تحولات منطقه

سریال «دنگ و فنگ روزگار» به کارگردانی جواد مزدآبادی روایت دوستی و رفاقت‌هاست و چند روزی است که پخش آن از شبکه اول سیما به پایان رسیده است؛ مجموعه‌ای که با توجه به فضای طنزش توانست موردپسند مخاطبان بسیاری واقع شود و براساس نظرسنجی‌ مرکز تحقیقات صداوسیما، با بیش از ۶۰ درصد بیننده، در رتبه نخست نظرات مردمی قرار گرفت.

در این وضعیت اقتصادی فیلم غمناک نسازیم/ گریاندن آسان است، خنداندن سخت است
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین سریال «دنگ و فنگ روزگار» داستان دو دوست را روایت می‌کند که طی شراکتی دچار مشکلاتی می‌شوند و ناچارند سال‌ها این مشکل را پنهان کنند. همین پنهان‌کاری سبب اتفاقات طنزی در داستان می‌شود. محمد نادری، سیروس گرجستانی، بیژن بنفشه‌خواه، نیما شاهرخ‌شاهی، محمد فیلی، غلامرضا نیکخواه، امیر غفارمنش، ساعد هدایتی و... از بازیگران این سریال هستند.

مزدآبادی از کارگردانان جوانی است که سریال‌ها و تله‌فیلم‌های بسیاری را برای تلویزیون ساخته و چندین تجربه سینمایی هم در کارنامه کاریش ثبت کرده است. به بهانه ساخت جدیدترین سریالش با او به گفت‌وگو پرداختیم که مشروح آن را می‌خوانید.

در دهه ۸۰ شما یکی از پرکارترین کارگردانان تلویزیون بودید، اما پیش از «دنگ و فنگ روزگار» آخرین فعالیتتان به سال ۹۰ و سریال «مثل شیشه» برمی‌گردد، چرا این سال‌ها این قدر کم‌کار بودید؟

بله درست است، اما این کم‌کاری به هیچ وجه خواسته من نبوده و شاید بیشتر به این مسئله برمی گردد که کارها به قدری ضعیف بودند که ترجیح می‌دادم اصلاً کار نکنم، زیرا می‌دانستم به سرانجام خوبی نخواهند رسید. تا اینکه سریال «دنگ و فنگ روزگار» پیش آمد و فکر کردم که می‌توان با آن به اتفاق خوبی رسید، در عین حال که تهیه‌کننده خوبی هم داشت و تصمیم گرفتم که این کار را بسازم.

به فیلمنامه اشاره کردید که داستان جذابی داشته و فکر می‌کنم جزو معدود فیلمنامه‌هایی بود که کامل به دستتان رسیده بود.

بله دقیقاً. این بار جزو معدود دفعاتی بود که فیلمنامه کامل به دستم رسید؛ البته پس از آن که فیلمنامه را خواندم بخشی از آن دستخوش تغییرات زیادی هم شد و البته نقطه‌نظرات من هم در آن لحاظ شد و خوشبختانه آقای وارسته، نویسنده کار کنار من بودند و همیشه با هم در حال بررسی فیلمنامه بودیم.

یکی از ویژگی‌های «دنگ و فنگ روزگار» حضور بازیگرانی است که سال‌ها کار نمی‌کردند و آن‌ها را در قاب تلویزیون نمی‌دیدیم، چطور به این ترکیب رسیدید؟ علاوه بر این با یک سریال پربازیگر روبه‌رو هستیم، فراوانی پرسوناژها کارتان را سخت نمی‌کرد؟

