به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، اکران فیلمهای خارجی در سینمای ایران همواره محل مناقشه و بحث بوده است. پیش از انقلاب، سینماها در سیطره اکران فیلمهای خارجی بود و پس از انقلاب طی چهار دهه گذشته طرح اکران فیلمهای خارجی نیز دورههای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت و نخستین باری که به صورت رسمی و جدی وارد تصمیمات متولیان امر شد به سال 96 برمی گردد که از سوی سازمان سینمایی در نظام نامه اکران سرفصلی مربوط به این رویکرد به صورت رسمی درج و منتشر شد و اکران فیلم خارجی به صورت جدیتری مورد توجه قرار گرفت. بر اساس این نظام نامه پردیسهای دارای سه تا هفت سالن امکان اکران فیلم خارجی در دو سانس فوقالعاده داشتند و پردیسهای دارای هفت سالن و بیشتر نیز اجازه اختصاص کامل یک سالن با ظرفیت کمتر از ١٥٠ صندلی را هم پیدا کردند. مؤسسه رسانههای تصویری هم بهعنوان تأمین و توزیع فیلم خارجی برای اکران معرفی شد.
براساس آماری که سازمان امور سینمایی و سمعی بصری منتشر کرده است، از سال ۶۴ تا سال گذشته تعداد زیادی فیلمهای خارجی در سینماهای ایران نمایش داده شده و حتی در سال ۶۴ تعداد فیلمهای خارجی نسبت به فیلمهای ایرانی بیشتر بوده است تا آنجا که ۷۴ درصد فیلم خارجی و ۲۵ درصد به فیلمهای ایرانی اختصاص داشت اما در دهه ۹۰ تعداد نمایش فیلمهای خارجی در ایران بسیار کم و حتی در سالهایی به صفر نیز رسید و در سال ۹۷ با آغازی مجدد ۳ فیلم خارجی بر پرده نمایش اکران قرار گرفت.طی این دوره زمانی جمعاً ۷۵۴ فیلم خارجی در سینماهای کشور اکران شده است که مسئولیت اکران آنها بنیاد سینمایی فارابی بوده است.
بنابر این گزارش در سال ۶۴ میزان فروش فیلمهای خارجی ۲ میلیارد و ۶۷۱ میلیون و ۷۱ هزار و ۹۸۶ ریال با ۳۸ میلیون و ۴۰۶ هزار و ۱۴۳ نفر بیننده و در سال ۹۷ میزان فروش ۲ میلیارد و ۲۵۳ میلیون و ۴۸۰ هزار ریال با ۲۲ هزار و ۴۸۹ نفر بیننده بوده است.این درحالیست که متوسط قیمت فروش بلیت فیلم خارجی در سال ۶۴ معادل ۷۰ ریال و در سال ۹۷ معادل صد هزار و دویست و بیست ریال بوده است.
اما این طرح همواره مدافعان و مخالفانی داشته است. سینماگرانی که شاید در ابتدا از اکران آثار خارجی در سینمای ایران استقبال می کنند و آن را عاملی برای تنوع فیلم ها در سینما، ارتقای سطح کیفی سینمای ایران و آشنایی با استاندارد فیلمسازی در مقیاس جهانی میدانند اما در عمل میبینیم که اکران محدود فیلم های خارجی به بسیاری از صاحبان فیلم و سینمادارها فشار می آورد و به مذاقشان خوش نمی آید و در نهایت لب به شکایت می گشایند که اکران فیلمهای خارجی تهدیدی برای سینمای ایران است و میتواند عرصه را بر تولیدات داخلی تنگ کند.
از سویی دیگر شاهد همان استراتژی قدیمی هستیم که بهترین دفاع حمله است و بارها این را شنیده ایم که اساساً فرایند اکران فیلم های خارجی در سینمای ایران پروژه ای شکست خورده است و به جایی نمی رسد اما کمتر کسی از این مهم سخن میگوید که چقدر به پخش و اکران این فیلمها میدان داده میشود و عدم موفقیت و شکست این پروژه در چه سطح و با چه مقیاس هایی سنجیده شده است و چگونه به این نتیجه گیری رسیده ایم.
