بهگزارش قدس آنلاین، بازار ارز آزاد که برخی بر آن «بازار غیر رسمی» و یا «غیر متشکل» نام میگذارند، سالهاست که گریبان دولتمردان و شاید مردم و تولیدکنندگان را گرفته است.
بازاری که با جابهجا کردن یکشبه قیمت ارز، برخی را بهعرش میرساند و در مقابل جمعی را از عرش بهفرش میکشاند. در این میان کسانی که ممکن است بیشترین ضرر را متحمل شوند مردمی هستند که کوچکترین نقشی در این بازار ندارند و مجبور هستند تاثیرات آن را پذیرا باشند، چراکه متاسفانه قیمت ارز ارتباط تنگاتنگی با اجناس پیدا کرده و با کوچکترین تغییر در این بازار، اقتصاد هم متأثر میشود.
علاوه بر مردم، تولیدکنندگان هم این زیان را متحمل میشود و در میان تنها جمعی سوداگرند که هر روز بر میزان دارایی خود میافزایند.
در ادامه سلسله گزارشات در خصوص «وضعیت بازار ارز آزاد مشهد» که مدتی است در خبرگزاری فارس خراسان رضوی منتشر میشود، این بار بهسراغ جواد اقدسطینت، کارشناس اقتصادی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه رفتیم تا با نگاهی کارشناسانه، ابعاد مختلف این بازار بهویژه علت تاثیرپذیری بازار ارز مشهد از دلار هرات و تبعات آن را بررسی کنیم.
کمی در خصوص تاثیر وجود بازار غیر رسمی ارز بر اقتصاد کشور توضیح بفرمایید.
بازار آزاد ما در شأن یک اقتصاد ۸۰ میلیون نفری نیست. در این بازار یک نفر بدون اینکه شناسنامه صنفی داشته باشد اقدام بهخرید و فروش ارز آن هم در حجم بالا میکند که این روند واقعا درست نیست؛ بخش عمده خرید و فروش ارز باید حالت تشکیلاتی داشته باشد.
روند فعلی مثل این است که مثلا شیر و سایر لبنیات بر روی گاری و سر چهارراه خرید و فروش شود!
نکته مهم و اساسی که در این بازار وجود دارد، نوسان بسیار بالای قیمتهاست. چنانچه قیمت دلار را بخواهید بهبازار آزاد بسپارید و بازار آزاد بهشدت سنتی باشد مانند بازار میوه و تربار(که به دلیل عدم امکان مدیریت انباره، بهطور مثال چنانچه در یک روز میوه بیش از حد یا کمتر از حد وارد شود در آن روز قیمتها بهشدت نوسان خواهد کرد) بازار ارز آزاد هم چنانچه ذخایر قابل عرضه بهمیزان کافی وجود نداشته باشد نوسان را افزایش خواهد داد.
دولت باید جلوی نوسان را بگیرد، اما نباید این نکته را فراموش کرد که روند افزایشی دلار در شرایط تورمی هم باید وجود داشته باشد.
غیر متشکل بودن بازار ارز در کوتاه مدت اثر انتظارات را تشدید میکند و بر شدت نوسان تاثیرگذار است مثلا ممکن است با ایجاد حباب، قیمت دلار را به ۱۸ هزار تومان برساند، اما بالاخره این حباب در جایی متوقف میشود و پس از مدتی حتی چنانچه قیمت پایین هم نیاید بهدلیل وجود تورم داخلی آن حباب از بین میرود، بنابراین در اصل و در بلند مدت، غیر رسمی بودن بازار نباید تاثیر قابل توجهی بر عدد نرخ ارز داشته باشد(نرخ ارز در بلندمدت با عرضه و تقاضای واقعی و نه بر اساس انتظارات مشخص میشود).
اما باید بهاین نکته توجه شود که وقتی سیل ناشی از انتظارات میآید، یکی سری از محصولات و زمینهها را از بین میبرد، بنابراین وقتی دلار بهیکباره به ۱۸ هزار تومان میرسد یک سفته بازی بهوجود میآورد که این سفته بازی باعث تضعیف تولید میشود که چنانچه این سفته بازی نباشد تولید کننده استرس افزایش قیمت دلار را هم نخواهد داشت و بهتولید خود میرسد.
تولید کننده ما باید زمانش را برای تولید بهتر بگذارد و تولید را رونق دهد نه اینکه درگیر این سفته بازیها شود، چنانچه تشدید سفته بازی بهتولید ضربه نمیزد اثر بازار غیر رسمی بر نوسان نرخ ارز را میتوانستیم نادیده بگیریم چون بالاخره همه چیز بهحالت واقعی خود بر میگشت.