این پروژه ۱۲۰ بازیگر داشت و در بیش از ۷۰ لوکیشن فیلمبرداری کار را انجام دادیم که برای یک سریال تلویزیونی حجم بسیار زیادی است. معمولاً سریال‌ها در لوکیشن‌های محدود و با تعداد بازیگران انگشت‌شمار بسته می‌شوند، اما این پروژه این‌طور نبود و فیلمنامه به‌گونه ای بود که از پیش می‌دانستیم که با یک کار شلوغ و پربازیگر روبه‌رو هستیم. بنابراین چیدن ترکیب بازیگران بسیار سخت بود. با این حال من فقط تلاش کردم از کلیشه‌های رایج دوری کنم و اگر قرار است کار طنزی ساخته شود مانند همه سراغ یک‌سری کمدین‌های قدیمی نرویم. من دنبال ترکیب تازه‌ای بودم که طراوت و تازگی در این چیدمان احساس شود و جمعی از هنرمندان قدیمی مانند سیروس گرجستانی، محمد فیلی و... را در کنار بازیگران جدید و تازه‌کار قرار دادیم و از بازیگران تئاتر هم در این کار استفاده کردیم که سابقه کار زیادی نداشتند اما به آن‌ها اعتماد و برای نقش‌های اصلی انتخاب کردیم. یک‌سری بازیگر دیگر هم انتخاب کردیم که بیشتر در نقش‌های جدی دیده شده بودند، مانند نیما شاهرخ شاهی و... وقتی به مجموع این بازیگران نگاه می‌کنیم می‌بینیم که چه ترکیب متفاوتی است و هماهنگ کردن آن‌ها کار بسیار سختی است. اما در مورد مهدی امینی‌خواه و امیر غفارمنش داستان به گونه دیگری بود. من کارهای زیادی از آن‌ها دیده بودم و درحقیقت آن‌ها بازیگران توانمندی هستند که شاید تمام ظرفیت‌هایشان شناخته نشده است، اما من ترجیح دادم از حضور آن‌ها در این سریال به این شکل تازه استفاده کنم که فکر می‌کنم موفق هم شده است.

با توجه به اینکه تعداد بازیگران در این سریال خیلی زیاد است اما همه شخصیت‌ها هویت خودشان را پیدا کردند و هرکدام تعریفی را که مخاطب باید از آن شخصیت داشته باشد، دارند. چطور به این شخصیت‌پردازی رسیدید؟

بله، این سریال کاراکترهای بسیاری داشت و باید شخصیت‌پردازی درستی برای تک‌تک پرسوناژها شکل می‌گرفت. ما خیلی روی قصه و تحلیل نقش تأکید داشتیم و کار کردیم. در ‌واقع این برای ما یک ضرورت بود که هر نقش شناسنامه و هویت خودش را داشته باشد. در کنار این، نیم‌نگاهی هم به آینده داشتیم که اگر قرار باشد قسمت دوم این سریال هم ساخته شود از همین ابتدای کار اساس طراحی شخصیت‌ها درست باشد که در آینده دچار مشکل نشویم. کاری که انجام دادیم این بود که جلسات تمرین و دورخوانی برای بازیگران گذاشتیم و به صورت تکی، دو به دو، خانواده‌های اردشیر و خانواده ولی و... تمرین می‌کردند و تمام این روابط را در همان جلسات دورخوانی شکل دادیم. تلاش کردیم این هماهنگی در کار به‌وجود بیاید تا بازیگران تازه‌کار در کنار پیشکسوتان دیده شوند. به‌هرحال در تمرین‌ها و چالش‌هایی که با گروه بازیگران و گروه کارگردانی داشتیم شخصیت‌پردازی‌ها شکل گرفت.