با این حال اما شاید امسال هم جدی تر از سالهای گذشته بحث اکران فیلم های خارجی در نظام نامه جدید اکران مطرح باشد و طی جلسهای که حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی با اعضای شورای صنفی اکران و شورای صنفی نمایش داشته آن را مطرح کرده است. باید منتظر ماند و دید تا با توجه به اقتضائات سینمای ایران تا چه حد روی این مقوله تمرکز و تاکید میشود و نگارش یک نظام نامه عدالت محور، پروژه اکران فیلم های خارجی را به چه سمت و سویی خواهد برد.
به بهانه این اتفاق با مهدی یزدانی، مدیرعامل مؤسسه رسانه های تصویری و مسئول اکران فیلمهای خارجی پیرامون مواردی که پیش تر به آن اشاره شد گفت و گو کردیم که مشروح آن را در ادامه خواهید خواند.
آقای یزدانی طی سالیان گذشته بارها اکران فیلمهای خارجی تجربه شده در حالی که کمتر شاهد موفقیت آن بودیم. چرا این طرح تا بحال موفق نشده و چرا با آن این قدر مخالفت میشود؟
حوزه فعالیت و ارتباط من با سینما با پخش و اکران فیلم های خارجی آغاز شد و همانطور که میدانید در بنیاد سینمایی فارابی مسئولیت پخش فیلم های خارجی را داشتم و نزدیک به چهار دهه است که با این فضا آشنا هستم. ببینید در سالهای پس از انقلاب این مسئله که اکران فیلم خارجی آسیبی به فیلم های ایرانی وارد نکند همواره به عنوان سیاست رسمی و اصلی سازمان سینمایی و دوره های پیش تر در معاونت سینمایی مطرح بود و همیشه اینگونه بود که فیلمهای خارجی به نفع فیلمهای ایرانی عقب نشینی کند. برای این که این مراقبت وجود داشته باشد و طمع بازار به سراغ کسانی که فیلم خارجی اکران میکنند نیاید و تجربه تلخی مانند آنچه که در سالهای قبل از انقلاب رخ داده بود و فیلمهای خارجی در رقابت تجاری آنچنان میاندار شده بودند تا جایی که سینمای ایران به طور کامل از بین رفته بود، رخ ندهد و در مقابل سینمای ایران هم بیشتر از گیشه منتفع شود این نظارت و مراقبت از سوی سازمان سینمایی و معاونت سینمایی وقت اتفاق افتاد و قرار بر این شد تا اختیار پخش فیلم خارجی برعهده سازمان سینمایی قرار بگیرد و همیشه فیلمهای خارجی به نفع فیلم ایرانی میدان را واگذار کنند.
به همین دلیل است که بخش خصوصی به این حوزه ورود نمیکند؟
بله دقیقا. بنا به همین دلایلی که عنوان کردم برای بخش خصوصی خیلی به صرفه نیست که کارهای مربوط به آماده سازی، کپی رایت و ... انجام بدهد اگر به هر دلیلی هم فیلمش اجازه اکران پیدا نکند یا با تاخیر در اکران مواجه شود سرمایهاش از بین میرود و شاید برایش قابل تحمل نباشد. از این روی بنیاد فارابی همیشه متولی توزیع فیلم خارجی بوده که این مراقبت را هم داشته باشد که وضعیت فیلم های داخلی به خطر نیفتد.
در واقع فیلمهای خارجی رقابت را به فیلم داخلی باختهاند؟
نکته حائز اهمیت این است که سال های قبل برخی سالنهای سینما بدون فیلم می ماندند و طبعاً مدت نمایش یک فیلم ایرانی نمیتوانست در هر شهرستانی برابر با سالنهای شهرهای اصلی مانند تهران باشد. از طرفی اگر یک فیلمی در تهران میتوانست یک تا سه هفته نمایش داشته باشد در برخی سالنها دو هفته هم نمیتوانست ادامه پیدا کند. بنابراین فاصله تا اکران فیلم بعدی باید به گونه ای پر می شد و این فیلم خارجی در اختیار سالنی قرار می گرفت که بدون فیلم مانده باشد. بنابراین این که گفته میشود این طرح هیچ گاه موفق نبوده، بله از منظر تجاری درست است و موفق نبوده و دلیلش هم این بوده که همیشه در رقابت با فیلم داخلی به عقب رانده شده و براساس سیاستهای رسمی منافع ملی کنار گذاشته شده است.
