تحولات منطقه

۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۵
کد خبر: ۶۵۴۸۲۴

من می‌فروشم پس هستم، انسان امروز را غرب این طور تعریف کرده است و نویسنده برند ما هم در این طرف عالم همین است. البته که فروختن بد نیست و پرفروش بودن فحش نیست، ولی اینکه تعریف آدم از عالم این باشد که من می‌فروشم پس هستم امر تازه‌ای است.

درباره فروختن
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

علی محمد مؤدب/

من می‌فروشم پس هستم، انسان امروز را غرب این طور تعریف کرده است و نویسنده برند ما هم در این طرف عالم همین است. البته که فروختن بد نیست و پرفروش بودن فحش نیست، ولی اینکه تعریف آدم از عالم این باشد که من می‌فروشم پس هستم امر تازه‌ای است.

فروختن و خریدن دو اتفاق انسانی‌اند، ولی اگر همه ماهیت انسان با این‌ها معنا شود معنای انسانیت را از انسان می‌گیرند. مثل هر چیز دیگری، همه افعال ما خوبند، ولی اگر ما به هر کدامشان محدود شویم این اتفاق خوبی نیست. فروختن به واسطه قدرتی که ایجاد می‌کند بسیار خود را به همه چیز تحمیل کرده است. انسان امروز برای من دو تعریف مهم دارد: یکی حیوان فروشنده است و دیگری حیوان بمباران کننده! این انسان هر جا که نمی‌تواند بفروشد بمباران می‌کند و بمباران می‌کند تا بفروشد. الاکلنگ رفتاری بشر جدید این دو رفتار اصلی است. تجارتکده‌ها، بتکده‌های جدید بشرند و سرمایه، خدای این عصر است. خدایی که می‌تواند با انواع بمب‌های خوشه‌ای و هیدروژنی و اتمی و... کافران به خود را عذاب کند.

این است که ما اگر هم پا به عرصه خرید و فروش می‌گذاریم باید متوجه باشیم که قرار نیست با همان روشی جلو برویم که خدای عصر جدید عمل می‌کند. جایی در منظومه سِفر بمباران نوشته‌ام که: آزادی به قیمت امنیت /مغز در مقابل شکم/ نفت در برابر غذا/ ما شما را بیهوده زنده نمی‌گذاریم/ شما زنده‌اید تا خرید کنید!

هر کسی زندگی یا مرگش به نسبت منفعتی که برای زرسالاران دنیای جدید دارد، ارزش دارد، اما همین اخلاق را بازار به مرور به ما هم تحمیل می‌کند. صنایعی که به نیت فروختن ایجاد شده‌اند خیلی فرق دارند با صنایعی که در خدمت بشرند.

اعتقاد به «روزی» یک نوع زندگی را می‌سازد و اعتقاد به فروختن نوعی دیگر از زندگی را در پی خواهد داشت. اگر بخواهیم برای آخرت زندگی کنیم فروختن هم جزیی از زندگی ماست، ولی گاهی فروختن می‌شود همه معنای زندگی. قیصر امین پور غزلی دارد یا این مطلع که این حنجره این باغ صدا را نفروشید! فروختن حنجره (باغ)، فروختن همه زندگی است. همه حیات ما در خدمت سعادت اخروی باید باشد ولی نوع طراحی بازار جدید انسان را در خدمت صنعت تعریف می‌کند و همه باید بدوند تا چرخ‌های ‌ماشین‌ها بچرخد. حتی همین نوع نگاه شیطانی سبب شده در یک سده اخیر خانواده در همه جای جهان هدف قرار بگیرد و متلاشی شود تا نیروی کار ارزان فراهم شود. خلاصه هر نوع دستکاری‌های عمده در ساختارهای تولیدی، مصرفی و تبلیغات تجاری نتایج جدی در سبک زندگی و نگاه ما داشته و خواهد داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.