بازار آزادِ اینگونه مستعد نوسان است؛ در بلند مدت تاثیر ندارد، ولی در کوتاه مدت بهدلیل فرصتهای سفته بازیای که ایجاد میکند و ضربهای که بهبخش تولید میزند برای اقتصاد ایران مضر است.
تشکیل بازار ثانویه چه میزان توانسته بر کاهش التهابات ارزی و هدف دولت(تعادل بخشی بهنرخ ارز) تاثیرگذار باشد؟
نباید تصور شود با تشکیل بازار متشکل ارزی میتوانیم قیمت دلار را ثابت نگاه داریم؛ قیمت دلار یک روند است که بهمقتضیات اقتصادی وابستگی دارد و نمیتوان یک تعادل خاص برای آن مشخص کرد و بهطور مثال گفت برای ارز نرخ ۸۰۰۰ تومان و یا ۱۷ هزار تومان صحیح است.
اینکه بازار غیر رسمی ارز را تبدیل بهبازار متشکل ارزی کنیم در بلند مدت تاثیر عمده بر قیمت دلار ندارد، جز اینکه بتوانیم نوسانات را کنترل کنیم و این قیمتگذاری حساب شده باشد که البته تحقق این امر هم مثبت است.
شاید شنیده باشید که میگویند در بسیاری از مواقع قیمت دلار را تقاضاهای خُرد مشخص کردهاند؛ برای یک عدهای میصرفد که دلار را بههر قیمتی خریداری کنند بهطور مثال برخی در خارج از کشور بیمار دارند و این افراد برایشان مهم نیست دلار ۸ هزار تومان باشد و یا ۱۷ هزار تومان. برخی شاید میخواهند دلار را قاب بگیرند و برخی میخواهند برای فرزندان خود که در خارج از کشور هستند، ارسال کنند.
اینگونه میشود که این افراد با ورود بهبازار غیر رسمی ارز، دلار ۱۷ هزار تومانی را هم در حجم پایین خریداری میکنند و پس از آن، این خبر منتشر میشود که دلار بهطور مثال ۱۷ هزار تومان فروش رفت، اما این نرخ واقعی نیست و ناشی از تقاضای خُردی است که بهشکل متشکل پاسخ داده نشده، اما چنانچه از تولیدکنندگان و وارد کنندگان پرسیده شود، حاضر نیستند بهاین نرخ، دلار را خریداری کنند.
بازارغیر متشکلی که ما داریم اجازه میدهد قیمت دلار توسط تقاضاهای جزء مشخص شود، بنابراین بازار متشکل ارزی در کوتاه مدت تاثیرگذارهست، اما در بلند مدت نه.
بازیای که بانک مرکزی برای کاهش نوسان ارز میتواند پیاده کند
از زمانی که همتی، ریاست بانک مرکزی را بهعهده گرفته است وضعیت کمی بهتر شده، بهطوری که مشخص است وی نگاه علمی بازاری دارد و بههمان میزان که دلالان برای ایجاد نوسان در بازار ارز فعالیت دارند، بانک مرکزی هم بازیهای مقابله با این نوسان را آموخته است.
بازی اشتباه این است که وقتی نرخ ارز در بازار آزاد ۱۸ هزار تومان اعلام میشود، بانک مرکزی بر اساس بررسیهای علمی خودش اعلام کند خیر؛ قیمت واقعی دلار ۱۲ هزار تومان است؛ اینگونه عده زیادی برای خرید دلار ۱۲ هزار تومان بهبانک هجوم میآورند تا جایی که دیگر بانک توان پرداخت نخواهد داشت و در این شرایط دلار ۱۲ هزار تومانی، در نهایت ۱۷ هزار تومان معامله خواهد شد.
بازی درست این است که وقتی قیمت دلار ۱۸ هزار تومان اعلام شد، بانک مرکزی اعلام کند بههر خریداری که دلار ۱۷ هزار و ۹۰۰ تومان بخواهد، ارز میدهم(اما بیشتر از ۱۲ هزار تومان نمیخرم)؛ مطمئن باشید زمانی که این سیاست ادامه یافت قیمت دلار مثلا به ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان کاهش مییابد، پس از آن بانک مرکزی اعلام میکند بههر فردی که ارز ۱۷ هزار و ۴۰۰ بخواهد، دلار میفروشم و این بازی کم کم قیمت را کاهش میدهد.