به مدد نسخه های موجود در بازار امکان دسترسی مردم به فیلم های روز دنیا بسیار است، آیا می توان این مسئله را هم یکی از دلایل مهم این عدم موفقیت قلمداد کرد؟
ابتدا این را روشن کنم که طی یکی دوسال اخیر که من مسئول بازتوزیع فیلم خارجی در مؤسسه رسانه های تصویری شدم باز هم براساس همان سیاست سازمان سینمایی که به آن اشاره کردم، حرکت می کنیم. اما تفاوت حال حاضر با دو سه دهه گذشته این است که بله! فیلمهای خارجی به راحتی از اولین نسخه منتشرشده اش در دسترس مردم است؛ بنابراین نباید رغبتی برای تماشای فیلمی وجود داشته باشد که با ممیزی اکران می شود. این هم می تواند یکی از دلایل عدم موفقیت اکران فیلمهای خارجی باشد که باز به نظر من این هم درست نیست. زیرا تماشای بسیاری از فیلمهای «بیگ پروداکشن» در پرده عریض سینما لطف دیگری دارد.
بنابراین ما طی دو سال گذشته فیلمهایی را انتخاب کردیم که با معیارهای نمایش ما سازگار بوده و امکان دریافت پروانه نمایش داشته باشند. اتفاقاً فیلم های بزرگی هم هستند که ما بتوانیم همزمان با اکران جهانی آن را نمایش دهیم یا دست کم با اکران منطقهای همزمان باشد که البته این کار را هم انجام دادهایم و در سالهای گذشته فیلم هایی که اکران کردیم اگر همزمان با اکران جهانی آن فیلم هم نبوده حداقل با اکران منطقهای مانند ترکیه، عراق، کویت و کشورهای خلیج فارس همزمان اکران شده است. اما دلایل عدم توفیق یا به قول شما تجربه ناموفق باید بررسی کنیم که چرا میگوییم این تجربه ناموفق بوده است. بله، اگر فضا را باز کنیم و هرکسی که خواست فیلم خارجی اکران کند امکانش را فراهم کنیم قطعا وضعیت به گونه دیگری رقم خواهد خورد.
اساساً ظرفیت سینمای ایران برای اکران فیلم های خارجی چقدر است؟ از طرف دیگر چرا میدان دادن به فیلم های خارجی تا این حد تهدیدی برای تولیدات داخلی محسوب می شود؟
واقعیت این است که اگر امروز بخواهیم یک فیلم خارجی اکران کنیم کل قیمت تمام شده آن با هزینه دوبله، آماده سازی و ... با دلار 13 هزار تومان نزدیک به 200 میلیون تومان می شود، در حالی که هزینه تولید یک فیلم ایرانی کمتر از 4 میلیارد تومان نیست و این دو اصلا با یکدیگر قابل مقایسه نیستند. از آن طرف قیمت بلیت فیلم ایرانی و خارجی یکسان است و اکران فیلم خارجی در مقابل ساخت فیلم ایرانی اصلاً زحمتی ندارد. بنابراین اگر ملاحظه فیلم های ایرانی را نکنیم ممکن است اکران فیلم خارجی به صرفه باشد اما قطعاً همان بلایی که کالاهای خارجی ارزان قیمت مرغوب در سایر بازارها سر کالای ایرانی آورد فیلم خارجی هم همین کار را با تولیدات سینمای ایرانی خواهد کرد. اما با توجه به سیاستهای سازمان سینمایی اگر با شرایط محدود فیلم ها را اکران کنیم هم سینما بدون فیلم نمی ماند و هم این که این امکان برای مردم فراهم می شود فیلمهای روز دنیا را با ممیزیهایی که به عنوان ضوابط قانونی و رسمی ما پذیرفته شده روی پرده ببینند.
