به گزارش قدس آنلاین، دفاع مقدس همواره علاوه بر خاطرات تلخ مانند از دست دادن بهترین جوانان ایران در اولین سالهای پس از انقلاب، برای جوانان نسل بعدی انقلاب یادآور رشادتها و روزهای خوش بسیاری بوده که خاطرات آن این پیام را میرساند؛ در سختترین روزهای انقلاب مقاومت تنها راه مقابله با مزدوران است.
نخستین روزهایی که رژیم بعث عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران تجاوز کرد و رجزخوانیهای کورکورانهای مبنی بر اشغال ایران انجام داد، بازهم جوانان ایرانی بودند که در قالب نیروهای نظامی از جان خود برای حفظ خاک مادریشان گذشتند.
خرمشهر و خوزستان همیشه مانند فرزندی برای ایران بودهاند که در روزهای ابتدایی جنگ از مادر خود جدا شدند اما نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران که اول انقلاب با خون خود با امام راحل عهد بستند باز هم دست به کار شدند تا در کنار دیگر نیروهای نظامی و مردمی این فرزند که به ناحق از مادر خود جدا شده بود را به دامان مادر خود برگردانند.
قصه اشغال و آزادسازی خرمشهر موضوعی گسترده و شنیدنی است که برای بیان حقیقتهای آن نویسنده باید سالها وقت بگذارد و خواننده نیز باید روزهای زیادی را با عشق پای آن بنشیند تا بداند خرمشهر را نیروهای ما پس از استعانت الهی با عشق و خون آزاد کردند.
لشکر ۷۷ خراسان نیز در دفاع مقدس رشادتهای بسیاری در عملیاتهای مختلف از خود نشان داده بود، در عملیات آزادسازی خرمشهر بازهم نشان داد وقتی پای ایران و ایرانی به میان بیاید دیگر بحث قوم و شهر کنار میرود و انسان هر کاری میکند تا حتی یک وجب از خاک کشورش به دست بیگانگان نیفتد.
نزدیک شدن به روزهای عملیات بیتالمقدس که به آزادسازی خرمشهر ختم شد بهانهای به دستمان داد تا پای صحبت امیرهای امروز ارتش و سربازان بهنام روزهای دفاع مقدس بنشینیم تا کمی از حال و هوای عملیات بیتالمقدس و چگونگی آزادسازی خرمشهر برای نسلی که آن روزها را ندید و فقط خاطراتش را شنیده تعریف کنند.
مهدی تکنلو، علی صدیقزاده و روحالله سروری از فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی ایران هستند که پایان روزهای خدمتشان زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران فرا رسیده و این روزها به آنها این فرصت را داده تا بیشتر به بیان تجربیات سخت و خاطرات شیرین خود از دفاع مقدس بپردازند.
سخن را سروری که افسر عملیات آن روزهای دفاع مقدس بوده آغاز میکند و سخن از عملیاتهایی همچون ثامنالائمه و فتحالمبین که پایهگذار عملیات بیتالمقدس بودهاند را به میان میآورد.
چه عملیاتهایی منجر به طرحریزی بیتالمقدس شد؟
سروری: بیتالمقدس بعد از عملیاتهایی مانند ثامنالائمه، طریقالقدس و فتحالمبین برگزار شد اما شاه بیت عملیاتهای دفاع مقدس، بیتالمقدس بود که منجر به آزادسازی خرمشهر شد اما در حقیقت عملیات ثامنالائمه مبنای شروع بیتالمقدس بود.
بیتالمقدس عملیاتی با ویژگیهایی فراتر از یک طرح جنگی
بیت المقدس ویژگیهای منحصر به فرد بسیاری دارد که حتی اگر این روزها هم بخواهیم در خصوص آن صحبت کنیم شاید برخی از عقلهای نظامی مدهوش شود چرا که وسعت جغرافیایی عملیات بیتالمقدس ۴۰ برابر ثامن و دو برابر فتحالمبین بود و از همه مهمتر این بود که فاصله زمانی عملیاتهای ما در این چند مورد بسیار کمتر از حالت عادی بود و دلیل این امر هم حفظ روحیه سربازان برای آزادسازی خرمشهر و نفوذ به خاک دشمن بود.
به دلایلی که مطرح کردم و وسعت عملیات، لشکر ۷۷ خراسان نیز در آن روزها به صورت مستقیم پای کار آمد و به دلیل این که وسعت عملیات به بیش از ۳۳۰ کیلومتر یعنی از آبادان، خرمشهر و کرخه تا منطقهای به نام چنگوله بود لشکر ۷۷ خراسان کار پشتیبانی عملیات را بر عهده گرفت.