خودتان چه بازخوردهایی از مردم گرفتید؟

ببینید، واقعیت این است که فیلم و سریال کمدی ساختن برخلاف ظاهرش بسیار مشکل و پیچیده است و نمی‌توان به صورت مطلق نظر همه را جلب کرد. برخلاف اینکه گریاندن تلاش بسیاری نمی‌خواهد، اما سلیقه‌ها برای خنداندن بسیار متفاوت و متکثر است. امروز دیگر مردم درگیر فضای مجازی و مدام در حال تماشای کلیپ‌های خنده‌دار و کمدی هستند. طبیعتاً خنداندن آن‌ها با یک اثر نمایشی کار بسیار سختی است. تمام تلاش ما این بود که فضای شادی را بر کار حاکم کنیم، چیزی که از جنس خود مردم باشد و احساس کنند خودشان را می‌بینند. نمونه آن را بخوبی می‌توان در دکوپاژ ساده، طراحی صحنه و روابط صمیمی نقش‌ها و شخصیت دید. در حالی که اگر بخواهم این کار را با «مثل شیشه» که یک سریال پلیسی اکشن بود مقایسه کنم، تفاوت‌های معناداری می‌بینیم. آن سریال در جشنواره مسکو بهترین سریال پلیسی شد و فضای پرهیجان و ریتم بالایی داشت و ساختار متفاوتی را با شیوه فیلمبرداری و پلان‌های متعدد که شیوهای نو و آوانگارد بود ایجاد کرد، اما سریال «دنگ و فنگ روزگار» چنین فضایی را نمی‌طلبد و مردم خواهان یک اتفاق ساده و صمیمی هستند و همین هم سبب می‌شود که با آن ارتباط برقرار کنند و خوشبختانه درست فکر می‌کردیم و جواب گرفتیم. ما دنبال این نبودیم که کارگردانی را به رخ بکشیم و غافل از روایت قصه شویم، به همین دلیل بیشترین تمرکز ما بر یک روایت ساده داستانی و صمیمی بود.

«دنگ و فنگ روزگار» پربیننده ترین سریال ماه شده است. فکر می‌کنید اقبال مردم به این سریال از کجا می‌آید؟

به نظرم همین سادگی و صمیمیتی است که به آن اشاره کردم. گاهی اوقات مردم سادگی را بیشتر می‌پسندند تا اینکه بخواهند درگیر پیچ‌وخم قصه‌ها و داستان‌ها شوند. این سریال حرف روز مردم را می‌زد و به نظرم تمام فاکتورهای یک کار پربیننده را داشت و قصه‌های کوچکی در دل داستان اصلی وجود داشت که مخاطب را همراه خود می‌کشید و دائم قصه‌ها عوض می‌شد. همین مسئله سبب می‌شد کار برای بیننده جذاب باشد. این‌ها همه مواردی است که کمک می‌کند مخاطب کار را ببیند و جذبش شود.

با توجه به انتخاب‌های متعدد مردم  در استفاده از رسانه ها، کار تلویزیون قدری سخت‌تر است. این روزها در تمام محافل ساخت و تولید، یکی از مشکلات اصلی فیلم و سریال‌ها نبود فیلمنامه خوب عنوان می‌شود؛ به نظر شما یک اثر خوب چه مؤلفه‌هایی دارد؟

شرایط اقتصادی که امروز در جامعه ما در حال رخ دادن است و مردم را تحت‌فشار قرار داده، یک دهه‌ای هم آمریکا را درگیر خودش کرده بود، اما آنجا سینماگران به کمک دولت رفتند و در یک دهه دیدیم  که بیش از ۷۰ درصد فیلم‌هایی که در هالیوود ساخته می‌شد کمدی بود، برای اینکه روحیه نشاط را در جامعه و به مردم تزریق کنند. این تجربه‌ای است که در کشورهای دیگر هم اتفاق افتاده است. به نظرم ما باید مدیریت برنامه‌سازی داشته باشیم که خوشبختانه این مدیریت از طرف صداوسیما اعمال می‌شود و آن هم این است که شرایط جامعه را بسنجیم و براساس آن تصمیم بگیریم که چه کاری باید ساخته شود. مسلماً در شرایط اقتصادی بد و تحریم‌ها تولید فیلم و سریال‌های تلخ و غم‌انگیز کار درستی نیست و نباید کام مردم را تلخ کرد. این چیزی است که من در سریال خودم شاهد آن بودم و نظرات مردم را شنیدم که چقدر از ما تشکر می‌کردند که لحظات شادی را برای آن‌ها به ارمغان آوردیم. بنابراین باید شرایط را بسنجیم و براساس آن معیارهایی را تبیین کنیم که بهتر شدن حال و روحیه مردم در رأس آن باشد. به نظرم این مهم‌ترین اتفاقی است که باید شکل بگیرد و در جریان تولید و ساخت هم باید یک حمایت همه‌جانبه از سوی گروه سازنده شکل بگیرد و امکانات ساخت فراهم شود و به یک استانداردی برای تولید برسیم.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.