البته برای طی این مسیر باید قوه قضاییه هم همراه باشد تا بانک مرکزی بتواند بازی خود را پیاده کند.
چند ماه اخیر قیمت دلار در کانال ۱۳ هزار تومان بود و علت این است که وقتی بهکانال ۱۵ هزار تومان میرسد بانک مرکزی با اعلام عددی نزدیک به ۱۵ هزار تومان آن را بهرسمیت میشناسد و این سبب میشود تا انتظارات کنترل شده و دلال از خرید ارز هراس داشته باشد، چراکه برای این نرخ مشتری وجود ندارد و این گونه میشود که نرخ دلار کم کم کاهش مییابد.
بهنظر میرسد بانک مرکزی خود میداند که قرار نیست بازار متشکل ارزی، دلار را نرخ گذاری کند، بلکه قرار است جلوی نوسانات را سد کند که البته این علامت خوبی است و چنانچه بانک مرکزی در مقابل فشارهای سیاسی و پوپولیستی مقاومت کند و هدف خودش را نه کاهش قیمت دلار، بلکه ایجاد نظم در بازار و کنترل تقاضاهای خُرد بگذارد، میتواند موفق باشد.
با این تفاسیر آیا دلار فروشیهای خیابانی باید جمع شوند یا خیر؟ و آیا در صورت جمع شدن آنان ممکن است فعالیتشان بهصورت زیر زمینی درآید؟
بانک مرکزی نباید بهدنبال جمع کردن آنان باشد، بلکه باید بهدنبال ایجاد بازار موازی باشد که اثر این بازار متشکل موازی احتمالا این خواهد بود که بازارِ غیر رسمی، کوچکتر شود.
هدف، جمع کردن بازار غیر رسمی نیست، اما نتیجه همان خواهد شد. واقعیت این است که در مقایسه با یک فروشگاه رسمی، اعتماد زیادی بهدلالان خیابانی نیست ممکن است که شما پول خود را بهآنان بدهید و آنان بهشما دلار ندهند و یا دلار تقلبی بدهند.
تمایل اولیه مردم بهسمت تشکیلاتی شدن و منظم شدن بازار است و باتوجه بهاینکه این تمایل وجود دارد، چنانچه بازار بهدرستی ایجاد شود و در مقابلِ مردم و خریداران واقعی ارز، سنگ اندازی نشود(نبود بروکراسی اداری) با استقبال مواجه خواهد شد.
بنابراین چنانچه ساختار بهخوبی چیده شود بهدلیل تمایل ذاتی مردم برای خرید و فروش مطمئن، بازار متشکل رشد خواهد کرد و نتیجه این روند هم این میشود که بعد از گذر سه ماه تعداد دلالان خیابانی از ۲۰۰ نفر به ۱۰ نفر میرسد، که با آن ۱۰ نفر هم نباید مبارزه شود تا کار خُرد مردم انجام شود، اما اینکه بخش عمده معامله در خیابان انجام شود اشتباه است.
چنانچه قرار باشد هم بازار ارز ثانویه و هم ارز نیمایی هر دو دست دولت باشد، آیا وجود یک بازار و تک نرخه بودن دلار، بهتر نیست؟
در شرایط تحریمی یک سری محدودیتها ایجاد میشود که این محدودیتها وجود دو بازار را توجیه میکند، اما در نهایت باید نرخها نزدیک بههم شوند، چراکه وجود دلار دو نرخه و سه نرخه خود، رانت ایجاد میکند.
البته این بهاین معنا نیست که یک نرخ ثابت برای ارز وجود داشته باشد، بلکه متناسب با وضعیت بازار این نرخ تغییر کند.
چرا با حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی، قیمت گوشت بالا نرفت!؟
مدتی پیش دولت اعلام کرد دیگر ارز ۴۲۰۰ تومانی بهگوشت اختصاص نمیدهد و همه انتظار داشتند که قیمت گوشت افزایش چشمگیری داشته باشد که چنین نشد!
پیش از این دولت اعلام میکرد برای حمایت از طبقه محروم، بهگوشت، دلار ۴۲۰۰ تومانی اختصاص داده است تا قیمت گوشت پایین بیاید که قیمت گوشت ۱۰۰ هزار تومان بود در حالی که بین کارشناسان مدام صحبت از این مطرح بود که با دلار ۴۲۰۰ تومانی قیمت باید بهمثلا ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان کاهش یابد که این نشد و وقتی اعلام شد دلار ۴۲۰۰ تومانی دیگر اختصاص نمییابد ظاهرا باید قیمت گوشت دو تا سه برابر افزایش می یافت که این هم نشد!