در دفاع مقدس دو عملیات برجسته بود که تاریخ جنگ تحمیلی را عوض کرد، یکی از این دو عملیات بیتالمقدس بود که پیروزی در آن دشمن را از شرق کارون خارج کرد، رزمندگان به این انگیزه رسیدند که ما میتوانیم و با پیروزی ما در این عملیات ارتباط نیروهای دشمن از شمال شرق تا جنوب قطع شد.
مرحلهبندی بیتالمقدس عامل موفقیت نیروها در این عملیات شد
دستور بر این داده شد تا منطقه آزاد شده به لشکر ۷۷ سپرده شود تا از آن محافظت کند، این پیروزی ما را خودشیفته کرد که حمله سنگین کنیم و عراق را نابود کنیم اما میدانستیم این کار خطر بزرگی را برای ما دارد به همین جهت بیتالمقدس را مرحلهبندی کردیم و نهایت طراحی تصرف و حضور در شط العرب و منطقه بصره بود.
بیتالمقدس چگونه طرحریزی شد؟
سروری: طرحریزی بیتالمقدس بلافاصله بعد از فتحالمبین شروع شد که طراحی با ابتکار شهید صیاد شیرازی و افسران تاکتیک صورت گرفت.
طبق برنامهریزیهایی که صورت گرفته بود، مرحله اول این بود که از رودخانه کارون عبور کنیم در مرحله بعد به جاده خرمشهر اهواز میرفتیم، در مرحله سوم نیز باید نیروهای ما حمله کنند و خرمشهر را آزاد کنند، در مرحله چهارم میبایست از مرز عبور میکردیم و به شط العرب میرسیدیم.
ارتش در این عملیات ۴ لشکر داشت که کارهای لشکر ۷۷ محدود به مناطق خاص نبود، در مرحله اول قرار شد سه نیرو عبور کنند، ۵ تیپ مستقل و دو گروه توپخانه و از طرفی نیز فقط ۱۲ نفربر، ۲۰ قایق بزرگ، ۳۰ قایق کوچک که اینها با ۳۴ گردان توپخانه، پشتیبانی آتش میشدند ضمن اینکه نیروی هوایی قرار شد منطقه را از حمله دشمن حفظ کنند.
۳۰ دقیقه بامداد ۱۲ اردیبهشت؛ سرآغاز عملیاتی بزرگ
مرحله اول عملیات در ۳۰ دقیقه بامداد ۱۲ اریبهشت آغاز شد، ۳ قرارگاه قدس، فتح و نصر باهم از کارون عبور کردند و پل را در غرب رودخانه کارون گرفتند و با زدن ۷۰۰ کیلومتر سرپل باعث عبور همه نیروها شدند، دشمن نیروهای خود را کنار کارون نیاورده بود به همین جهت رزمندهها با عظمت از اینها عبور کردند.
به دلیل اینکه در جنگ برتری هوایی با دشمن بود، نیروی زمینی در ۵ منطقه کارون پل ایجاد کرد تا بچهها بتوانند به راحتی و از طریق زمین عملیات را آغاز کنند اما یکی از دلایلی که اکثر عملیاتهای ما شب انجام میشد این بود که نیروهای ما کمتر بودند اما بچهها به عملیاتهای شب آشنا بودند تا دشمن میخواست به خود بیاید ما کار خود را انجام میدادیم.
مرحله اول که نزدیک به یک هفته طول کشید ما یک هزار و ۴۰۰ نفر از عراقیها را اسیر کردیم، فرماندهان عملیات را دوباره بررسی کردند و قرار شد مرحله بعدی عملیات را بلافاصله آغاز کنیم که در این مرحله نیز با جانفشانی بچهها توانستیم به جاده خرمشهر برسیم.
پلان سوم؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد
۲۲ اردیبهشت با کمبود نیرو رو به رو بودیم اما در جنوب قرارگاه فجر را تشکیل دادیم و به فکر اجرای مرحله بعدی عملیات بودیم؛ اول خرداد، ۱۰:۳۰ شب یگانها به طرف اروند رود حرکت کردند، بچهها دستور داشتند از چند جانب با هر سختی ۲ بعد از ظهر سوم خرداد خود را به خرمشهر برسانند و بالاخره خرمشهر پس از ۵۷۸ روز اسارت به دامان مادر برگشت.
۵ هزار و ۴۰۰ کیلومتر در این سه مرحله آزاد و ۱۹ هزار ۴۱۴ اسیر، ۱۶ هزار کشته خسارتهای جانی دشمن و ۶۰ فروند هواپیما، ۳ هلیکوپتر، ۱۰۵ دستگاه تانک و نفربر مجموع خسارتهای مادی دشمن در عملیات آزادسازی خرمشهر بود.
