با شهید منصوب بسیار عمیق و جدی است. هم به سمت هنر رفتید و هم در سبک زندگی خیلی به ایشان نزدیک هستید. چطور این اتفاق افتاده است؟
ایشان به عنوان یک برادر بزرگتر طوری عمل کردند که نه تنها برادر بزرگتر، که مثل پدر و نه تنها مثل پدر که مثل استاد ما بودند و نگاه ما برادران و خواهران کوچکتر همیشه به ایشان بود. حتی محل مشورت خیلی از بزرگتران فامیل بودند. تمام این ویژگیهای ممتاز سبب دلبستگی بسیار شدید ما به ایشان شده بود. با اینکه سالهای زیادی گذشته اما ذرهای از عشق و علاقه ما به ایشان کم نشده است. بی شک تمام خانوادههای شهدا هم همینطور هستند. من معتقدم خانواده شهدا باید این احساسات را به انواع مختلف بروز بدهند و یاد شهیدشان را زنده نگه دارد.
با همین نیت جایزه شهید منصوب را راهاندازی کردید؟
بله. هدف ما همین است که چراغ یاد شهید را روشن نگه داریم. طبق فرمایش رهبری، شهید متعلق به خانواده شهید نیست، بلکه متعلق به جامعه است؛ منتها چون خانواده شهید شناخت بیشتری از شهید دارند، باید شهید را به جامعه معرفی کنند. به خاطر همین نکته و به دلیل اینکه در زندگی ایشان هنر وجه بارزی است، جایزه هنری شهید منصوب را راهاندازی کردیم. امسال سال دوم برگزاری است و امیدواریم حتی اگر ما نباشیم سالهای سال ادامه پیدا کند. من از تمام خانوادههای شهدا تقاضا دارم که آنها هم به روشهای مختلف یاد شهید را در جامعه تسری بدهند تا در مقابل هجمههایی که غرب به فرهنگ ما دارد، مصون بشویم. ما تلاش کردیم جایزه کمهزینه باشد تا بتوان آن را ادامه داد. به همین خاطر نوع جایزه شهید منصوب، اجرای نقاشی تصویر هنرمند برگزیده است که دیروز به هنرمند برگزیده سال ۹۷ تقدیم کردیم.
تلاش خانوادههای شهدا در تبلیغ و معرفی شهید بسیار مهم است، چرا که من فکر میکنم ظرفیتهای تبلیغی دستگاههای فرهنگی بسیار کم است و نیاز به ظرفیت خود خانوادههای شهید دارد.
برای سالهای آینده هم برنامههای تازهای برای معرفی شهید منصوب در کنار جایزه شهید منصوب دارید؟
بله. از آرزوهای من است که بتوانیم درباره معرفی زندگی ایشان کارهای مؤثرتر و بیشتری انجام بدهیم. زندگی شهید منصوب کاملاً این ظرفیت را دارد که یک کتاب از خاطرات و زندگی شهید تهیه شود. در کنار این، دوست داریم محلی تأسیس کنیم تا دستنوشتهها، لباسها، کارهای هنری و وسایل شهید در آن محل قرار بگیرد و به نوعی محلی برای شناسایی شهید منصوب و زنده نگه داشتن یاد شهدا باشد که امیداریم در سالهای آینده بتوانیم به این مهم برسیم.
نظر شما