نکته این است که قبل از این دولت این ارز را بهعدهای میداد که برای آنها هزینه گوشت ۵۰ هزار تومان درمیآمد، اما آنان ۱۰۰ هزار تومان بهمردم میفروختند و ۵۰ هزار تومان مابقی در جیب خودشان میرفت این عده قشر کارگر نبودند و اتفاقا زد و بند داشته و جزو طبقه ثروتمند بودند، اما امروز که ارز ۴۲۰۰ تومانی اختصاص نمییابد اگرچه ۵۰ هزار تومان بهجیب کارگر نیامده، اما در جیب ثروتمندان و رانت خواران هم نمیرود، بلکه بهخزانه دولت واریز میشود که امید است حیف و میل نشود.
بنابراین وجود دو بازار برای تعیین نرخ ارز در عین اینکه در شرایط تحریمی میتواند مفید باشد، بهشدت میتواند فسادزا و ایجاد کننده رانت هم باشد که دولت باید بتواند بهدرستی آن را مدیریت کند.
کمی در خصوص رابطه نرخ دلار در ایران با هرات و سلیمانیه توضیح بفرمایید.
بعد از انقلاب که بحث تحریمها مطرح شد، اقدام بهزدن یک ترفند کردیم و آن مدیریت بازار ارز از طریق بازار دبی بود، چراکه در طول سالیان طولانی اولین شریک تجاری ایران، امارات بود. بهاین معنا که ما صادرات بسیار زیادی بهامارات داشتیم که متاسفانه در اکثر مواقع در آنجا بسته بندی و بهنام کشور دیگر فروخته میشد و در مقابل آن بسیاری از محصولات ابتدا وارد امارات میشد و نهایتا بهایران میآمد.
بهدلیل آزادی نسبی که بانک مرکزی در امارات داشت، یک دوره دبی بازار ارز ایران را کنترل میکرد.
در دبی بانک مرکزی به خوبی میتوانست مدیریت کند، چراکه در آنجا حواله جابهجا میشد و نه حجم زیاد دلار و این حواله میتوانست بازار ارز در تهران را هم مدیریت کند.
در سالهای اخیر بهدلیل وصل بودن دِرهَمِ امارات بهدلارِ آمریکا، صبح از تهران با دبی تماس گرفته و برابری ریال و درهم پرسیده و متناسب با آن برابری ریال و دلار هم مشخص میشد، منتها این قیمت فردایی بود، چراکه چنانچه معامله شد و دلار نبود طی ۲۴ ساعت میشد دلار را از امارات بهایران فرستاد و نرخ دلار فردایی اینگونه محاسبه و متناسب با آن، نرخِ امروز صبح دلار در تهران هم مشخص و معاملات انجام میشد.
سوالی که اینجا پیش میآید این است که آیا صلاح است که کشوری بهعظمت ایران، مرکز تعیین نرخ برابری ریال، درهم و دلارش خارج از مرزهای کشورش باشد!؟
تا حدود پنج سال قبل که روابط ما با امارات بهتر بود این کار انجام میشد، اما مخصوصا پس از اینکه قانون مالیات بر ارزش افزوده در امارات بهتصویب رسید که این قانون جابهجا کردن پول از امارات بهایران را سخت میکرد، بازار تغییر کرد.
این روند دنبال میشد، تا اینکه مشکلاتی برای جابهجایی دلار بهوجود آمد و توجهها به شهرهای «هرات» و «سلیمانیه» افزایش یافت.
بهدلیل هزینههای دلاری آمریکاییها و خارجیها در افغانستان و وجود حجم مناسبی از مازاد دلار در هرات و امکان انتقال آن بهایران، امروز یکی از بازارهای تعیین کننده نرخ ارز در ایران، هرات است. همین وضعیت در شهر «سلیمانیه» هم وجود دارد. یک نکته مهم در خصوص این بازارها شدت فرار سرمایه و سفته بازی بود که تاحدودی با تصویب این قانون که یک کارت بانکی نمیتواند در یک روز بیش از ۵۰ میلیون تومان با دستگاه پوز خرید کند شدت آن کنترل شد.