بزرگ ترین اشتباه صدام مواجه با کشوری انقلابی بود
در ادامه صدیقزاده که افسر دیگر عملیات لشکر ۷۷ در روزهای جنگ بوده به گفت و گو پرداخت.
جوانان اول انقلاب با اولین سخنرانی صدام ملعون برانگیخته شدند، در آن روزها وطن پرستی و دینداری در بین جوانان تلفیق شده بود، دشمن در آن روزها به دنبال این بود تا میان مردم و ارتش و دیگر نهادهای انقلابی اختلاف ایجاد کند، نتیجه اتحاد مردم و نیروهای نظامی ارتش نیز در ثامنالائمه، طریقالقدس و فتحالمبین که عملیاتهای پایهریز بیتالمقدس بودند نشان داده شد.
دین قطعا هرگز فراموش نمیشود، کسی که از میهن و دین دفاع میکند توان بیپایانی دارد جنگ آغاز شد، وظیفه ارتش این است که از مردم دفاع کند، عشق به میهن و مذهب برای کسانی که در آتش جنگیدند زائدالوصف است و هر کس این موضوع را نادیده بگیرد به کسانی که جنگیدهاند بیحرمتی کرده است.
من آن موقع مطمئن بودم حرف صدام واهی است، درست است ارتش در آن زمان صدمه خورده بود اما صدام حرفش بیربط بود زیرا خود را با کشوری انقلابی روبهرو کرد.
به انقلابی نباید حمله کرد، این جوانان انقلاب کرده بودند، اجازه نمیدادند کشوری به کشورشان حمله کند چرا که خون دلهای بسیاری خورده بودند، به همین جهت من هیچ نگران نبودم و میدانستم این حرف ها بیخودی است.
وحدت میان ارتش و سپاه چه تاثیری در پیروزی انقلاب اسلامی در دفاع مقدس داشت؟
اصل وحدت در جنگ مهم است، اگر وحدت میان سپاه و ارتش در جنگ تحمیلی نبود قطعا ما شکست میخوردیم، برای مثال در عملیات ثامنالائمه ارتش و سپاه قرارگاه مشترک داشتند، در قرارگاه کربلا ۱۸۶ علمیات مشترک داشتیم، در فتح المبین نیز لشکر ۷۷ با لشکر ۳ سپاه تشکیل قرارگاه فجر را دادند که این نشان دهنده وحدت غیرقابل تکرار در جنگها است.
به عقیده من تنها راه پیروزی در جنگ این بود که نظامیهای ما در کنار یکدیگر و برای مردم، حفظ اسلام و فارغ از هر گونه اختلاف جنگیدند، نمونه بارزش این بود زمانی که عملیاتی در دفاع مقدس طرحریزی میشد فارغ از آنکه نیروهای کدام دستگاه نظامی در عملیات بیشتر بودند فرماندهان ارتش و سپاه دور یک میز و در یک سنگر عملیات را طراحی میکردند.
همه موفقیتها و پیروزیهای این جنگ را باید به نام ملت ایران نوشت چون همه ما برای ملت جنگیدیم، اگر من ارتشی هستم ایرانیام، اگر هر انسانی در هر جایگاهی هستم ایرانیام و اینها مسائلی بود که باعث شد صدام آن رویاها را به گور برد.
اگر خاطره جالبی از زمان حضورتان در جبههها دارید تعریف کنید؟
تکنلو در پاسخ به این سوال با بیان خاطرهای از آن روزهای عملیات بیتالمقدس از اتحاد مردمی برایم سخن میگوید.
ستوان جوانی در منطقه دارخوین بودم، در راستای دیدهبانی عملیات ثامنالائمه فعالیت میکردم، تیر و مرداد ماه در شرق کارون زیر آفتاب شدید سر ظهر که منطقه آرامش داشت، من در حال دیدهبانی کلافه بودم، به طور ناگهانی یک خنکی به صورت من خورد برگشتم یک پیرمرد اصفهانی از روی چفیه باد میزد و آب میریخت روی صورت که این موضوع نشان دهنده این بود در زمان جنگ هر فردی با هر ویژگیای سعی در مقابله با دشمن را داشت، گاهی افراد با این کارها کمک میکردند و گاهی نیز دست به اسلحه میبردند.
این فقط یک خاطره از هزاران یادگاری ما از جنگ تحمیلی است که اینها را فقط بیان کردیم تا جوانان این نسل بدانند در گذشته جوانهای اول انقلاب چه کارهایی کردند تا اسلام و انقلاب امروز با یاری خداوند متعال و به برکت خون شهیدان در اوج عزت و اقتدار قرار داشته باشد و سرمشقی برای آنها شود تا در زمان سختیها اختلاف نظرها را کنار بگذارند و فقط به فکر ایران اسلامی باشند.
منبع: فارس
انتهای پیام/
نظر شما