* چگونه مسیر زندگی شما به سمت هنر خطاطی رفت و به این هنر علاقهمند شدید؟
** من از بچگی به خطاطی علاقهمند شدم و علت این علاقه هم قرآن درون خانه ما بود. به من گفته بودند این قرآن با خط پدربزرگم نوشته شده است. من قرآن را نگاه میکردم و از خطش لذت میبردم. البته آن قرآن گم شد و من همیشه حسرت داشتنش را خوردم.
وقتی هم وارد مدرسه شدم معلمهای من انگیزههای بعدی علاقهمندی من به این هنر بودند. معلم پایه اول من، خوشنویس بود. او کلمه «خوب» را در اندازههای 10 در 20 مینوشت و وقتی 20 میگرفتیم یکی از آنها را به ما میداد. فارغ از جایزه، برای من خطی که روی کارت نوشته شده بود ارزش زیادی داشت، چون زیباییاش را درک میکردم. در مقطع دبیرستان هم معلم زبان انگلیسیام خوشنویس بود و وقتی استعداد و علاقه این هنر را در من دید، مرا ترغیب کرد به این هنر توجه کنم و آن را ادامه دهم که مسیر زندگی من هم به همین سمت پیش رفت. در مدت آموزش یعنی از سال 47 تا 63 از محضر سه استاد حاج میرزا حسن هریسی، استاد ابراهیم بخت شکوهی و استاد غلام حسین امیرخانی استفاده کردم.
* از همان ابتدا همه هموغم شما هنر خوشنویسی بوده و هیچ علاقه و شغل دیگری نداشتید؟
** تحصیلات من در رشته سینماست، اما به خوشنویسی علاقهمند بودم و تغییر مسیر دادم. در سال 53 به عنوان خوشنویس در یکی از ادارات تبریز استخدام شدم و از اینجا زندگی من به این شغل گره خورد. حتی در ابتدا تذهیب هم کار میکردم، اما این هنر را هم رها کردم و بر خوشنویسی متمرکز شدم. البته در سال 80 به پیشنهاد خودم بازنشسته شدم، چون دوست داشتم قرآن کریم را تحریر کنم و با داشتن شغل اداری نمیتوانستم این کار را انجام دهم. به هر حال همه زندگی من به نوعی با هنر خوشنویسی پیوند خورده است. همه مسیرهای زندگی من به خوشنویسی ختم میشود؛ حتی به واسطه این هنر آرزوی من برآورده شد. خادمی امام رضا(ع) بزرگترین آرزوی من بود که با برگزاری آخرین نمایشگاهم در مشهد و مساعدت متولیان آستان مقدس رضوی به این آرزو رسیدم.
* با توجه به اینکه زندگی شما پیوند کاملی با هنر خوشنویسی دارد، بگویید آیا هنرمند میتواند به طور خاص از این هنر امرار معاش کند؟
** نه، چون عامه مردم شناخت خوبی از هنر خوشنویسی ندارند و فقط علاقهمندان به همین هنر هستند که آن را میشناسند. تا وقتی یک هنر به زندگی عمومی مردم جریان پیدا نکند، نمیتواند درآمدزا باشد، چون مردم باید هنر را ببینند و بخرند و به این صورت از آن حمایت کنند. کسانی که در این هنر ماندگار شدهاند عاشقانی بودهاند که نتوانستهاند سر زلف خط را رها کنند. همه هنرمندان این عرصه از منبع دیگری ارتزاق میکنند و خوشنویسی شغل اصلی آنها نیست، اما هنرمندان هر جا بروند مورد احترام مردم هستند و این نعمتی است که خداوند به آنها داده است.
با همه اینها این هنر درآمدی ندارد در حالی که الآن خوشنویسانی مشغول به خلق اثر هستند که در تاریخ نظیر آنها نبودهاند.
* چرا این هنر نتوانسته در جامعه ما جاری شود و هنوز هنر خواص است؟
** بخشی از این بیتوجهی، متوجه مردم است و بخشی به دولت برمیگردد که باید زیرساختهایی را برای جریان این هنر به متن زندگی مردم آماده میکرده و از انجام آن غفلت کرده است. اگر مردم متوجه تأثیر این هنر بر روح و روانشان شوند حتماً از آن استقبال میکنند. هنر خوشنویسی موجب تمرکز بیشتر میشود. وقتی هنرمند دست به انتخاب اشعار از میان مطالعاتش میزند، یعنی تمرکزش به حدی است که میتواند آن را به حافظه بسپرد و در مواقع لزوم برای نوشتن به آنها رجوع کند. مسئله بعدی صبر و حوصلهای است که این هنر به هنرمند میدهد. خوشنویس ساعتها در خلوت با خودش به خلق اثر هنری مینشیند و متوجه گذشت زمان نمیشود. انسان امروز باید بداند بسیاری از بیماریهای روحی امروز را میتواند با این هنر درمان کند، چون این هنر نیاز به خلوت با خویشتن دارد و این خلوت میتواند از آنچه شتاب و سرعت زندگی امروز بر سر ما میآورد، بکاهد.