اتفاقاً مسئله اینجاست که امروز شما میتوانید با فاصله زمانی کوتاه تازه ترین فیلمهای اکران شده در دنیا را بدون هیچ محدودیتی تماشا کنید. این در حالی است که در اکران شاید کوچکترین جزئیات هم با ممیزیهای زیادی روبرو شوند و با این اوصاف عملاً سلیقه فرهنگی ما ارتباطی با سینمای امریکا ندارد. برای این مسئله چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟
واقعیت اینجاست که در وهله اول اصلاً مسئله ما سانسور نیست. مردم ما هم نمیخواهند فیلم سانسور نشده در سینما ببینند. وقتی صحبت از فیلم خارجی می شود منظور ما فقط فیلم آمریکایی است یعنی با حجم و نوع تولید عمدتا فیلم امریکایی و در مرحله بعد بالیوود را شامل میشود و شاید یک سوم از حجم تولیدات سینمایی دنیا متعلق به غیر از هالیوود و بالیوود باشد. قاعدتا وقتی میگوییم فیلم خارجی منظور ما فیلم های اروپایی و آسیایی نیست. شما حتی اگر به سینماهای اروپا و یا منطقه هم نگاهی بیندازید متوجه میشوید که سینمای آمریکا غالب است و مجموع سینمای اروپا برای عرض اندام تجاری محلی از اعراب ندارد، اما وقتی صحبت از تجارت و گیشه مطرح است مشخصاً با هالیوود و بالیوود روبهرو هستیم.
در مورد سینمای مستقل امریکا که متعلق به کمپانیهای بزرگ فیلمسازی نیستند وضعیت فرق می کند، آنها مشکل چندانی با ضوابط و ممیزهای ما ندارند و می توانیم آثارشان را نمایش دهیم. اما موضوع اینجاست که اکثریت آثار فیلمهای آمریکایی هستند که ما هم از سال 58 تحریم شدیم و به ما فیلم نمیفروشند. بدین معنا که اگر ما فیلم قابل پخش هم پیدا کنیم که با معیارهای ما سازگار باشد و نیاز به ممیزی زیادی نداشته باشد ما در تحریم هستیم و چون ایران برای کمپانیهای بزرگ فیلمسازی بازار قابل توجهی از نظر بهای بلیت حتی در منطقه هم نیست، بنابراین آنها به ما فیلم نمیفروشند.
بنابراین از مجموع عواملی که در مورد آنها صحبت کردیم به این نتیجه میرسیم که مؤلفههای بسیاری در این اتفاق و ناکامی آن تأثیرگذار است. اگر ضوابط اکران فیلم خارجی را رها کنیم خیلی به صرفه خواهد بود اما نتیجه اش منتهی به تعطیلی سینمای ایران خواهد شد و اگر هم فیلمهای خارجی محدود اکران شود، این را میشنویم که دخل و خرج با هم نمیخواند و به صرفه نیست و اصلاً چه کسی آن فیلم را دیده است. حتی ما در مورد تبلیغات هم محدودیت داریم. در این دو سالی هم که مسئولیت این کار برعهده ما بود ما به عمد هیچ بیلبوردی از فیلمهای خارجی در هیچ شهرستانی قرار ندادیم و شما هم ندیدید و نخواهید دید که فیلم خارجی تبلیغ شود، در صورتی که حجم فیلمهای خارجی و امریکایی که تلویزیون در سه سال اخیر و در ایام نوروز روی آنتن برده اصلا با سینما قابل قیاس نیست و از این طرف هم ما محدودیت تبلیغات و سالن داریم و براساس ضوابطی که برای اکران فیلم خارجی اعلام شده اینطور بوده که فقط پردیس هایی که بیش از هفت سالن در اختیار دارند می توانند فیلم خارجی نمایش دهند.
مثلا شما تصور کنید سانس ساعت 11 و 15 یک پردیس سینمایی به یک فیلم خارجی اختصاص پیدا می کند. طبعاً مشخص است که کسی با آن مشکلی ندارد اما از آن به عنوان تجربه ناموفق اکران فیلم خارجی یاد میشود در حالی که در این برنامه ریزی عمدی به نفع سینمای ایران در کار بوده است.