علاوه بر نکات گفته شده تعیین نرخ ارز خارج از مرزهای کشور از لحاظ امنیتی مشکلزا است، چراکه با ایجاد یک تنش و اغتشاش در کوتاه مدت میتواند بر نرخ ارز اثر بگذارند و این برای ایران کسر شأن است و علاوه بر آن منجر بهدلسردی در تولید کننده هم میشود.
علت گرانتر بودن دلار ایران از دو بازار گفته شده، چیست؟
عرضه دلار در آنجا بیشتر است. بهدلیل اینکه هزینهها در این دو کشور بهدلار و انتقال دلار بهاین دو بازار بیشتر است و همچنین وجود انتظارات در کشور ما، نرخ دلار در ایران بالاتر است.
آیا دلار در این کشورها هم این میزان در نوسان است؟
نه؛ این میزان تلاطم در این کشورها وجود ندارد.
قطعا این مسئله بهوجود اقتصاد شکوفا در این کشورها باز نمیگردد؟
قیمت دلار بهاقتصاد شکوفا در کشورها خیلی ارتباطی ندارد. تصور کنید اقتصاد ما همین باشد، اما فردا اعلام شود که واردات حرام است؛ طبیعتا چنانچه صادرات داشته و واردات نداشته باشیم قیمت دلار صفر میشود. حال آیا اقتصاد ایران قویتر شده که قیمت دلار صفر شده است!؟
حال برعکس این مسئله را در نظر گیرید، چنانچه صادرات ما بهدلایلی انجام نشود، البته تولید در حال انجام باشد و فقط خودمان مصرف کنم؛ اینجا دلار افزایش مییابد، آیا اقتصاد ایران ضعیف شده؟
خیر؛ اقتصاد ما همان است. قدرت اقتصادی ما در اشتغال و تولید ملی است. قیمت دلار تنها یک عدد است، البته بهصورت غیر مستقیم با قدرت اقتصادی ما رابطه دارد، اما اینکه بگوییم در لایه اول قیمت دلار بهشکوفا بودن یا نبودن اقتصاد باز میگردد؛ خیر.
تمرکز ما باید رشد اقتصاد(افزایش تولید و اشتغال) باشد و نتیجه این پویایی اقتصادی بر قیمت دلار اثرگذار خواهد بود.
آیا ممکن است دلار فردایی تاثیری بر نرخ دلار داشته باشد؟
دلار فردایی در شرایط عادی میتواند نوسانات را کم کند بهاین صورت که در شرایط عادی بهدلیل اینکه میتواند یک انباره اضافه ایجاد کند(بهاین معنا که دلار در جایی داریم که میخواهیم فردا عرضه کنیم)، نوسان را کاهش میدهد، ولی در شرایط سفته بازی میتواند افزایش دهنده نوسان هم باشد؛ بهاین شکل که ریال نداریم که دلار ۱۳ هزار تومانی خریداری کنیم، بنابراین دلار را بهصورت فردایی و با قیمت ۱۴ هزار تومان معامله میکنیم که این روند بهدلال، اجازه سفته بازی میدهد.
بنابراین دلار فردایی همزمان میتواند در جهت ثبات و هم زمان میتواند در جهت نوسان حرکت کند، نکته این است که چنانچه فرآیند افزایش تدریجی دلار متناسب با تورم را داشته باشیم، وجود دلار فردایی میتواند بهکاهش نوسان کمک کند، اما زمانی که این افزایش تدریجی قیمت دلار نباشد و دلار مدتی ثابت بماند و بعد بهیکباره و سیلآسا افزایش یابد، دلار فردایی، نوسان را تشدید میکند.
آیا این قمار محسوب نمیشود؟
دلار فردایی میتواند قمار نباشد، میتواند قمار هم باشد. واقعیت این است که چنانچه بازار اولیه نظم یافته داشته باشیم در معاملات این گونه قمار و غِرَر(چیزی که ظاهرش مشتری را گول زند و باطن آن مجهول باشد؛ از مفاهیم اقتصادی اسلامی) نیست، اما چنانچه در بازار اولیه، قیمت مشخص نباشد و خودِ بازار اولیه غِرَری باشد، بازاری هم که از بازار اولیه مشتق شود، غرری میشود.
چنانچه قیمت گذاری در بورس مشخص باشد و غرری در کار نباشد بهنظر میسد مشتقات از بازار بورس هم غرری نباشند.
ولی تا زمانی که بازار اولیه خود غرری باشد و مشخص نباشد بر چه اساس قیمت گذاری میشود، مشخص است که بازار مشتق از آن هم غرری خواهد بود.