وظیفه دولت هم حمایت از این هنر است. به هر حال جوان امروز به دنبال داشتن حداقلهای زندگی است و وقتی ببیند نمیتواند از راه این هنر به حداقلها برسد، تغییر مسیر میدهد. من مطمئنم اگر شرایط اقتصادی هنر خوشنویسی به همین صورت باشد، روزی خواهد رسید که ما حتی یک هنرمند خوشنویس نخواهیم داشت و این مسئله برای کشور ما که همیشه مولد این هنرمندان بوده، نگرانکننده است.
* فکر میکنید نهادهای مرتبط برای حمایت از هنر خوشنویسی چه کارهایی میتوانند انجام دهند و سهم دولت در این میان چیست؟
** مهمترین مسئله اشتغالزایی برای این هنر است. مثلاً قدیمترها شناسنامهها و قبالههای ازدواج با خط خوب و توسط خطاطان نوشته میشد. خانوادهها به خط بچهها اهمیت میدادند و برای خوش خط بودنشان تلاش و هزینه میکردند، اما اکنون خانوادهها به دنبال انتخاب اسم خوب هستند و خط اهمیتی ندارد. آن زمان افراد تحصیلکرده و باسواد و حتی علما خط خوبی داشتند و سواد هر شخصی از روی خطش مشخص میشد. حتی خط خوب معیار استخدام افراد بود، برای همین افراد برای خوش خط شدن هزینه میکردند. اما اکنون بدخطی همه جا را گرفته است و خط خوش اهمیت چندانی ندارد . مسئله بعد اینکه دولت باید مدارس و دانشگاههای خوشنویسی راهاندازی و یا شرایط فروش آثار هنرمندان را در داخل و خارج از کشور فراهم کند. مثلاً در مورد قرآن کریم، همیشه مسابقات مربوط به قرائت قرآن برگزار میشود اما تا به حال هیچ مسابقه قرآنی با موضوع خوشنویسی برگزار نشده است، در حالی که آیات و روایات قرآنی همیشه موضوع اصلی خطوط هنرمندان بوده است. اگر در حاشیه یک مسابقه قرآنی، نمایشگاه خوشنویسی با موضوع قرآنی برگزار شود حتماً آثار با فروش بیشتری همراه است. این اقدامات میتواند سبب شناخت مردم از هنر خوشنویسی شود.
* در طول تاریخ، خوشنویسی جزو هنرهایی بوده است که بیش از آنکه به خود خدمت کند، به هنرهای دیگر مثل نقاشی و بخصوص ادبیات خدمت کرده و حتی در اشاعه فرهنگ دینی هم نقش زیادی داشته است.
** حتماً همین طور است. خوشنویسی در ماندگاری ادبیات خدمت زیادی کرده است؛ اگر هنر خوشنویسی نبود شاید اشعار شاعرانی مانند حافظ، سعدی، مولوی، نظامی و بسیاری از شاعرانی که اشعارشان مورد توجه خطاطان بوده است، به این صورت به دست ما نمیرسید و اشعار ماندگار نمیشد. اشعار این شاعران اگر به بزرگترین موزههای معتبر دنیا راه پیدا کرده است به واسطه شعر آنها نبوده، بلکه خط خوش آن ابیات درخشان را به دنیا نشان داده است.
در خصوص آیات و روایات هم که ما میبینیم مهم ترین موضوع آثار هنری، آیات و روایات هستند. افراد وقتی این آیات و روایات ناب را با خط خوش میبینند، روح و روانشان تازه میشود . حتی خوشنویسی توانسته خط ما را با ابزار هنر به دنیا عرضه کند. خط ایرانی در معتبرترین موزههای دنیا وجود دارد، در حالی که کشورهای پیشرفته با آن پیشرفت و فناوری نتوانستند خط شان را با ابزار هنر به دنیا عرضه کنند. حتی با آنکه در کشورهایی مثل ترکیه، پاکستان، هندوستان و کشورهای دیگر که اسلام حاکمیت دارد خط ثلث توسط هنرمندان خوشنویس نوشته میشود، اما باز هم به خط نستعلیق عروس خطوط اسلامی میگویند،ُ چون زیباترین و مشکل ترین خطوط است و ایران در این حوزه یکه تاز و پیشرو است.
انتهای پیام/
نظر شما