وقتی صحبت از سینمای جهان میشود عموماً سینمای اروپا و آسیا به محاق می رود و مردم شناخت چندانی از آن ندارند. چرا این فیلمها کمتر به نمایش در می آیند و اساساً چقدر می توان روی نمایش آنها مانور داد؟
ببینید فیلمهای اروپایی به ندرت آثاری هستند که با جرح و تعدیلهای ممیزی قابل نمایش باشند. عموماً یا فیلم های روشنفکری هستند یا فیلم هایی که آن قدر درگیر ممیزی می شوند که دیگر قابل پخش نیستند. از سویی دیگر حجم تولیدات اروپایی نسبت به تولیدات آمریکایی بسیار کمتر است، اما با این حال هر فیلم اروپایی که امکان نمایش آن وجود داشته باشد اکران شده یا خواهد شد. در مورد فیلم های آسیایی که به آن اشاره کردید هم باید بگویم اخیراً فیلمهای کرهای و ژاپنی بازار خوبی پیدا کرده اند و عمده فیلم های ژاپنی که در ایران اکران شده فیلمهای رزمی بوده که مورد استقبال مردم قرار گرفته است اما فیلم های داستانی و اجتماعی شرقی کمتر مورد توجه بوده و اغلب گیشه موفقی نداشتند اما در مورد آثار بزرگ و مهم ژاپنی موفقیتهایی هم وجود داشته و مورد استقبال قرار گرفتهاند اما براساس تجربه می گویم که مردم فیلمهای اجتماعی و اکشن شرقی و فیلمهای کرهای را دوست ندارند.
در تدوین نظام نامه اکران قرار است بهای بیشتری به اکران فیلم خارجی داده شود. به نظر شما برای این که شاهد اکرانهای موفقتری باشیم و ضعفها را کاهش دهیم، چه مؤلفههایی باید در نظر گرفته شود؟
اول باید موفقیت را تعریف کنیم و مشخص کنیم که منظور ما از این موفقیت در اکران فیلم های خارجی چیست. آیا این که فیلم های روز دنیا در سینمای ایران اکران شوند مد نظر ماست که طبیعتاً ما تجربه چنین اتفاقی را داشته ایم. به طور مثال فیلم «رقص با گرگ ها» و «دیگران» که فیلم های بزرگ روز دنیا بودند را اکران کردیم و به آن سانسهای محدود دادیم و به اندازه سانسی که در اختیارش قرار گرفته پر شده و مخاطب داشته است. حال اگر این فیلم های بزرگ و روز دنیا با محدودیت در اکران مواجه شوند و حتی نتوانند پولی که صرف آماده سازی و اکران آن شده را برگردانند آیا باید این را عدم موفقیت اکران فیلم های خارجی قلمداد کرد؟ به نظرم اینطور نیست بلکه این سیاستهای درست سازمان سینمایی است که این فیلمها به صورت محدود نمایش داده میشوند و هم کسانی که طالب این نوع فیلم ها هستند میدانند که به کجا مراجعه کنند که فیلم مورد نظرشان را ببینند.
آن چیزی که به نظر من می آید این است که باز هم به عنوان سیاست اصولی فیلم خارجی به نفع فیلم ایرانی عقب نشینی خواهد کرد و هرجا فیلم ایرانی وجود داشته باشد فیلم خارجی اکران نخواهد شد اما باید امکان اکران فیلم های روز دنیا فراهم شود و از آن مهم تر این که ما سانسها و سالنهایی ثابت برای فیلم خارجی داشته باشیم که تبدیل به یک مقصد شود و بدانیم اگر می خواهیم فیلم خارجی ببنیم در چه سالن و سانسی میتوان آن را یافت نه این که امروز برنامه یک سینما با روز دیگرش فرق داشته باشد بلکه نیاز به یک برنامه ثابتی داریم که بتوان جدول یک سال را بست و سالن و سانس های آن کاملا معلوم باشد و برنامه «به زودی» سالنها مشخص باشد و مردم هم به مقصد آن سینما و آن فیلم خارجی بروند. ضمن اینکه این را هم در نظر بگیریم که خیلی نمیتوان در فیلمها دست برد و آنها را مشمول ممیزی کرد چرا که این آثار به راحتی در دسترس مردم است و تنها دلیلی که آنها به تماشای این فیلم ها در سینما علاقه نشان می دهند لذت تماشای فیلم خوب در پرده عریض سینماست.
انتهای پیام/
نظر شما