به گزارش قدس آنلاین اواخر سال 96 و همزمان با طرح شکایتهای مشابه علیه دو سارق موتورسوار در شرق تهران، پرونده ای به جریان افتاد که درجریان آن کاراگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران به سرنخ هایی درباره یک بند سرفت دست یافتند.
براین اساس مشخص شد که دو سارق موتورسوار با پرسه زدن در محلههای خلوت تهران پارس، زنان و دختران را تعقیب می کنند و به بهانه پرسیدن آدرس به آنان نریک می شوند و سپس با تهدید چاقو، پول و جواهرات آنها را سرقت میکنند.
یکی از شاکیان در توضیح ماجرا گفت: همراه دختر خردسالم در مسیر خانه بودم که موتورسواری توقف کرد و ترک نشین آن با نشان دادن کاغذی که در دست داشت از من آدرس پرسید.درحال نشان دادن آدرس بودم که ناگهان چاقویی زیر گلویم گذاشت و مرا به دیوار چسباند. بعد با تهدید، پول و طلاهایم را سرقت کرد و ترک موتور نشست و همراه همدستش از محل دور شد.
شاکی دیگری هم گفت: همراه بچهام در راه خانه بودم که متوجه شدم موتورسواری به دنبال من است. قدمهایم را تند کردم و کلید انداختم و وارد خانهمان شدم. همان لحظه ترکنشین موتور به سرعت خودش را رساند و پایش را لای در گذاشت و به زور وارد شد. او چاقویی زیر گلویم گذاشت و مرا به دیوار چسباند. همان لحظه بچهام شروع به گریه کردن کرد. آن مرد سپس به طرف بچه رفت و دهانش را گرفت. بعد با تهدید پول وطلاهایم را سرقت کرد و گریخت.
در حالی که تحقیقات پلیس برای بازداشت اعضای این باند در جریان بود، شکایتهای مشابه در کلانتریهای شهر مطرح میشد. بررسیها در این باره جریان داشت تا این که بیستم خردادماه امسال کارآگاهان پلیس سرانجام موفق شدند سارقان را که چهار مرد جوان بودند شناسایی و آنها را در مخفیگاهشان در پاکدشت بازداشت کنند.
قاضی بهشتی امروز اعترافات اعضای این باند سرقت را در شعبه دوم دادسرای شنید. سردسته این باند خشن که مردی 25 ساله و از مجرمان سابقهدار است در بازجوییها به دهها سرقت با همدستی اعضای باند خود اعتراف کرد. «شهاب» در شرح ماجرا گفت: من آخرین بار سال 94 به اتهام سرقت بازداشت و به دو سال زندان محکوم شدم. بعد از طی کردن دوران محکومیتم از زندان آزاد شدم اما بیکار بودم. گاهی مسافرکشی می کردم اما وضعیت این کار هم بد بود تا این که با یکی از دوستانم به نام «شهریار» پیشنهاد داد تا یک باند سرقت تشکیل دهیم و از این راه به پول زیادی برسیم. از آن جا که کار بهتری سراغ نداشتیم، حرفش را قبول کردم و بعد از تشکیل باند دو نفر از دوستان مشترکمان را که رنگکار مبل بودند، وارد باند کردیم.
شهاب در ادامه اعترافات درباره سرقتها و زورگیریهایش گفت: ما در گروه دو نفره اقدام به سرقت میکردیم. من و شهریار سوار یک موتور بودیم و کامران و پارسا هم سوار موتور دیگری می شدند اما آن ها مرتکب سرقت نمیشدند بلکه سرقت ما را پوشش میدادند و یا شرایط را برای فرار ما از محل سرقت فراهم میکردند. ما اول به بهانه پرسیدن آدرس به زنان نزدیک میشدیم. در حالی که از آن ها آدرس میپرسیدیم وضعیت آنان را بررسی میکردیم و اگر احتمال میدادیم پول و طلا همراهشان باشد، اقدام به سرقت از آنها میکردیم.
متهم گفت: من و شهریار هر کدام یک سهم از سرقتها و کامران و پارسا هم روی هم یک سهم بر میداشتند. متهم ادامه داد: ما همگی اهل پاکدشت هستیم و برای سرقت به تهران می آمدیم. برای این که دستیگر نشویم درهفته بیش از چهار سرقت انجام نمیدادیم.
متهم گفت من با پولهای سرقتی یک قطعه زمین در شمال کشور خریدم و آن را به نام همسر صیغهای خود کردم. همچنین یک موتورسیلکت و یک خودروی گران قیمت هم خریدم.
تحقیقات برای شناسایی جرایم بیشتر متهمان در پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران جریان دارد.
/انتهای پیام
نظر شما