چه میزان از مشکلات بازار ارز مربوط بهوجود تحلیلگران قیمت است که در فضای مجازی قیمتها را اعلام میکنند؟
حضور این تحلیلگران هم مانند موارد گفته شده پیشین در کوتاه مدت اثرگذار است و نه در بلند مدت.
راه حل در مبارزه با اینها نیست، با اینها نمیتوان مقابله کرد. افراد تشنگی زیادی دارند که قیمت را بدانند و وقتی هیچ جا قیمت بازار ارز آزاد اعلام نمیشود، افرادی سودجویی پیدا میشوند که اعلام قیمت بازار را در دست گیرند.
ما باید قدرت داشته باشیم که بازی رسانهای انجام دهیم و البته کاری کنیم که مخاطب بهما اعتماد کند.
وقتی رسانه خودمان بهیک موضوع نمیپردازد مشخص است که رسانههای دشمن بر روی آن کار میکنند و ذهن مخاطب را شکل میدهند.
و اما سخن آخر؟
سخن آخر اینکه بازار ارز یک موضوع پیچیده با چندین بُعد است که هر بُعد لایههای بسیاری دارد که ممکن است پرداختن بههر بعد و لایه در ابتدا اثرات منفی و پس از مدتی اثر مثبت داشته باشد و یا بالعکس.
هر اتفاقی که میخواهد رخ دهد طرفداران آن اتفاق، لایههای مثبت را پر رنگ میکنند و طبیعتا مخالفان نکات منفی را و همین امر هم مردم و هم سیاستگذاران را دچار سردرگمی در تشخیص مسیر صحیح میکند.
اقتصاد؛ چشم اسفندیار جمهوری اسلامی ایران
متاسفانه ما سالهای سال است که رفتار اشتباه را در پیش گرفتیم، چنانچه سواد اقتصادی را افزایش میدادیم و ماهیت تورم و پول و کارآفرینی را میشناختیم و آن را میآموختیم بهویژه بهفرزندان خود، امروز شاهد این نابهسامانی نمیبودیم. در خصوص نرخ دلار متاسفانه شاهد سواد اقتصادی در بین مردم، رسانهها و سیاستمداران نیستیم.
لزوم تفاوت گذاشتن بین نرخ اسمی و واقعی دلار(مشابه محاسبه مهریه بهنرخ روز) از اولین بدیهیات سواد اقتصادی است که متاسفانه در گفتمان اقتصادی جامعه و در صدا و سیما مغفول است.
چنانچه حواسمان بهنرخ واقعی دلار باشد خواهیم دید که حتی با این افزایشهای شدید در قیمت اسمی دلار، ارزش واقعی آن خیلی تغییر نکرده است.
سواد مالی جزء ضروریات زندگی امروز است. امروز اقتصاد تبدیل بهچشم اسفندیار جمهوری اسلامی ایران شده و این در حالی است که متاسفانه بینش اقتصادی ما ضعیف است.
نکته دیگر اینکه دولت باید با یک سیاستگذاری صحیح وضعیت ارز را سامان دهد، همانگونه که پیش از این گفتم برخی لایهها و ابعاد در ابتدا آثار مثبت دارند، اما تضمینی وجود ندارد که پس از گذشت مدتی نتیجه منفی نداشته باشد.
روزی شیطان بهجوانی گفت: «بین خوردن شراب، کشتن پدر و زدن مادر یک گزینه را انتخاب کن در غیر این صورت تو را خواهم کُشت». پسر جوان خوردن شراب را برگزید با این تصور که با این انتخاب بهترین گزینه را برگزیده است، چراکه دیگر نه پدر را کشته و نه مادر را زده، اما با خوردن شراب عقلش ضایع شد، هم مادر را زد و هم پدر را کُشت!
تصمیمگیریهای ما نیز اینگونهاند ممکن است انتخابی در ابتدا مثبت بهنظر آید، اما گذر زمان تبعات آن را مشخص خواهد کرد که سیاستگذاران و دولتمردان باید بهآن توجه کنند. ثابت نگه داشتن قیمت اسمی دلار در شرایط تورمی، از جنسِ همین نوع تصمیم گیریها است که در کوتاه مدت آثار ظاهرا مثبتی دارد، اما در بلند مدت بهشدت تضعیف کننده اقتصاد جمهوری اسلامی بوده و باعث انتقال ثروت از طبقه کارگر و آسیب پذیر بهطبقه ثروتمند جامعه میشود.
منبع: فارس
انتهای پیام/
نظر شما